نمایشگاهی از آثار نگارگری استاد امیرحسین آقامیری و تعدادی از هنرجویان با نام «شعبان» و محتوای مذهبی در اواسط ماه مبارک شعبان (سوم اردیبهشتماه) در گالری ابوالفضل عالی برگزار شد. این نمایشگاه که هم بخاطر اولین کار نگارگری به نمایش درآمده در آن و هم مصادف شدن با ماه مبارک شعبان به این نام مسمی شده بود، به منظور فروش آثار و بازدید علاقمندان تا انتهای این ماه برپا بود.
در ادامه بخش سوم و پایانی گفتگوی روابط عمومی مرکز تجسمی حوزه هنری با این استاد نگارگری را میخوانید:
-شما کارهای عاشورایی خودتان را چگونه کشیدهاید؟
من یک کاری ساختهام با عنوان نماز و همیشه برای من سوال بود که نماز را چطور نشان بدهم. دو نکته از نماز را خیلی در کار تاکید کردم. یکی خواندن در اول وقت است که آن را با تابش آفتاب از بالا سر امام حسین(ع) در صحرای کربلا نشان داده ام و دیگری جماعت بودن آن است که در واقع برای کشیدن تابلوی نماز موضوع تابلو را به نماز امام حسین(ع) در روز عاشورا وصل کردهام. ما باید از عاشورا این درسها را بگیریم. این که آمدند و سربریدند اصلا در قاموس و فرهنگ دینی ما نیست. ولی با وجود این همه مصیبت و کشتار وحشیانه، حضرت زینب(س) اصلا حرفی از آن نمیزنند و میفرمایند که « ما رایت الا جمیلا». گذشت، ایثار و مردانگی که از امام حسین(ع) میبینیم حضرت را شیفته میکند و اینها ماندگار میشود. و الا مگر خود این یزیدیان ماندند که فجایعشان بماند. ولی الان هر کسی که خون و رنگهای قرمز و نارنجی را بیشتر نشان بدهد میگویند که عاشورا را بیشتر درک کرده است در صورتی که به عقیده من این طور نیست. چرا از رنگهای گرم مثل سبز و زرد استفاده نمیشود، چرا رنگ آسمان یا رنگهای نشاط بخش را نشان نمیدهند.
-رنگهای عاشورایی کدام رنگها هستند؟
رنگهای عاشورا رنگهای خاصی هستند مثلا طیف خاصی از قهوهای، سبز، زرد و ما خیلی نمیتوانیم تصویرهای عینی بسازیم و کار ما تمثیل، استعاره و تشبیه است.
-لطفا درباره تشبیه و مواردی که فرمودید در کارهای عاشورایی خودتان بیشتر توضیح دهید؟
بعضی چیزها را باید با تشبیه نشان بدهیم. مثلا در تابلوی نماز با استفاده از تذهیب که درش تکرار و وحدت وجود دارد سرهای یاران امام حسین(ع) و شمشیر و کلاه خودهایی را نشان دادهام که در حال محافظت از نماز هستند و در عین حال یک حالت تزئینی بوجود آمده است و در حالت ایستادن امام حسین (ع) افتادگی و خلوص را به تصویر کشیدهام.
در یک کار عاشورایی دیگر که در آن حضرت ابوالفضل(ع) را کشیدهام اقتدار حضرت را به نشان داده ام و رنگها در کار نشاطآور هستند بخاطر این که ما وقتی یاد حضرت ابوالفضل(ع) میافتیم دلگرمی پیدا میکنیم و غم وجودمان را نمیگیرد چرا که حضرت علمدار کربلا بودند پس باید یک تابلوی فاخر و زیبا رائه بدهیم. اگر بخواهیم بعضی مفاهیم منفی مثل اشقیا را نشان بدهیم، من آن را به صورت دیو در داخل یک اسلیمی کشیدهام چرا که اسلیمی از فرمهای حیوانی است.
یا در تابلوی دیگری که دستهای قطع شده حضرت ابوالفضل(ع) را در نخلستان به نمایش گذاشتهام با اینکه دستهای حضرت را قطع شده کشیدهام ولی اقتدار حضرت را در اثر تصویر کردهام و دستها را رو به بالا و آسمان کشیدهام و نورهای آسمان را با نور جای خالی دستها یکی کردهام و حرکت شمشیرهایی که مخفیانه در نخلستان بر حضرت وارد میآمده است را نشان دادهام.
-در پایان درباره هنر و بخصوص هنر مذهبی و قرآنی اگر توضیحاتی دارید بفرمایید؟
یک مشخصه مهم هنر بحث زیبایی شناختی آن است که باید در هر شرایطی این زیبایی حفظ شود ولی در بعضی هنرها متاسفانه بحث زیبایی که نیست هیچ بلکه اوج زشتی را تصویر میکند و آنقدر رنگها تیره و گرفته هستند که حس بدی به انسان منتقل میشود.
تصویرگری خداوند در قرآن بسیار دقیق است و هیچ کس نمیتواند ایرادی به آن بگیرد و شاید بعد از 500 سال دیگر باز چیز جدیدی از داخل قرآن کشف بشود. مثلا در کارهای خارجی که درباره فرمان خداوند درباره ذبح حضرت اسماعیل(ع) توسط حضرت ابراهیم(ع) کشیده شده است این دو را روبروی هم کشیدهاند و مانند لحظهای میماند که کسی به کس دیگر به قصد کشتن او حمله کند و حضرت اسماعیل(ع) میخواهند در مقابل پدر از خود دفاع کنند. در حالیکه در قرآن خداوند حضرت اسماعیل(ع) را تسلیم در برابر امر خدا که به دست پدر انجام میگیرد تصویر میکند در حالیکه حضرت بر می گردند و پشت به حضرت ابراهیم میکنند و سرشان را پایین می گیرند با دستهایی که از پشت بسته شده است و خودشان نمی خواهند پدر را ببیند. و در قرآن به زیبایی گفته شده است که حضرت اسماعیل(ع) به چه حالتی مینشیند و شخصی که این مطالب را نخوانده و نمیداند کلا دین را خشن می پندارد چرا که در کتابهای تورات و انجیل هم به این موضوع اشاره شده است.