این روزها که می‌گذرد شادم

لبخند شاعران، قسمت 1

لبخند شاعران، قسمت 1
یادداشتی از اسماعیل امینی
شنبه ۲۱ دی ۱۳۹۸ - ۱۹:۵۸
کد خبر :  ۸۷۴۰۷

 

«اگر غم را چو آتش دود بودی

جهان تاریک ماندی جاودانه

در این گیتی سراسر گر بگردی

خردمندی نیابی شادمانه»

 

این را شهید بلخی فرموده،شاعری که هم‌دوره رودکی است. پس به عبارتی اگر کسی را دیدیم که شاد است و به ویژه دارد قاه قاه می‌خندد، لابد می‌توانیم در خردمندی او شک کنیم.

این طوری که خیلی بد می‌شود؛ یعنی این همه طنزنویس و علاقه‌مند به طنز، همگی عقل‌شان پاره سنگ برمی‌دارد؟

در این ستون که اسمش را گذاشته‌ایم « لبخند شاعران» می‌خواهیم ببینیم چه ارتباطی است میان خردمندی ، شاعری ، خنده و طنز ؟

مثلا وقتی که در شعری از قیصر امین پور به نام " تلقین" می‌خوانیم:

 

این روزها که می‌گذرد

                         شادم

 

لبخند می‌زنیم و می‌گوییم : که این طور! یک شاعر پیدا کردیم که شاد است آن هم این روزها! یعنی آن روزها که خیلی هم دور نیست ، همین هفت هشت سال پیش است.

بعد در ادامۀ شعر باز هم می‌خوانیم:

 

این روزها که می‌گذرد

                    شادم

 

عجب! پس یک شاعر پیدا شد که شاد باشد و حتی تأکید کند و دوبار بگوید: این روزها که می‌گذرد شادم!

حالا تکلیف آن غم و آتش و دود و خردمندی وشادمانی که در شعر شهید بلخی است چه می‌شود؟

یک بار دیگر تمام شعر تلقین را می‌خوانیم:

تلقین

 

این روزها که می‌گذرد

                       شادم

این روزها که می‌گذرد

                  شادم

                        که می‌گذرد

                                           این روزها

شادم

                            که می‌گذرد...

 

حالا دوباره به شعر توجه می‌کنیم؛ از همان اسم شعر ( تلقین) معلوم است که کاسه‌ای زیر نیم کاسه است. بعد وقتی پله پله با سطرهای شعر پایین می‌آییم، کم کم پی می‌بریم که این شادی شاعر برای چیست!

ببینید در دو سطر پایانی شعر، کلمۀ " شادم" چطوری آمده است؟

شادم

                          که می‌گذرد

                                         این روزها

شادم

                        که می‌گذرد....       

 

حتی آن سه نقطۀ پایان شعر هم به خواننده می‌گوید که در این سطرها کاسه‌ای زیر نیم کاسه است.

 خوانندۀ کم حوصله‌ای که خیال می‌کند؛ طنز در شعر، یعنی تعریف کردن جوک با وزن و قافیه و مسخره بازی درآوردن با کلمات، اصلا به شکل چیدن سطرها و نوع خواندن شعر و تأثیر آن در بیان مقصود شاعر توجه نمی‌کند و به همین دلیل، ظرافت بیان و گزندگی طنز را در این گونه شعرها درنمی‌یابد.

 

در کتاب دستور زبان عشق، که آخرین مجموعه شعر قیصر امین پور است، بعد از شعر "تلقین" شعری دیگر آمده است به نام " نیمۀ پُر لیوان" از اسم این شعر هم می توانیم بفهمیم که موضوع آن باید با شعر تلقین مرتبط باشد. اما اگر شک دارید می‌توانید شعر «نیمۀ پُر لیوان»  را بخوانید:

این روزها که می‌گذرد

                          شادم

 

اگر خیال می‌کنید که  داریم، همان شعر تلقین را دوباره می‌نویسیم، به همین خیال باشید! چون شعر نیمۀ پُر لیوان، هم با همان جملۀ دوپهلو شروع می‌شود که  در آغاز شعر تلقین است. نگران نباشید حرف‌مان تمام شد و شما می‌توانید با خیال راحت، نیمۀ پُر لیوان را ببینید و بخوانید:

 

نیمۀ پُر لیوان

 

این روزها که می‌گذرد

                                شادم

زیرا

یک سطر در میان

                 آزادم

و می‌توانم

هر طور و هر کجا که دلم خواست

                                     جولان دهم

- در بین این دو خط –

 

شعر تمام شد. شاد باشید و هرطور و هر کجا که دل‌تان خواست جولان بدهید؛ - در بین این دوخط –

بچه‌‌ها مواظب باشید که - از بین این دو خط  - بیرون نرویدها !

ارسال نظر