شرمندهام که برای خشکاندن منابع آبی دستورالعمل مینویسم. فقط برای ثبت در تاریخ است که بدانند «ما میتوانیم» خیلی هم میتوانیم. وگرنه دستورالعمل نمیخواهد. همین که اراده کنیم، تالاب که عددی نیست، دریای خزر را هم خشک میکنیم. حتی پیشنهاد میکنم خلیج فارس را هم خشک کنیم که بعضیها اینقدر چشم طمع به آن نداشته باشند و بزنیم در پوزشان. بعد اگر راست میگویند هی بگویند «خلیج عربی».
۱- جذب گردشگرانِ خشکان
گردشگر برای محیط زیست، حکم آموکسیسیلین را دارد برای عفونت در بدن! که به هر کجا برود، آنجا را به خاک سیاه، زبالهی سیاه و چیزهای سیاه و قهوهای دیگر بنشاند و بیخیال هم نشود. جهان برای گردشگر خط طولی است که او فقط یک بار از آنجا رد میشود. پس مقبرهی نیاکان دیگران! گردشگر برود کنار تالاب، خودش کارش را بلد است. سفارش خشکاندن دریاچه، دریا، دریای آزاد و خلیج هم میپذیرد.
۲- کشف دو قطره نفت زیر تالاب
کافی است به اندازهی دو پیت، یا دو گالن نفت زیر تالاب باشد. مشتاقان نفت خیلی دوست دارند، نفت را از حلقوم تالاب بیرون بکشند و ببرند سر سفرههای مردم. حتی اگر دو قطره هم باشد، از میل آنها به خدمت کردن کم نمیشود که!
۳-احداث راه آسفالت از میان تالاب
بعضیها علاقه عجیبی به آسفالت کردن همه چیز دارند. آسفالت کردن کوه دماوند، آسفالت کردن برج آزادی، آسفالت کردن کهکشان راه شیری و دهان آدم باز میماند از این همه اشتیاق آسفالتی.
وسط تالاب را آسفالت کنند که مردم بتوانند به راحتی بروند آن وسط و همانجا خدمات زبالهپراکنی را ارائه کنند. در این پروژه ۹۵ درصد تالاب زیر کشت آسفالت میرود که گردشگران از آن ۵ درصد زیبایی باقی مانده لذت ببرند.
۴-بردن آب تالاب به آفتابه مردم
اگر زیر تالاب نفتی نبود که برود به سفره مردم، آب تالاب که میتواند برود به زندگی مردم. یکی از وسایل کاربردی و چند منظوره که آبگیر هم باشد، همانا آفتابه است. اگر آب به آفتابه مردم برود، با همان آفتابه هم نیازهای مستقیم برطرف میشود، هم نیازهای غیرمستقیم مثل شستن ماشین، آببازی و…
۵-توجه به صادرات غیرنفتی
هی گفتیم صادرات غیرنفتی. کو؟ نیست! بالاخره باید چرخ صادرات غیرنفتی را راه انداخت یا نه؟ وقتی قرار است تالاب خشک بشود، پس چرا صادر نکنیم؟ وقتی قدر تالاب دانسته نمیشود، صادر کنیم لااقل پولش را بگیریم. اتفاقا با صادر کردن آب تالاب خیالمان راحت است که کسی نمیتواند آن را بخشکاند. چون تالابی در کار نیست که بخواهد بخشکاند!
۶-فیلم در بیاوریم
مجوز ساخت فیلم با موضوع فاجعه خشکاندن تالاب داده شود. بعضی از فیلمسازها برای سیمرغ و اسکار هر کاری که لازم باشد انجام میدهند. چنان تالاب را خشک میکند که ده تا سیمرغ و اسکار هم به او بدهند، کم است.
۷-چالش سطل آب تالاب راه بیندازیم
مردم چالش خیلی دوست دارند. اصلا ما مردم چالشپروری هستیم. یک نفر برود کنار یکی از تالابها یا دریا و خلیج، یک سطل ناقابل آب بریزد روی سر و کلهاش. چند دقیقه بعد مشتاقان و علاقمندان تا قطرهی آخر تالاب را کشیده، به خود پاشیده، با وجدان آسوده به خانه بازگشته، و فیلمش را در اینور و آنور آپلود نموده و لایکها را پسانداز میکنند.
۸-مجوز احداث تعویض روغنی، صافکاری و بقالی در کنار تالاب صادر شود.
صنایع مزاحم را بفرستند بروند کنار تالاب. اتفاقا ضایعاتشان هم میرود توی تالاب، دیگر محیط زیست هم آلوده نمیشود.
چهار تا هتل هم آنجا احداث بشود. پای منافع اقتصادی که وسط باشد، کوه دماوند، باتلاق گاوخونی و راه دریاچه گهر هم آسفالت میشود.
۹-خواندن عناوین برخی از روزنامهها در کنار تالاب
بعضی از روزنامهها مطالبی چاپ میکنند که آدمیزاد هم در جا خشک میشود، تالاب که سهل است.
بعضی از اظهار نظرها و خبرها هم برای خشکاندن آدمیزاد، ذوق آدمیزاد، تالاب، دریا، دریاچه و خلیج بسیار مفید و کاربردی است.
۱۰-حفاظت از تالاب را بدهند دست چهار تا بچه
این دستورالعمل در موارد دیگری قبلا هم جواب داده است.
*
«دستورالمملهای قضاقورتکی»، مجموعه چهل نثر طنز از محمدعلی مومنی است که توسط انتشارات روزنه در قطع پالتویی منتشر شدهاست.