تضاد و تناقض پایه و اساس طنز است

تضاد و تناقض پایه و اساس طنز است
کارگاه طنزسرایی و طنز نویسی با حضور ناصر فیض در دانشگاه یزد برگزار شد.
دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸ - ۱۵:۲۶
کد خبر :  ۴۶۷۰۰

 

به گزارش روابط عمومی دفتر طنز حوزه هنری در کارگاه طنزسرایی وطنزنویسی که همزمان با همایش ملی نکوداشت زنده‌یاد ابوالفضل زرویی نصرآباد با حضور شاعران، طنزنویسان، اهالی فرهنگ و ادب و دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه یزد برگزار شد؛ ناصر فیض به بیان تجربه‌های طنزسرایی و طنزنویسی خود پرداخت.

ناصر فیض با اشاره به این که طنزنویس باید با نگاه خلاقانه دست به خلق اثر بزند گفت: پایه و اساس طنز تضاد و تناقض است و این دو عنصر مادر عناصر مورد استفاده در طنز هستند؛ هر چند این دو عنصر از یک جنس نیستند و کنار هم جمع نمی‌شوند ولی با ذوق و ابتکار طنزپرداز کنار هم قرار می‌گیرند.

اگر شیوه استفاده از عناصر را بدانیم، می‌توانیم با آن‌ها به خلق طنز بپردازیم وگرنه هیچ آدمی این‌قدر شیرین نیست که تا مدت‌ها بتواند شیرین حرف بزند و کفگیرش به ته دیگ نخورد چون یک سری از شگردهایش لو رفته است.

طنزپرداز اگر نگاهی متفاوت به هر چیزی داشته باشد، می‌تواند با کنار هم قرار دادن آن‌ها اثری طنزآمیز و تازه خلق کند.

فیض پرداختن به اصل موضوع و گسترش آن، بازی با کلمات، آشنایی با تکنیک‌های مختلف و استفاده از آن‌ها در مواقع لازم و غیرمستقیم حرف زدن را از جمله نکات مهم و اساسی در طنزنویسی برشمرد. وی با بیان این که فرد با اعتماد به این که خیلی شوخ طبع است، نمی‌تواند خلق تازه و ارزشمندی داشته باشد اظهار کرد: طنزنویس باید با نگاه کلان دست به خلق اثر بزند و اگر با چنین رویکردی اقدام کرد آثارش مانند حافظ و سعدی و ... ماندگار خواهد شد.

طنزپرداز باید دقت کند که موضوع اثرش دغدغه مخاطب باشد زیرا ما در طنز واقعی با دغدغه‌های جدی بشری ارتباط داریم.

هر چقدر طنزپرداز شگردها، ظرافت‌ها، دقت و نگاه کلی که باید به یک دغدغه جدی بشری داشته باشد را کنار هم قرار دهد به طنز نزدیک می‌شود و هر چه از این عوامل دور شود اثرش به سمت فکاهه می‌رود.

طنز حدود چهل سال پیش معنای امروزی‌اش را نداشت. پیش از آن طنز به معنای کنایه زدن و طعنه زدن به کار می‌رفت و حتی به معنای شوخ طبعی نبود ولی چند دهه است که معنای تازه‌ای پیدا کرده است.

شاعر یا طنزپرداز فرصت زیادی ندارد که همه موضوعات عالم را در اثر بگنجاند و از او نیز چنین توقع و انتظاری نیست.

طنز باید مخاطب عام را نیز جذب کند و طوری باشد که همه با آن ارتباط برقرار کنند. طنزنویس برای این که نگاه گسترده‌تری داشته باشد لازم است مقداری سطح کار را در حد فهم عامه قرار دهد بدون این که به دامن ابتذال بیافتد که نکته مهمی است.

ترانه، زبان عامه مردم است. در طنز هم مانند ترانه باید ضمن پاسداشت زبان فارسی اثری خلق کنیم که عامه مردم متوجه شوند. باید زبان اثر به زبان مردم نزدیک باشد تا مشکلی در فهم آن نداشته باشند.

مخاطب‌شناسی یکی از مهم‌ترین نکات ضروری و مورد توجه طنزپرداز است. طنزنویس باید با هنرمندی و خلاقیت، رندانه حرف‌هایی که نمی‌شود زد را بزند، اتفاقا طنزپرداز باید به خطوط قرمز نزدیک شود ولی باید بلد باشد و درست حرفش را بزند و یقه‌اش را هم دست کسی ندهد.

نباید به طنزپرداز بگوییم وارد این ماجرا نشو چون خط قرمز است، اتفاقا طنزپرداز با آن کار دارد.

فیض با بیان این که طنزپرداز کسی است که روی خطوط قرمز بنشیند ولی رنگی نشود، گفت: هنر در این است که بدون این که به کسی توهین شود بتواند حرف خودش را بزند.

شاید در هیچ چیز به اندازه طنز، هنرمندانه حرف زدن و در پرده حرف زدن جایگاه نداشته باشد. البته اساس هنر همین است.

با ابهام حرف زدن با پیچیده حرف زدن که ذهن مخاطب را درگیر می‌کند فرق دارد و متفاوت است.

اگر طنزپرداز با اثرش مردم را سرگرم مسائل سطحی و جنبی کند که بخندند و متوجه دغدغه اصلی خود نشوند، از رسالت خود فاصله گرفته و چه بسا به مردم ظلم کرده است.

فیض در پایان تعدادی از آثار خود را خواند و به پرسش دانشجویان و شرکت کنندگان پاسخ داد.

 

گزارش تصویری کارگاه طنزسرایی و طنز نویسی

ارسال نظر