«پاپاراتزی» ، اثر محسن فراهانی است که در 184 صفحه و توسط انتشارات قاف منتشر شدهاست.
در مقدمه کتاب پاپاراتزی میخوانیم: «...این مجموعه گزارشها در سالهای ۹۵ و ۹۶ در روزنامه وقایعتهرانیه و رادیو جوان منتشر و پخش شد.
خبرنگار ما در این سالها از هیچ کاری دریغ نکرد. به اسپانیا رفت و به بارسلون سفر کرد. به جنگلهای زاگرس رفت و با خرس مصاحبه کرد. به ته دره رفت و مفقود شد. به زندان رفت. معتاد شد. به دریا رفت و غرق شد. به جنگل رفت و آتشسوزی شد. به زیر کامیون رفت و کشته شد. اما همچنان موضوعات و معضلات اجتماعی را سوژه میکند، در خیابانها قدم میزند و با مردم و مسئولین مصاحبه میکند.»
بخشهایی از متن کتاب را می خوانیم:
اژدهای مردود شده
به گزارش خبرنگار ما، یکی از عجیبترین خبرهایی که در چند روز گذشته منتشر شده است، مردودی 47 هزار دانشآموز اول دبستانی در 2 سال اخیر بود. این خبر به گونهای شوکآور بود که خبرنگار ما را هم متعجب کرد. خبرنگار ما تمام پایههای دبستان را مردود شده بود ولی اول دبستان را دیگر به راحتی قبول خرداد شده بود.
معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش، از مردودی 47 هزار دبستانی در 2 سال گذشته خبر داد. این در شرایطی است که همه ما به هوش بالای کودکان امروزی ایمان داریم. اما این هوش صرف چه اموری میشود؟ کودکی که بدون هیچگونه آموزشی، بازی کلشآفکلنز را دانلود، نصب و اجرا میکند، چگونه در پایه اول دبستان مردود میشود؟ با خواندن گزارش زیر شاید بتوان به این سؤالها پاسخ داد.
کودک هشت سالهای که پایه اول دبستان را مردود شده بود، در مورد علت مردودی خود به وقایعتهرانیه گفت: باور کنید من نمیخواهم مردودی خود و همکلاسیهایم را توجیه کنم. اما خدا شاهد است که معلمِ ما بیسواد بود. او به زور میتوانست با گوشی هوشمندش کار کند و من کار کردن با تلگرام را به او یاد دادم. آن بندهخدا که یک معلم ساده بود، مدیر مدرسهمان هم لپتاپش را به من میداد تا ویندوزش را عوض کنم. تازه خبر دارم بچهها مجبور شدن شبکه اتوماسیون اداریِ آموزش و پروش منطقه را راهاندازی کنند تا حقوق و مزایای عقبافتاده معلمها زودتر واریز شود. خب در چنین شرایطی میتوان درس خواند؟ معلممان سر کلاس جوری حرف میزد که ما متوجه نمیشدیم. او میگفت: خب خوشگلای نازنازی من، کتابای قشنگتون رو باز کنید تا براتون یه قصهی ناز و زیبا بگم. جانِ من خود شما چیزی از این حرفها میفهمید؟
هی به معلم میگفتیم خانم معلم اگر امکان دارد از نحوه اتصال به هابسوئیچ مرکزی سازمان آیتی بگو. توضیح بده چگونه میتوان سامانهی هوشمند فیلترینگ را دیزیبل کرد. چطور میتوان در وبنویسی فایروالی را طراحی کرد که ابرهکرها هم نتوانند به آن نفوذ کنند. او حتی بلد نبود لپتاپ جاریاش را هک کند و بچهها هر روز این کار را برایش انجام میدادند.
این دانشآموز مردودی ادامه داد: متأسفانه این شرایط حاکم بر دبستانهای ما است. من که در یکی از بهترین و گرانترین دبستانهای تهران تحصیل میکنم، اصلاً راضی نیستم، چه برسد به دیگران. بارها به پدرم گفتهام اجازه بدهد درس را کنار بگذارم و او هزینهی تحصیلم را بدهد و شریکی یک شرکت فناوری اطلاعات تأسیس کنیم. خدا شاهد است سر ماه دوبلِ همان پول را کاسبیم. اما پدرم گوشش بدهکار نیست.
در پایان این گزارش خبرنگار ما گوشی موبایل خود را به آن کودک مردود شده داد تا گوشیاش را روت کند و خبرنگار ما بتواند وایفای همسایهها را هک نماید.
قبل از زلزله هوار بزنید
به گزارش خبرنگار ما، زلزله یکی از اتفاقات ناگواری است که امکان دارد در خیلی از نقاط کشور روی دهد. اگر زلزله با ریشتر بالا در یک منطقه مسکونی اتفاق بیافتد، خسارات بیشماری را به دنبال خواهد داشت. اما برای کاهش این خسارات، باید چه کارهایی را انجام داد و اقدامات قبل از زلزله چیست؟ خبرنگار ما که بهجز هوار زدن در هنگام وقوع زلزله، کار دیگری را بلد نبود، به میان مردم رفته است تا پاسخِ سوالهای خود را از آنها جویا شود.
یکی از مسؤلان در مورد اقدامات قبل از وقوع زلزله، به خبرنگار ما گفت: اولین کاری که مردم باید انجام بدهند این است که از شهر خارج شوند و به یکی از ویلاهای خود در شمال یا جنوب کشور بروند. منتهی حواسشان را جمع کنند که جتاسکی، چوب ماهیگیری، بادبزن و منقل را فراموش نکنند. ما یک بار یادمان رفت، کلی دردسر کشیدیم. اما مهمترین کاری که مردم عزیز ما باید قبل از وقوع زلزله انجام بدهند این است که پولهای درون حساب خود را به یک بانک خارجی منتقل کنند. بنده با هزار خون و دل خوردن، مبلغ ناچیزی حدود 130 میلیارد تومان برای زمان پیری و کوری خود پسانداز کردهام که با شنیدن شایعاتی مبنیبر وقوع زلزله، بلافاصله آنها را به حسابی که در سوئیس دارم منتقل میکنم. الآن خود شما چقدر در حسابتان دارید؟ آیا دلتان میآید نیست و نابود شود؟ خبرنگار ما که تنها 25 هزار تومان و تازه آن را هم به اصرار صندوقدار بانک که او را به جان مادرش قسم داده بود، در حساب خود داشت، در جوابِ آقای مسؤل سکوت کرد و رفت.
پسر جوانی که سرش درون گوشی بود، سرش را از درون گوشی خارج کرد و در مورد اقدامات قبل از زلزله، گفت: قبل از زلزله باید گالری گوشی و صندوق پیامکهایمان را پاک کنیم. در غیر این صورت، اگر توسط زلزله کشته نشویم، قطعاً توسط اعضای خانواده، دوستان و آشنایان کشته خواهیم شد. وی سرش را درون گوشی کرد و پس از دقایقی مجدداً سرش را از گوشی بیرون آورد و گفت: راستی قبل از زلزله باید هارد کامپیوتر شخصیمان را هم پاک کنیم؛ چراکه خسارات ناشی از پی بردن خانواده به محتویات آن، از خسارات ناشی از زلزله 12 ریشتری بیشتر است. وی سرش را درون گوشی کرد و پس از دقایقی مجدداً سرش را از گوشی بیرون آورد و گفت: راستی قبل از زلزله باید فلش مموری خود را نیز پاک کنیم. خبرنگار ما که کلافه شده بود، حرفهای پسر جوان را قطع کرد و گفت: واقعاً این کارهایی که شما میگویید مهم است؟ پسر جوان که سرش را درون گوشی کرده بود، سرش را از درون گوشی خارج کرد و گفت: الآن خود شما. چه فایلهایی درون گوشی و کامپیوتر خود دارید؟ اگر پدرتان فیلمهایی که درون تلگرام دارید را ببیند، سکته نمیکند؟ خبرنگار که پدرش همین دیروز فیلمهای درون تلگرامش را دیده بود و به جای سکته کردن گفته بود: «ای جان. اینا رو برای منم بفرست»، در جواب پسر جوان سکوت کرد و رفت.
خانمی که در ایستگاه اتوبوس نشسته بود، در مورد اقدامات قبل از زلزله به خبرنگار ما گفت: ما باید با استفاده از اصولیترین روشها، اقداماتی را انجام دهیم که زلزله منجر به خسارت نشود و یا حداقل این خسارات کاهش یابد. خبرنگار ما از این که بالاخره فردی پیدا شد تا جواب علمی و درستی به سؤالش بدهد، ذوق زده شد و گفت: امکان دارد چند نمونه از این اقدامات برای ما مثال بزنید؟ آن خانم در جواب خبرنگار ما گفت: بله. به عنوان مثال: زمان خرید خانه باید به این نکته توجه کرد که آن منطقه روی گسل نباشد و یا هنگام ساخت خانه باید خانهای مقاوم در برابر زلزله ساخت. همیشه باید یک جعبهی کمکهای اولیه و یک ساک لوازم مورد نیاز را دم دست قرار داد. چینش وسایل منزل باید به گونهای باشد که در هنگام وقوع زلزله جلوی دست و پا را نگیرد و روی سر اهالی خانه آوار نشود. خبرنگار ما که از این همه پاسخ منطقی و علمی شگفتزده شده بود، با خوشحالی گفت: پس به نظر شما با انجام این موارد، زلزله نمیتواند تهدیدی برای جان ما باشد؟ آن خانم در جواب خبرنگار ما گفت: نخیر. ما این کارها را انجام دادیم تا چشم جاریام از حسادت در بیاید وگرنه زلزله هم جان ما را نگیرد، سیل و طوفان و آلودگیهوا و روغن پالمدار و ترافیک و سوانح جادهای و سقوط هواپیما و استعمال دخانیات و ریزش خیابان و سریالهای بینمک تلویزیون و اشتباهات پزشکی بالاخره جان ما را میگیرند.
گفتنی است خبرنگار ما که دیگر حرفی برای گفتن نداشت، سکوت کرد و رفت.