در میان عصر شیوه گرایی نکته ای مهم پدید آمد ، این که نقاشی بیان یک واقعیت است و نقاش از استاد خود میاموزد که این واقعیت را تمام عیار جلوه دهد . استادان به شاگرادان خود می آموختند که چطور رنگها را در هم بیامیزند که توهم شیء سه بعدی را ایجاد کنند یا چطور بر مشکلِ بیانِ فضای سه بعدی و پرسپکتیو فایق آیند . اینها همه موضوعاتی بود که مانند سرمایه ای گرانبها در نزد اساتید قرار داشت .
اما در دوره معاصر با وجود رسانه هایی مانند عکاسی و سینما کم کم خاصیت واقعیت گرایی کلاسیک از نقاشی زدوده شد و خاصیت های دیگر که بیان خود هنرمند در تابلوی نقاشی او بود جایگذین آن شد .
بافتها ، ضربه قلمهای نقاش که با رنگهای اصلی تر نقاشی شده است جای خود را به تونالیته های رنگی داده اند و نقاش سعی دارد بیشتر حضور خود را به ما اعلام کند . حالا نقاش بیشتر در میان تابلو حضور دارد .