کاراواجیو نقاش رومی قرن پانزدهم و شانزدهم ایتالیا را کمتر کسی است که نشناسد. او که نقاشی را در خیابان های رم آموخته، هیچ گاه از دستورِ رایج نقاش شدن آن دوران، برای تبدیل شدن به یک استاد استفاده نکرده است.
نقاشی را مستقیم روی بوم شروع میکند و هیچگاه به اسکیس زدن برای یک تابلو نمیپردازد. کاراواجیو لحظه های ساده را از جامعه میگیرد و آنها را تبدیل به تراژدی های جهان مسیحیت میکند. تابلوهایی که در زمان زیستن هنرمند نیز با اقبال کلیسا روبرو میشود و حتی باعث نجات هنرمند از حکم اعدام او میگردد.
شهادت موضوع مورد علاقه کلیساست، و از این رو کاراواجیو را استاد موضوع شهادت میدانند. کاراواجیو، چنان لحظه شهادت را خلق میکند که گویی شما در لحظه شهادت حضور دارید. نقاش برای همذات پنداری ما با نقاشی راه حل شگفت انگیزی دارد، او سوژه های نقاشی خود را از میان خود جامعه رم مییابد. تصویر مریم، قدیسی که برای به صلیب کشیدن آماده میشود، همه و همه ما را به یاد رنجهای خودمان میاندازد زیرا از میان خود ما انتخاب شده اند.