لطفا درباره آشناییتان با ابوالفضل زرویی نصرآباد و شخصیت ایشان برایمان بگویید.
ارادت و آشنایی من با ایشان به سالهای بسیار قبل باز میگردد و با راهاندازی جلسهی در حلقه رندان که با همت و ارادهی او در سال 1380 تاسیس شد دوستی ما نیزعمیقتر شد.
او، بسیار، مبادی آداب، اخلاق مدار و خوش مشرب بود به طوری که از صحبت کردن با او هیچگاه احساس خستگی به مخاطب دست نمیداد زیرا او دانش وسیعی داشت و از هر دری سخنی میگفت و به خاطر نوع برخورد و ارتباطش، ما همواره از او درس زندگی و رفاقت میگرفتیم. خداوند او را رحمت کند که خیلی زود از بین ما رفت.
به عنوان یک پژوهشگر و محقق به نظرتان چه شگردهایی در آثار ایشان کاربرد بیشتری داشت؟
یک طنزپرداز توانمند باید از تمام ظرافتهای ادبی طنز و همچنین موضوعهای مرتبط با این حوزه آگاه باشد. او فوق تخصص طنز بود زیرا علاوه برتالیفات و تحقیقات متعدد در نقد ادبی نیز تبحر داشت.
او به خاطر تسلطش بر زبان، آثارش، هم، از فصاحت و بلاغت و شیوایی برخوردار بود. زنده یاد ابوالفضل زرویی نصرآباد مهندسی کلمات را به خوبی میدانست و از کاربرد کلمات مناسب برای روانی و شیوایی سخن، آگاه بود.
استاد زرویی نصرآباد بر ادبیات کهن و معاصر تسلط داشت و در اشعاری که هر روز در روزنامهی همشهری خطاب به فرزندش حسام الدین مینوشت از سادگی و شیوایی استفاده میکرد به همین دلیل مورد توجه خاص و عام بود.
مطالب دیگر او مانند تذکره المقامات نیز که به تقلید از تذکره الاولیای عطار نوشته شده طوری است که سبب رنجش خاطر مخاطبانش که رجال مملکتی بودند، نمیشد.
جوانترها چگونه میتوانند این راه را ادامه دهند؟
جوانان باید مطالعات گستردهای در زمینهی ادبیات کهن و کلاسیک، تاریخ، فلسفه و عرفان داشته باشند و تماشای فیلم نیز، به تقویت ادبیات کمک زیادی میکند.
استاد زرویی نصرآباد هیچگاه از فراگیری علم غافل نبود و همیشه از استادان خود به نیکی یاد میکرد و در برابر دانش آنها سر تعظیم فرود میآورد و به حدیث حضرت علی که میفرمایند: نمیدانم، نیمی از علم است همیشه عمل میکرد.
شما کدام دسته از طنزهای زندهیاد زرویی را بیشتر دوست دارید؟
با معرفتهای عالم از نظر شیوایی سخن و تذکره المقامات از نظر قدرت زبان، جزو بهترینها هستند.
کیومرث صابری نیز ابراز داشتهاست که: «قلم دهخدا و عبید زاکانی هم اکنون در دست جوانی 23 ساله به نام ابوالفضل زرویی نصرآباد میباشد».
عمران صلاحی نیز میگفت: «طنزپرداز اگر از این ور بیافتد خودش باعث خنده میشود و اگر از آن ور بیافتد کارش بیارزش میشود».
ابوالفضل زرویی نصرآباد نبوغ زیادی در وجودش داشت که سبب شد او در سن جوانی ابتدا معاون سردبیر و بعد سردبیر گل آقا شود که این ناشی از قلم توانمند و نوع نگاه او بود.
چه کنیم که طنز ما چون آثار استاد زرویی نصرآباد ماندگار شود و با گذشت زمان از بین نرود؟
طنزهای ایشان که در مورد مسایل روز بود به دلیل آراستگی به آرایههایی چون کنایه و ایهام و ... در همهی دورانها قابل استفاده بود چون او نسبت به مسایل روز نیز نگاه عمیقی داشت به همین خاطر کارهایش ماندگار شد.
به نظرتان استاد زرویی نصرآباد چه میزان بر طنز امروز تاثیر گذاشت؟
ابوالفضل زرویی نصرآباد با تاسیس در حلقه رندان به طنز معاصر، اعتبار و اقتدار بخشید و با همت دوستانش شهرام شکیبا، نادر ختایی، سید عباس سجادی و ... این راه ادامه یافت.
ایشان وقتی مسئول دفتر طنز حوزه هنری شد قبل از آن، برگزاری شب شعر طنز در کشور ما سابقه نداشت و ابتدا تعداد محدودی در جلسات بودند اما پس از آگاهی افراد گوناگون، ما شاهد کشف استعدادها و ظهور طنزپردازان مختلف و برگزاری شب شعرهای متعدد درکل ایران بودیم.
از خاطرات شیرین خود با استاد زرویی بفرمایید.
من و ابوالفضل خاطرات خوش زیادی با هم داشتیم. او میگفت: «در گل آقا که بودیم صبح که روزنامهها را
میآوردند هرکسی بر اساس اخبار، مطلبی را انتخاب میکرد که با آن طنز بنویسد اما آن روز یکی از مطالب با موضوعات دینی پیوند داشت که هیچ کس جز عمران صلاحی پرداختن به آن خبر را نپذیرفت. موضوع خبر این بود که: «معلمان برای انتقال از شهری به شهر دیگر باید حافظ کل قرآن یا قسمتی از آن باشند». او، در این زمینه، شعر زیر را سرود:
کردیم هی تقاضا با ناله و شکایت تا منتقل بسازند ما را از این ولایت
گفتند باشد اما، باید به سان حافظ «قرآن ز بر بخوانی در چهارده روایت »
سخن پایانی
ابوالفضل خیلی حیف بود کاش به این زودی دنیا را ترک نمیکرد تا جوانان بتوانند از علم او بهره ببرند یکسری از آنها هستند که میخواهند راه او را ادامه دهند اما این کار جز با مطالعهی آثار ایشان میسر نمیشود.
«رفتی و رفتن تو آتش نهاد بردل»
یاسمن حسینی – دفتر طنز حوزه هنری