در قسمتهای قبل به 11 وضعیت نمایشی ( اشتباه، تلافی، عدم تناسب علت و معلول، تکرار، انتخاب بر سر دو راهی ، وضعیت اشتباه، عناصر متضاد و متناقض، تداخل رویدادها، اغراق و غلو و دستِ کمگیری، جابجایی، وضعیتهای نمایشی بر اساس رفتار و صفات انسانها) از 15 وضعیت نمایشی برای طراحی کمدی پرداختیم .در این قسمت به 3 وضعیت آخر و همچنین تعریف ساختار نمایشی خواهیم پرداخت.
13- وضعیت مرگ
همواره انسان برای کنار آمدن با مفهوم مرگ و درک اسرار نامکشوف آن راههای فراوانی را آزموده است . اما کمتر راه به جایی برده :
از کجا آمدهام و به کجا میروم آخر...
بودن یا نبودن مسئله این است...
بازی با مفاهیم فلسفی مرگ یکی از این راهها است. همچنین شوخی کردن با این موضوع را میتوان به نوعی انتقام فطری بشر از این رویداد گریز ناپذیر قلمداد کرد، که البته تا حدی هم باعث کاهش تالمات ناشی از فقدان عزیزانش میگردد. جه بسا به همین خاطر است که در سوگ، معمولاً لطیفههای بیشتری نسبت به مراسم شادی رد و بدل میشود!!
لذا براساس این وضعیت نیز، آثار نمایشی کمدی زیادی خلق شدهاند که از جمله حالتهای مختلف آن، میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
14-وضعیت زهد ریایی
از این وضعیت به دلیل حساسیتها کمتر استفاده میشود اما از جمله حالات رایج آن میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
15ـ وضعیت گناهکاران بی تقصیر
قرار گرفتن شخصیت کمدی در شرایط ناخواسته اما در ظاهر خود خواسته مانند:
وقوع یک قتل و دیده شدن شخصیت کمدی بر سر جسد با اسلحهای در دست.
با پایان بررسی وضعیت ها نگاهی اجمالی خواهیم داشت به ساختار نمایشی
ساختار
پس از داستان، در این قسمت به یکی دیگر از اجزای فرم یعنی ساختار کمدی میپردازیم.
آثار کمیک معمولاً ساختارهای خود را بر اساس گرایش به مضمونی خاص همچون عوالم دونمایگی،حماقت،شیطنت،گیجی،رذالت،غرور تعدی و... بنا میکنند.
متاسفانه تا کنون تحقیق خاصی در خصوص ساختار کمدی انجام نشده است. حتی ارسطو هم در کتاب فن شعرش، تمامی قوانین درام را بر اساس نمایشهای تراژدی بنیان نهاده و پیرامون اصول و جزئیات نمایشهای کمدی مطلبی ننوشته است. اما در اینجا با استفاده از همان قوانین ارسطو(در مورد تراژدی) سعی شده تا حتی الامکان به مبانی اولیه نگارش کمدی دست یافت. این کار را هم بر اساس گفتهای از جانسون می آغازیم:
محتوا و مضمون کمدی و تراژدی در اصل یکی است و آنچه در این میان باعث اختلاف و تمایز شده همان طرز تلقی ما از این دو گونه نمایش است اما در ساختار هم، کمدی از همان لوازم تراژدی استفاده میکند و با همان معضلات نیز درگیر است.
تعریف ساختار
نمایی بیرونی طرز قرار گرفتن رویدادهای گوناگون داستان در کنار یکدیگر و فعل و انفعالاتی که در اثر نحوه همجواری این رویدادها از برخورد محتوای آنها با یکدیگر حاصل میشود نمایش دراماتیک را تشکیل میدهد. (نقل از کتاب آناتومی ساختار درام)
ساختار در اصل شیوه بیان رویدادهاست هر چقدر داستان به تخیل نویسنده بستگی دارد ساختار کاملا بر تکنیک استوار است. ساختار فن و نحوه بیان داستان است که تاثیرگذارترین حالت را شامل گردد.
ساختار باعث میشود تا حوادث و کاراکترها طوری در کنار هم قرار گیرند که باعث کنجکاوی و تعلیق مخاطب شوند مخاطب در پی تعقیب حوادث میرود و میخواهد علت وقوع آنها را بفهمد.
البته نظرات و آرای مطرح شده در زمینه ساختار نمایشی فراوان هستند که پیشنهاد میگردد به مطالعه آنها در کتابهای نمایشنامه نویسی مراجعه شود.
ساختار و عناصر طرح دراماتیک
حتماٌ متوجه شدهاید که در صورت تعریف لطیفهای مشترک توسط اشخاص مختلف محصول کار آنها به هیچ وجه یکسان نبوده؛ به طوری که همواره لطیفه یکی از آنها با وجود مشابهت در داستان، خندهدارتر از بقیه جلوه میکند. این مسئله دقیقا به خاطر انتخاب ساختار مناسب برای تعریف مضمون لطیفه است که باعث موفقیت در بیان آن میگردد. بنابراین از مثال فوق میتوان دریافت که تا چه میزان، ساختار میتواند در داستانهای کمدی در میزان رضایت و حتی خندههای مخاطبین تاثیرگذار باشد.
به طور کلی مباحث زیر در بحث ساختار درطرح دراماتیک مطرح میشوند:
در قسمت های بعدی سعی خواهد شد به ترتیب به تاثیر و کارکرد هر یک از این عناصر در ساختار طرح دراماتیک طنز بپردازیم.
فرزین پورمحبی، دفتر طنز حوزه هنری
این مطالب را هم بخوانید:
آشنایی با نگارش طنز و کمدی در ادبیات نمایشی – قسمت اول
آشنایی با نگارش طنز و کمدی در ادبیات نمایشی – قسمت دوم
آشنایی با نگارش طنز و کمدی در ادبیات نمایشی – قسمت سوم
آشنایی با نگارش طنز و کمدی در ادبیات نمایشی – قسمت چهارم
آشنایی با نگارش طنز و کمدی در ادبیات نمایشی – قسمت پنجم
آشنایی با نگارش طنز و کمدی در ادبیات نمایشی – قسمت ششم
آشنایی با نگارش طنز و کمدی در ادبیات نمایشی – قسمت هفتم
آشنایی با نگارش طنز و کمدی در ادبیات نمایشی – قسمت هشتم
آشنایی با نگارش طنز و کمدی در ادبیات نمایشی – قسمت نهم
آشنایی با نگارش طنز و کمدی در ادبیات نمایشی – قسمت دهم