بیان ساده طرحهای گرافیکی در دوره انقلاب، ضمن بیپیرایگی و طرد ملاکهای زیباییشناسی از پیش تعیین شده برای داوری، ارزشگذاری و در حقیقت امکان جدید داوری مفهومی در یک عمل مشارکتی مفهومی با متن به ظهور میرسد. بنابراین، بیان ساده طرحهای ساده گرافیکی در حوزه بیانهای بیتکلف گرافیکی توانی از عناصر را در خود نهفته دارد که نشانههای دیداری آن پیش از آن که به مضامین و اشکال آشنای روزمره باز گردد در ابتدا به متن خویش رجوع میکند. در واقع، برخلاف پوسترسازی انقلاب که معمولا دریافتهای خود را از نظر مفهومی و تصویری – هر دو – از جامعه میگرفت در گرافیک مطبوعاتی، هنر دریافتهای خود را بیشتر از متن مکتوب میگیرد.
همچنین این طرحها در رابطه با هم میتوانند معنا شوند؛ زیرا اگر بتوان در فرآیند خوانش تصویری، طرحهای مذکور را با توجه به شرایط شکلگیری آنها به بستر خود برگرداند یا ارجاع داد در واقع میتوان آنها را در سطح تجربههای همنوع خود به هم نزدیک کرده، تجربههای همسان را نیز دریافت کرد. در بررسی مجموعهای از این طرحها میتوان از سادهپردازیهای مردمی تا آثار شعاری، ترجمههای تصویری عینی شعارهای انقلاب و طراحیهای بدون جزئیات را مشاهده کرد که در آنها بداهه، سرعت در اجرا و عدم اتکاء به پیششرطهای تجسمی و مهندسیِ اجرا قابل رؤیت هستند.
برخی از این آثار تا مرز کاریکاتور پیش رفتهاند و بعضی از نظر اجرا و بهرهگیری از کنتراستهای هوشمندانه آثار قابل ملاحظهای به شمار میروند.
رفته رفته، تکنیکها و نگرشهای ساده و پیچیده در هم میآمیزند و طرحهای جدید گرافیکی در عرصه مطبوعات خود را نشان میدهند. کلاه سرباز به لطافت گلدان گلی میشود و دستی در خشونتِ اسارتِ سیمهای خاردار میکوشد تا اقتدار خود را حفظ کند؛ برخوردهای تصویری با موضوع که به مرور هنرمند را به بازخوانی مجدد تصویری فرا میخوانند.
برگرفته از کتاب هنر انقلاب، مرتضی گودرزی دیباج