«نقیضهای بر شعر شهریار»
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی میکند
پیرزن هم با تولد شادمانی میکند!
کیک من دارد نود شمع و سه تا هم فشفشه
کیک من این روزها آتش فشانی میکند!
هر چه میخواهم که خاموشش کنم این کیک را
فوت من اظهار عجز و ناتوانی میکند!
دارم از دنیا عروسان قشنگی حیف که
این یکی بر آن یکی جفتک پرانی میکند!
کل دنیا مهربان هستند با من منتهی
چون به ایران میرسم نامهربانی میکند!
کرده ایران با دهان ما همانی را که آن
تکههای آخر قوطی رانی میکند!
خیس گشته پوشکم از ترس موشکهایشان
قدرت آنها مرا دارد روانی میکند!
گرچه قصد دوستی داریم در ظاهر ولی
هر که دارد دشمنی، با ما تبانی میکند!
کشور من مثل آمریکای احمق نیست چون
حیلهها و دشمنیها را نهانی میکند!
این ترامپ ساده هی بالا و پایین میپرد
مثل آن کاری که هی بهنام بانی میکند!
هر کسی هم نامهای از سوی آنها میبرد
خیط گشته، نامه را آنجا که دانی میکند!
عمر من هم آخرش روزی به پایان میرسد
حق تعالی شادمانی را جهانی میکند!