به گزارش روابط عمومی مرکز تجسمی حوزه هنری، عبدالحمید قدیریان با مروری بر جایگاه هنر تجسمی و مقوله انقلاب اسلامی اظهار کرد: باید به مقوله هنر پیشرو به طور جدی بپردازیم، در غیر این صورت دیالوگها بیمعنی و بلااثر خواهد بود.
وی نداشتن پایههای عمیق تفکر انقلاب اسلامی و تبیین آنها را مانع پیشرفت و توسعه در مقوله هنر با محور انقلاب دانست و بیان کرد: شخصا معتقدم همه ابزارهای تبلیغاتی، سهم خود را در حد وسع و امکان برای انتقال پیام انقلاب انجام دادند. به صورت قطعی و عام معتقدم هیچ عنصر و ابزاری تاثیرگذارتر از نور خدا برای برپایی انقلاب اسلامی نبود.
این هنرمند هنرهای تجسمی کشور افراد و عوامل برپایی انقلاب را ابزاری در دستان خدا توصیف کرد و ادامه داد: هنرهای تجسمی هم مانند سایر عوامل ابزاری محسوب شدند و هیچکدام از این ابزارها نقش کلیدی در پیشرفت انقلاب ایجاد نکردند، مگر در بُعد اپوزیسیون، در این بُعد خوب کار شد، اما در بُعد تقویت انقلاب تقریبا یا خوب کار نشد و یا اگر کار شد، آنچنان تاثیرگذار نبود.
قدیریان تصریح کرد: ما غافل شدیم و نتوانستیم از ابزار هنر برای تقویت انقلاب درست استفاده کنیم و این مسئله دلایل متعددی دارد. مشکل ما این است که خود انقلاب را نفهیدیم و معتقدم مشکل هنرمندان ما این است که انقلاب را نفهمیدند وگرنه ما هنرمندان بسیار قوی و خوب در همه زمینهها داریم، چون انقلاب را فهم نکردند سطح حرفها و کارها در سطح خود هنرمند است و نه در سطح معنای انقلاب.
وی تعریف انقلاب به صورت عام و ایجاد یک فرهنگ در جامعه را عامل ایجاد زبان مشترک برای هنر و مخاطب با محور انقلاب خواند و گفت: ما هنوز تعریف قاطع و تبیین شده از انقلاب به جامعه و نخبگان ارائه نکردیم. طبیعتا در هنر هم، چنین تعریفی نداشتیم و هنر انقلاب در این موقعیت فرمالیستی شده و به جای آنکه عمق انقلاب را داشته باشد، فرم انقلاب را دارد.
این هنرمند نقاش به رشد نامتوازن هنرهای انقلابی اشاره و بیان کرد: اگر منظور رشد چشمگیر ادبیات با محور خاطرهگویی رزمندگان و بسیجیان در مقایسه با هنرهای تجسمی است، باید گفت به آن موضوع بهای بیشتری داده شده، اگر به هنر تجسمی هم بها داده میشد شاهد تعدد آثار و رشد قابل توجه بودیم.
قدیریان ادامه داد: در حوزه ادبیات، عموم آثار آبشخور گذشته دارد در حالیکه آبشخور هنر تجسمی آینده است، با این وجود هنر تجسمی میتواند از خاطرات دفاع مقدس و انقلاب الهام گرفته و این به نوعی میتواند، ارتباط محوری بین ادبیات انقلاب و هنرهای تجسمی باشد، همانطور که در طول تاریخ هم ادبیات منشاء الهام تصاویر بوده، البته هنر تجسمی نیاز به بُعد دیگری از فهم دارد که ما در مورد آن بُعد حرف نزدیم و نتیجه آن هر کسی از ظن خود شد یار من است.
وی تاکید کرد: هر کسی به میزان ظرف خود در باب هنر انقلاب سخن میگوید و به جامعه متفکر و هنرمند تبیین و تعریفی ارائه نشده است، دیالوگهای کلیشهای و بیمحتوا تبادل شده و ثمره آن را میبینیم که بسیار کم بوده، در حالیکه با تبیین درست انقلاب از نظر مفهومی هنرمند میتواند با آثار خود به زبان جهانی سخن بگوید.
این هنرمند نقاش در بخشی از سخنانش اظهار کرد: اگر میبینید کتاب خاطرات رزمندگان در تعداد قابل توجه چاپ میشود، یکی از دلایل آن وجود امکانات بالا برای تولید است و از آنجایی که مدیران آن را میفهند به آن بها میدهند، در حالیکه قدرت تصویر را نمیفهمند و در حد پایینی به تصویر نگاه میکنند، مانند بهرهبرداری در بازیها و سرگرمیها و آثار هنری که طبیعتا ریشههای تصوری یک جامعه را شناسایی کرده و به نمایش میگذارد مورد توجه آنها نیست.
قدیریان در پایان گفت: باید تشنگی در هنرمند نسبت به مفهوم انقلاب باشد و این تشنگی در او ایجاد شود، در حالیکه با تشنگی کاذب که تفکر غرب برای ما ایجاد کرده، برای چه باید سراغ ادبیات جنگ برود و لزوم این جستجو و حرکت وجود نخواهد داشت، زیرا موضوع تفکر و نیاز هنرمند تجسمی از آبشخور دیگری آمده است.