Nicolas de stael

نیکلاس د استل، ستایشگر شاردن، هم عصر براک‌

نیکلاس د استل، ستایشگر شاردن، هم عصر براک‌
سفر وی در سال 1954 به‌ مادرید‌ تأثیر‌ فراوانی بر آثارش می‌گذارد. سال 1954 را می‌توان پربارترین سال‌ در دوره‌ فعالیتهای هنری، د استل دانست. گالری‌ دوبورگ در پاریس، نمایشگاه های‌ متعددی در این سال برای عرضه ‌آثار‌ او‌ برگزار‌ می‌نماید.
شنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۵:۴۸
کد خبر :  ۳۷۲۸۴

نیکلاس د استل(Nicolas de stael) در تاریخ پنجم ژانویه سال 1914، در شهر سنت پترزبورگ روسیه‌ چشم به جهان‌ گشود. او فرزند «بارون ولادیمیر ایوانوویچ د استل هولستن»، افسر ارتش‌‌ تزار و «جوبوو بردنیکوف»، موزیسین‌‌ برجسته‌ روسی، است. به ‌دنبال انقلاب‌ اکتبر روسیه خانواده د استل کشور خود را در سال 1919 ترک کرده و در لهستان‌ اقامت می‌کنند. نیکلاس همیشه می‌گفت‌ پدرش از روسیه فرار نکرده است، بلکه‌ سربازانش‌ او را تا مرز مشایعت کرده‌اند. بارون د استل در سال 1921 و به ‌دنبال او همسرش در سال 1922 چشم از جهان فرو می‌بندند.

پس از مرگ پدر و مادر، نیکلاس کوچک‌ و دو خواهرش به بروکسل رفته و نزد خانواده فریکرو زندگی می‌کنند. نیکلاس تا سال 1930 تحصیلات خود را در کالج‌ «سنت میشل»، که توسط یسوعیان‌(ژزوئیت‌ها) اداره می‌شود، ادامه می‌دهد. او در تمامی دروس، بویژه‌ ادبیات‌، از دانش‌آموزان برجسته کالج بود. در سال‌ 1932 در آکادمی رویال هنرهای زیبای‌ بروکسل، در کلاسهای درس وان هلن(Van Haclen) نام‌نویسی می‌کند.

سه اثر با موضوع منظره و چشم انداز / نیکلاس د استل

 

علاقه ویژه و همیشگی‌ نیکلاس به منظره، در سالهای‌ پایانی عمرش شدت بیشتری‌ پیدا می‌کند. در این تابلو می‌توان‌ نمونه برجسته‌ای از آثار نیکلاس را دید که به ‌وضوح، مهارت وی‌ را‌ در‌ روشنایی‌ بخشیدن و درخشان ساختن اثر‌، از‌ طریق‌ ترکیب استادانه رنگها، نشان می‌دهد.

تابلوی«قایق خیالی بر دریای خروشان» او به‌ دریافت‌‌ مدال‌ رتبه اول نقاشی نایل می‌آید. نیکلاس در سال‌ 1932‌ روانه آمستردام، شهری که‌ تاریخ نقاشیهای هلندی آن به قرن هفدهم‌ بازمی‌گردد، می‌شود. شدت تأثیر نقاشیهایی که او در‌ این‌ شهر‌ می‌بیند به‌ اندازه‌ای زیاد است که گذر زمان نمی‌تواند چیزی‌ از آن بکاهد. وی سپس در ادامه سفر خود، به پاریس رفته و در آنجا با نقاشی‌ سزان، شاردن، ماتیس، براک و سوتین آشنا شده و از آنها الهام می‌گیرد. سال بعد نیکلاس به‌ فرانسه‌ باز می‌گردد. سپس در سال 1934، از فرانسه به‌ اسپانیا سفر می‌کند، در ماه اکتبر همان‌‌ سال‌ به‌ بروکسل بازگشته و در حومه شهر «اوسل»، آتلیه‌ای گرفته و کار برای‌ نمایشگاه‌ بین‌المللی را‌ آغاز می‌کند.

دو اثر با موضوع قایق و دریا / نیکلاس د استل 

 

نیکلاس طی سفری که در سال‌ 1936 به مراکش دارد با‌ بربرها(Berberes) و همچنین ژانین ژیلوکس (Jeannine Guilloux) آشنا می‌شود. آشنایی او با ژانین به سالهای‌ زندگی‌‌ مشترک میان آن دو می‌انجامد. نیکلاس در سال 1938 از مسیر الجزایر و ناپل‌ به‌‌ فرانسه بازمی‌گردد‌ و کار‌ تقلید‌ از شاردن را در پاریس آغاز می‌کند. در این زمان‌ نقاشیها و طراحیهای‌ بسیاری‌ انجام‌ می‌دهد که بعدها همگی را از بین می‌برد. به‌ محض آنکه جنگ جهانی دوم شروع‌‌ می‌شود نیکلاس به لژیون خارجی‌ می‌پیوندد. سپس در سال 1941 از میدان‌ جنگ‌ کناره‌ گرفته و همراه با همسرش‌ ژانین در شهر نیس فرانسه‌ اقامت‌ می‌کند. آنها در سال 1942 صاحب‌ فرزند‌ دختری به نام آن(Anne) می‌شوند.

نیکلاس پرتره‌های متعددی از ژانین و تعدادی‌ نیز‌ طبیعت بیجان‌ نقاشی می‌کند. در‌ همین‌ زمان، ژانین‌ نیز‌ به‌ کار نقاشی روی می‌آورد که البته‌‌ تابلوهایش‌ هم علاقمندانی پیدا می‌کند.

به‌علاوه آشنایی او، در این‌دوره، با مانژلی(Mangelli‌)، دلونه(Deaunay)، ژان آرپ(Jean Arp) و لو‌ کوربوزیه (Le Corbusier) سرآغازی‌‌ برای‌ علاقمندی و گرایش او به‌ سوی هنر‌ آبستره‌ می‌شود.

نیکلاس در سال 1943 به اتفاق ژانین و «آن» کوچک به پاریس بازمی‌گردد‌ و زندگی‌‌ فقیرانه‌ای را در این شهر‌ آغاز‌ می‌کند‌. ولی‌ به‌زودی ژان‌ بوشه(Jeanne Bucher) که‌ خود‌ از‌ علاقمندان خوش‌ذوق هنر و همچنین صاحب یک گالری در این شهر می‌باشد، به کمک این‌ خانواده‌ کوچک‌ می‌آید. در این زمان وی با‌ استفاده از‌ هر‌ چیزی‌که‌ به دستش می‌افتد به‌ خلق‌ کمپوزیسیونهای نقاشی و طراحی با موضوع فضاهای معماری در ابعاد بزرگ‌ می‌پردازد.

چهار اثر با موضوع کمپوزیسیون / نیکلاس د استل

 

وی در سال‌ 1944‌ با براک و نقاش‌ معروف روسی آندره‌ لانسکوی (Andre‌ Lanskoy‌) آشنا‌ می‌شود. به‌ علاوه در‌ همین‌ سال در نمایشگاهی از آثار نقاشان‌ آبستره که در گالری اسکیس(Esquisse) برگزار می‌شود، شرکت می‌کند‌. در‌ این‌‌ نمایشگاه آثار نیکلاس برای اولین‌ بار‌ مورد‌ توجه‌ عموم‌ قرار‌ می‌گیرد‌. در ماه‌ مه همان سال، نیکلاس در همین‌ گالری، نمایشگاهی انفرادی ترتیب می‌دهد. به دنبال این نمایشگاه، در فوریه سال‌ 1945، در گالری ژان بوشه و دقیقا‌ سه ماه‌ بعد در سالن مه(Mai) نیز نمایشگاههای‌ دیگری برگزار می‌نماید. کروکیهائی که او در این زمان براساس فیلمهای جنگی‌ می‌کشد، مبنای خلق دو تابلو از مجموعه‌ آثار او‌ می‌شوند‌.

از ماه نوامبر سال 1945 به بعد، کارشناسان و نخبگانی چون دروان(Drouin)، کار(Carre) و دوبورگ(Dubourg) به نیکلاس و نقاشیهای او علاقمند می‌شوند. در سال 1946، به‌دنبال‌ مرگ ژانین، نیکلاس‌ در‌ دنیای هنر خود غرق‌ می‌شود. در اواخر همان سال، با فرنسوا شاپوتون(Francoise Chapouton) ازدواج کرده و از او صاحب سه فرزند می‌شود.

در‌ سال‌ 1947، نیکلاس به‌ آتلیه‌ای‌ در‌ خیابان گوگه(Gauguet) ، نزدیک به خانه براک، نقل مکان می‌کند، سپس با تئودور شامپ(Theodore Schemp)، تاجر آمریکایی آثار هنری، آشنا می‌شود. از‌ طریق‌ همین تاجر آمریکایی‌ است‌ که‌ به تدریج آثار د استل به‌ سرزمین آمریکا وارد می‌شود.

در سال 1948، نیکلاس به‌اتفاق‌ لانسکوی، براک، آدام(Adam) و لورنس(Laurens) در صومعه‌ای در حومه پاریس به نام دومینیکن دو‌ سولشوار(Dominicans de Soulchoir) نمایشگاهی برگزار می‌کنند. همزمان با برگزاری این نمایشگاه در پاریس، یک‌ نمایشگاه انفرادی از آثار وی در شهر مونت ویدیو(Montevdeo)، پایتخت‌ اروگوئه، ترتیب داده می‌شود. در‌ این‌‌ فاصله او‌ تابعیت فرانسه را می‌گیرد.

در سال 1949، نیکلاس به‌ آمستردام و بروکسل مسافرت می‌کند. در سال 1950، اولین نمایشگاه خود را‌ در‌ گالری تئودور شامپ(Theodore Schemp) برگزار می‌کند و چندی بعد نمایشگاه دیگری در گالری دوبورگ(Dubourg) در پاریس ‌‌ترتیب‌ می‌دهد. در ماه‌ مارس همان سال، دولت فرانسه اولین‌ تابلوی وی را خریداری‌ می‌کند‌.

د استل صبحها به‌ بازار گل‌ پاریس می‌رفت‌ و عموما‌ با دسته‌ گلهایی برای پرگل‌ترین‌ تابلوهای خود به خانه باز می‌گشت. نیکلاس با کار در زمینه این نوع نقاشی، موقعیت‌ خود را در درون سنت هنر فرانسه، از زمان «دلا کروا» تا زمان کوربه و فانتن- لاتور(Fantin-Latour)، به‌ تصویر می‌کشد.

 دسته گل / نیکلاس د استل / 1953

 

دو اثر با عنوان دسته گلهای رز / نیکلاس د استل

 

از این ‌پس نیکلاس شهرت فراوانی پیدا می‌کند. به‌طوریکه طی مسافرتی که در تابستان سال 1951 به لندن‌ انجام می‌دهد بروشوری درخصوص او منتشر میشود. در این زمان، د استل به تصویرسازی‌‌ اشعار‌ رنه شار(Rene Char) پرداخته و در این رابطه، مجموعه‌ای گراوور خلق‌ می‌کند. در سال 1952 نمایشگاهی در گالری ماتیسن(Matthiesen) لندن برگزار می‌کند. در همین سال است که تماشای‌ مسابقه‌ هاکی‌ روی یخ در پارک پرنس(Princes) نقاشی سیر حرکت او را به‌سوی‌ فیگوراتیو هدایت می‌کند. از جمله‌ کارهای متنوع دیگری که نیکلاسس د استل در این دوره انجام می‌دهد، می‌توان‌ به‌ طراحی‌ چندین قالیچه برای کارخانه‌های‌ اوبوسون(Aubusson) و همچنین مجسمه‌ سازی و حکاکی، اشاره کرد. در سال 1935 به ایتالیا رفته، سپس به‌منظور برگزاری‌ یک نمایشگاه انفرادی در خانه خانواده‌ کنود‌ لرز(Knoedlers‌) به نیویورک‌ می‌رود. پل روسنبرگ(Paul‌ Rosenberg‌) به نماینده منحصربه‌فرد او برای‌ آمریکائی‌ها تبدیل می‌شود. با بهبود اوضاع مالی، نیکلاس این امکان را پیدا می‌کند که قصر قدیمی مانرب(Monerbes‌) را در فرانسه خریداری کند. سپس در سال‌‌ 1954‌ به جنوب این کشور مسافرت کرده و مدتی طولانی در آنیتب(Antibes) اقامت‌ می‌کند.

زندگی در جریان است / نیکلاس د استل

 

سفر وی در سال 1954 به‌ مادرید‌ تأثیر‌ فراوانی بر آثارش می‌گذارد. سال 1954 را می‌توان پربارترین سال‌ در دوره‌ فعالیتهای هنری، د استل دانست. گالری‌ دوبورگ در پاریس، نمایشگاه های‌ متعددی در این سال برای عرضه ‌آثار‌ او‌ برگزار‌ می‌نماید.

نیکلاس د استل، به دنبال خستگی بیش‌ از حد و رنجی که از‌ بیماری‌ انسومنی‌(insomnies / بیخوابی) می‌برد، دچار افسردگی شده و در سال 1955 در آنتیب دست به انتحار می‌زند‌.

 

ترجمه: فروغ موحدی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ارسال نظر