به گزارش روابط عمومی مرکز تجسمی حوزه هنری، دکتر حسین عصمتی متولد 1346 در شهر بغداد و از هنرمندان مجسمهساز، نقاش و نگارگر مرکز تجسمی حوزه هنری است. تحصیلات دانشگاهی خود را در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته نقاشی از دانشگاههای تهران و تربیت مدرس، و دکترای تاریخ تحلیلی تطبیقی هنر اسلامی را از دانشکده هنر دانشگاه شاهد تهران، به اتمام رساند و در ادامه نیز موفق به دریافت گواهینامه درجه یک نگارگری – معادل دکترا - از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گردید. تألیف کتاب و مقاله؛ تحقیق و پژوهش؛ تدریس و آموزش طراحی، نقاشی و نگارگری در مقاطع و سطوح مختلف آموزشیِ دانشگاهی بخشی از فعالیتهای وی میباشد. حضور در نمایشگاهها و بینالهای گروهیِ داخلی و خارجی و برپایی سه نمایشگاه انفرادی بخشی از فعالیتهای هنری دکتر عصمتی است.
در ادامه گفتگوی روابط عمومی مرکز تجسمی حوزه هنری را با این هنرمند برجسته میخوانید:
-ابتدا کمی در مورد خودتان و اینکه از کجا شروع کردید و چگونه وارد عرصه نقاشی شدید بفرمایید؟
گاهی اوقات وقتی از هنرمندان چنین سوالی میشود، در جواب میگویند که از دوران کودکی علاقمند بوده و استعداد داشته است. با اینکه این حرف نادرست نیست ولی من چندان اعتقادی به این حرف ندارم چون بیش از اینکه یک نفر استعداد داشته باشد، علاقه و تلاشی است که انجام میدهد تا به آن مرحله برسد. یعنی تعیین کنندهتر از استعداد تلاش است. ممکن است من در کودکی علاقه داشته باشم ولی اگر تلاش نمیکردم مطمئنا اتفاقی نمیافتاد.
با این وجود از کودکی علاقه به نقاشی داشتم. شاید بشود گفت اولین جرقهای که در ذهنم زده شد و تصمیم گرفتم یک نقاش بشوم، فیلم مستندی بود درباره داوینچی که احتمالا همه دیدهاند. من این فیلم را دو سال قبل از انقلاب و در زمان کودکی دیدم. فیلم را که دیدم در عالم بچهگی خودم گفتم من میخواهم یک نقاش بشوم، معمار بشوم، مجسمه ساز بشوم و .... بعد از انقلاب ناخواسته به سمت خوشنویسی رفتم و خوشنویسی میکردم. آن موقع دوازده سال داشتم و به خاطر علاقهای که داشتم مشق خوشنویسی میکردم. دوستان ما که آن موقع در بسیج بودند و میدانستند که من خوشنویسی انجام میدهم و خودم برای خودم مشق میکنم، گاهگداری برای من پارچهنویسی میآورند بعد کمکم به مسجد راه پیدا کردم و کارهای انجمن اسلامی مسجد را انجام میدادم بعد چون نقاشیام هم خوب بود، عکس شهید هم به من میدادند تا تصویر آنها را نقاشی کنم و شاید بتوان گفت شروع کار من از مسجد، خوشنویسی و انقلاب بود و تقریبا کار حرفهای را از همین سنین 12-13 سالگی شروع کردم.
خیلی جاها دیوار نویسی و پارچه نویسی کردم تا در نهایت سال 69 بعد از اینکه دیپلم را گرفتم، دانشگاه تهران رشته نقاشی در مقطع کارشناسی قبول شدم و سال 75 از دانشگاه فارغ التحصیل شدم فکر میکنم همان سال یا سال بعد کارشناسی ارشد را در رشته نقاشی در دانشگاه تربیت مدرس قبول شدم. البته همزمان کار هم میکردم چون سابقه قبلی داشتم و خیلیها من را میشناختند. ضمنا همزمان با مطالعه نقاشی در دانشگاه، مجسمهسازی هم میکردم.
سال 75 به این نتیجه رسیدم حالا که هنر غرب را در دانشگاه خواندم و در حد خودم یادگرفتم چرا هنر ایران را یاد نگیرم و چرا وقتی را برای تجربه در زمینه هنر ایران نگذارم. برای همین رفتم خدمت استاد خودم دکتر محمدعلی رجبی و آنجا شروع کردم به مشق نظری و عملی، کپی و مشق کردم از کارهای گذشتگان، تلاش کردم که روی نگارگری اشراف پیدا کنم و در واقع از اینجا بود که وارد عرصه نگارگری شدم. قبل از آن خودم نقاشی، نقاشیدیواری و مجسمهسازی کار میکردم.
-چگونه به هنر نگارگری علاقمند شدید و به آن گرایش پیدا کردید؟
تصوری که همه ما نقاشان ایرانی داریم اینست که هرکسی کار ما را دید متوجه بشود که این اثر کار یک هنرمند ایرانی است و اثر باید ماهیت ایرانی داشته باشد. یا حداقل من چنین تصوری دارم. با چنین تصوری تصمیم گرفتم در مورد هنر نگارگری ا طلاعات کسب کنم و تجربههایی داشته باشم تا در نقاشی از آن استفاده کنم. به این شکل با آقای دکتر رجبی آشنا شدم و خدمت ایشان نگارگری را به صورت حرفهای شروع کردم. همینطور که با نگارگری بیشتر آشنا میشدم دیدم که خودش یک دنیای مستقل است و حالاحالاها باید در نگارگری کار کنم تا به ابعاد آن اشراف بیشتری پیدا کنم و مسلط بشوم. طوری شد که میتوان گفت کارهای اصلی من نگارگری شد یعنی من به انگیزه استفاده از نگارگری در نقاشی وارد آن شدم ولی متوجه شدم که خودم نگارگر شدهام چون برایم لذت بخشتر بود و وقتی که خودم نگارگری را کار کردم دیدم که بر خلاف تصور قبلی من آثار نگارگری آثار کوچکی نیستند. الان دانشجویانی که با آنها سروکار دارم متاسفانه همین فکر را میکنند و از شیوه کشیدن این نوع نقاشی ایرانی ایراد میگیرند در حالیکه من به آنها میگویم که اگر خودشان وارد کار بشوند میبینند که این ها سادهسازیهایی هستند که با تجربه و مهارت زیاد و با اشراف کامل به دست آمدهاست و کارهای سادهای نیست و چون خودم در گذشته طراحی کلاسیک انجام میدادم و چهره کار می کردم فکر میکردم که کارهای نگارگری کارهای ضعیفی است ولی وقتی واردش شدم دیگر گیر افتادم. یکی از اساتیدم که نقاشی کلاسیک کار میکرد بعدها از من پرسیده بود: چه کار میکنی؟ وقتی در جواب گفتم که نگارگری را تجربه میکنم با خنده به من گفت: "ای داد، شما رو هم گول زدند؟!!"
خلاصه این طور شد که سراغ نگارگری رفتم و سالهای زیادی تجربه و تحقیق کردم که ماحصل آن تعداد زیادی آثار نگارگری و مقالههای علمی - پژوهشی و علمی - ترویجی شد که در جاهای مختلف چاپ شدهاند.
-آثار شما دارای چه مضامینی هستند؟
مضمونهایی که کار میکنم از قبیل مذهبی، حماسی، ادبی و شاید کمتر اجتماعی هستند، ولی بیشتر مذهبی و حماسی است و البته بخشی از آن هم مربوط به دفاع مقدس و انقلاب است که بیشتر در مورد دفاع مقدس، شهدا و جنگ است.