به گزارش روابط عمومی مرکز تجسمی حوزه هنری به نقل از ایسنا، امید خاکباز، هنرمند نقاش درباره نمایشگاه «دور گردون» که این روزها در گالری آتبین برقرار است گفت: حدود پنج سال است که به شکل تخصصی به این حوزه ورود کرده و همواره این دغدغه را داشتهام که کار نو و جدیدی را در رشته نقاشیخط ارائه بدهم؛ چراکه به نظرم این روزها بازار و حوزه نقاشیخط خیلی مشوش و در حال در جا زدن است.
او ادامه داد: به شخصه همواره تلاش کردهام که از این تشویش دوری کنم و شاید هم به همین خاطر است که در همه این سالها هیچگاه نمایشگاه انفرادی برگزار نکردهام؛ چراکه فکر میکردم تا زمانی که یک فکر و ایده برای برگزاری یک نمایشگاه استاندارد را در ذهنم نپرورانده باشم، نباید به خودم اجازه برگزاری نمایشگاه انفرادی بدهم.
این هنرمند همچنین درباره ایده نمایشگاه «دور گردون» توضیح داد: علاوه بر اینکه علاقه زیادی به حوزههای نقاشی، نقاشیخط و خوشنویسی دارم، از هنر کلاسیک نیز بسیار تاثیر گرفتهام. هنرهایی همانند نگارگری، مینیاتور، خوشنویسی و هنرهای سنتی که بیشتر به صنایع دستی معروف است که تجلی همه آنها به نوعی در معماری اتفاق افتاده است. معماری کلاسیک ایران بینظیرترین هنری است که در دنیا مورد توجه قرار داشته و متاسفانه هم اکنون در حال از بین رفتن است.
خاکباز خاطرنشان کرد: بر همین اساس سفرهای داخلی زیادی به شهرهای مختلف ایران داشتم و از اماکن تاریخی و معماری کلاسیک و سنتی تاثیر گرفتم و خیلی دوست داشتم که بتوانم به نحوی این دغدغه را در آثارم نیز به نمایش بگذارم. درست است که از معماری سررشته خاصی ندارم، اما واقعا دوست داشتم آن را در کارهایم دخیل کنم و اهمیت فرم دایره را علاوه بر ادبیات و فلسفه و غیره در معماری نیز نشان دهم و نیمی از آثاری هم که در نمایشگاه «دور گردون» وجود دارد برداشت انتزاعی من از اماکن تاریخی کلاسیک ایرانی است.
او افزود: نگاه من به مقرنسکاریها، کاشیکاریها، آینهکاریها و فرم گنبدها باعث شد تا آثار این نمایشگاه به صورت دایره شکل بگیرند که با استفاده از کلمه «هو» به صورت اسپیرالی و دایرهوار این حس را منتقل میکنند که انگار زیر یک گنبد ایستادهایم. البته این نگاه کاملا انتزاعی است و نباید انتظار داشت که گنبد و گلدسته را در آثار ببینیم. در این میان به مدیوم آینه و آینهکاری کلاسیک نیز ورود کرده و موتیفهایی مینیمال از آن را همانند استادان بناکار روی بوم آیینهکاری کردهام.
خاکباز همچنین درباره استفاده از کلمه «هو» در آثارش، توضیح داد: همه استادان و هنرمندان رشته نقاشیخط به نحوی از این کلمه در آثارشان استفاده کردهاند و برخی نگاهی فلسفی و عرفانی به این کلمه دارند، اما برای من کاملا نگاه فرمگرا و فیگوراتیو مطرح بوده است. قطعا «ه» یکی از پُرپتانسیلترین حروف فارسی است و تلفیق آن باحرف «و» میتواند با عنصر تکرار فضای خوب، ترکیب بندی منسجمی را به وجود آورد. بر فرض مثال اگر حس کنم که با دو حرف «و» و «ن» نیز میتوانم این انسجام را رقم بزنم حتما این کار را انجام خواهم داد. اگرچه کلمه «هو» معنا و مفهومی دارد که من نیز در ذهنم بوده است.
او یادآور شد: یکی از دغدغههای اصلی من برای برگزاری این نمایشگاه که نمیدانم به آن رسیدم یا خیر، این است که دوست دارم هنر کلاسیک و سنتی را با هنر مدرن تلفیق کنم و مدرنیته و سنت را با هم در آثارم به نمایش بگذارم. این نگاه پیشتر نیز در آثار پیشروان هنرهای تجسمی در قالب جنبش سقاخانهای رنسانسی در هنر معاصر ایران بشمار میرود که مورد توجه جامعه هنری جهانی قرار گرفت. به طور کلی معتقدم که این نگاه میتواند هنر و هنرمند ایرانی را منحصر به فرد کند و از طریق آن میتوان پا از مرزها فراتر گذاشت. میدانم راه دشواری است، اما به شخصه تلاش میکنم در این مسیر قدم بردارم.
کیانوش معتقدی نیز به بهانهی نمایشگاه «دور گردون» بیانیهای برای این نمایشگاه نوشته که در بخشی از آن آمده است: «در این دوره از کارهای هنرمند، شکلگیری و تنوع در فرآیند نقاشی با خط، در نتیجه شناخت دقیق او از هندسهی موجود در معماری سنتی گنبدها با رویکردی اقتباسی از ضرباهنگ موجود در موسیقی صوفیانه و رقص سماع و بافتاری درهمتنیده از چیدمان دایرهوار حروف است. در این میان، هنرمند با چیدمان نوشتار در ساختاری دایرهوار و استفاده از عنصر «تکرار» (که ویژگی اصلی در هنر و معماری ایرانیست)، بیان تصویری خود را محدود به یک عنصر پایه میکند، اما حرکت سریع و بداههی قلمش، عاملی تعیینکننده در ایجاد ریتم و ضرباهنگی پویا در ساختار اثر میشود.
در این مجموعه دستمایهی اصلی، همان کلمات و مفردات خوشنویسی فارسی هستند که در هم پیچیده و سیالند، اما اینجا دغدغهی خاکباز چیزی فراتر از نگارش یک متن خوانا یا ترکیبی تکراری یا از پیش تعیین شده همچون سنت سیاهمشقنویسی ایرانیست. او هوشمندانه زیباییشناسی نهفته در پیوند میان معماری، موسیقی و خوشنویسی ایرانی را با اصول نقاشی مدرنیستی پیوند زده و ماحصل آن یک سنتشکنی فرمالیستی شده است. نگرش خاکباز در این مجموعه که به مثابهی نقاشیهای آبستره است، نتیجه مکاشفات هنرمند در بکارگیری رنگ و وارد کردن اصول نقاشی مدرن در ساختار خطنگارههای عاری از معناست».