به گزارش خبرنگار پایگاه خبری حوزه هنری، نخستین میزگرد همایش بررسی وضعیت موسیقی کودک در چهار دهه نخست انقلاب اسلامی صبح روز سهشنبه 20 فروردین در سالن سلمان هراتی با حضور بهرام دهقانیار، بهنام صبوحی، محمود منتظم صدیقی و با اجرای فرید الوندی برگزار شد.
بهرام دهقانیار موسیقیدان و آهنگساز ایرانی درباره موسیقی کودک گفت: در ابتدا باید گفت موسیقی هنری است برای تاثیرگذاری در چارچوب اندیشه و عواطف انسانی که در طی زمان به هنر و علم تبدیل شده و در کنار کاربردهای تربیتی و معنوی به بخش جداییناپذیر زندگی انسان تبدیل شده و جایگاه خودش را به خوبی تعریف کرده است.
وی افزود: موسیقی باید برای کودک ویژگیهایی را تعریف کند. تا زمانی که کودک آن موسیقی را میشنود تاثیرات مثبتی را در جهت ارتقای شنیداری و ادراکی دریافت کند و نگاه دیگر بخشی از موسیقی برای یادگیری الفبا و زبان و آداب، تاثیرات روانشناسی و آرامش بخش بر روی کودک و همچنین ایجاد فضای شاد برای کودک است.
دهقانیار ادامه داد: در بخش موسیقی کودک معتقدم وظیفه موسیقیدان و آهنگساز این است که اگر سفارش کاری را قبول کرد برای ساخت کار باید روی هدف ساخت و خلق اثر تمرکز کند و به مواردی چون تولید فضای شاد، همخوانی، ریتمیک، یادگیری فواصل موسیقی برای بالابردن هوش خردسالان و تاثیر مثبت آن برای خلق اثر توجه کند. اما در چند سال اخیر برخلاف دهه شصت و هفتاد، کمتر شاهد رعایت کردن این ویژگیها در بخش موسیقی کودک بودهایم. معتقدم دهه شصت و هفتاد دوران اوج موسیقی کودک دانست.
محمود منتظم صدیقی، موسیقیدان، نوازنده و آهنگساز ایرانی، نیز با اشاره به تاریخچه موسیقی کودک گفت: از سال59-60 با شروع جنگ، موسیقی کودک هم پا گرفت. شرکتهای مختلفی فعالیت خود را با هدف دور کردن ذهن کودکان از عرصه جنگ شروع کردند. به نظر من شروع و شکوفایی موسیقی کودک از سال 60 آغاز و سال 65-66 شاهد کارهای پرمحتوای عروسکی تلویزیونی بسیار خوبی با آهنگسازهای مطرح و متخصصی چون آقای دهقانیار و صبوحی بودیم. سال 67 به جرأت میتوان گفت موسیقی کودک به نقطه اوج خود رسید. سال 70 که دستگاههای الکترونیک به بازار آمد و به قول معروف «عمو مهد کودکیها» به روی کار آمدند. سطح موسیقی کودک به مرور زمان افت کرد، به طوری که سال 80 موسیقی کودک، درون باتلاقی از نابلدیها فرو رفت و تا به الان از آن بیرون نیامدهاست.
وی به آثار برجسته موسیقی کودک در دوره انقلاب اسلامی از جمله (خونه مادربزرگه) و (لالایی) اشاره کرد و این آثار را نمونه همنشینی شاعر و آهنگساز دانست.
صدیقی در ادامه مقصران وضعیت نابسامان و بد کنونی موسیقی کودک را بررسی کرد و تاکید کرد: مدیران مقصر وضعیت بد کنونی موسیقی کودک هستند؛ زیرا برای انتخاب موسیقیدان و آهنگساز بار علمی کافی نداشته و بدون تحقیق وارد تصیمگیری شده و آهنگسازان ناوارد را انتخاب میکنند و موسیقی یکبارمصرف به مردم ارائه میدهند. این اتفاق بیشتر در سازمان صداوسیما در دهههای اخیر دیده شد و مقصران دیگر تهیهکنندگان هستند که برای سود بیشتر از دستمزد موسیقیدان و آهنگساز میزنند و مبلغ پایینی را به آن اختصاص میدهند و در نتیجه، کار را فردی با مهارت ناکافی انجام میدهد و اکنون سازمان پس از 16سال به اشتباه خود در این زمینه پی برده وسعی در پیش گرفتن رویه سابق است.
بهنام صبوحی، موسیقیدان و آهنگساز ایرانی، نیز درباره تاریخچه شعر کودک عنوان کرد: در کنار کانون پرورش فکری کودکان و صداوسیما شرکتهای خصوصی بسیاری در زمینه موسیقی کودک به صورت متمرکز سرمایهگذاری و فعالیت کردند. در اصل آهنگساز کودک باید در ابتدا کودک درون خود را بشناسد تا بتواند کاری را ارائه دهد که کودک با آن ارتباط برقرار کند.
صبوحی درمورد مشکلاتی که بر سر راه تولید موسیقی کودک وجود دارد گفت: با تمام سادگیهایی که موسیقی کودک دارد باید گفت ساخت آن کار پیچیدهای است و حوزهای کاملا تخصصی است. در دهه های اخیر شاهد فرازوفرودهایی در زمینه موسیقی کودک بودیم و در حوزههایی دچار آفتزدگی شدیم و این مشکل از زمانی آغاز شد که موسیقی را سطحبندی و نگاهمان به موسیقی کودک را سطحی کردیم. یعنی موسیقی کودک را دمدستی تلقی کردیم و در مقابل موسیقی جدی آن را تعریف کردیم. درحالیکه اگر تهیهکنندگان و مدیران مسئول نوع نگاهشان به موسیقی کودک جدی کنند و بودجه کافی برای ساخت آن کنار بگذارند، قطعا به دوران اوج و شکوفایی دهه شصت و هفتاد، بازخواهیم گشت.
دهقانیار درمورد دلایل اوج موسیقی در دهههای گذشته و افت موسیقی کودک در دهه اخیر توضیح داد: تعدادی از موسیقیدان ها که قبل از دهه 57 به صورت تخصصی کار موسیقی انجام میدادند در رشته موسیقی تحصیل کرده و به ابزارآلات موسیقی مسلط بودند. موسیقیدانان و آهنگسازان دهههای 40تا70 را پرورش دادند. این افراد با استادان سرشناسی چون ناصر چشمآذر و محمد شمس با توجه به علاقهای که به موسیقی داشتند مصاحبت میکردند و به بار علمی خود میفزودند و بدینگونه شاهد کارهای ارزشی در دهههای 40تا70 بودیم.
وی درباره چالشهایی که بر سر تولیدات موسیقی کودک وجود دارد، گفتههای صبوحی را تشریح کرد و گفت: تبدیل ایده حداقل به ایده حداکثر تفاوت بین جوان 18 ساله تازهکار و فرد باتجربه و آموزشدیده است و از طرفی زمانی که تورم قیمتها را بالا کشید اما دستمزد آهنگسازان به صورت ثابت ماند افراد متخصص ترجیح دادند از ساخت آهنگ دوری کرده و به تدریس و کارهای جانبی دیگر مشغول شوند. همچنین عدم شناخت موسیقی و تصمیمگیری نادرست تهیه کننده و کارگردانان دلیل اصلی افت سطح موسیقی کودک است.
صبوحی درخصوص اثرهای موسیقی کودک در زمان انقلاب گفت: در دهههای گذشته شاهد روزمرگی کنونی در موسیقی کودک نبودیم اگر در سال 5 کار کودک ارائه میشد اما کیفیت بالایی داشت و کیفیت فدای کمیت نمیشد چیزی که در دهههای اخیر شاهد آن هستیم. متولیان در زمینه موسیقی کودک اگر دغدغه کار هنری را داشته باشند، موسیقی به شکوفایی سابق خواهد رسید.
صبوحی درباره اموری که سبب بالارفتن سطح ارزشی موسیقی کودک دیده میشود تاکید کرد: نتیجه تعامل بین شاعر و آهنگساز کاری جامع و تاثیرگذاراست. وقتی در ساخت آهنگ و موسیقی از شاعر نظرخواهی شود و آهنگساز به شاعر دسترسی داشته باشد کاری قابل دفاع و ماندگار ارائه میشود.
بهنام صبوحی در ادامه کنار گذاشتن ظرفیت عظیم موسیقی سنتی را در موسیقی کودک، محصول عدم شناخت و بی سلیقگی برخی تهیه کنندگان و آهنگسازان دانست. فرید الوندی و بهرام دهقانیار نیز نیز ردیف ها و ریتم های موسیقی سنتی و نواحی را دارای ظرفیت قابل اعتنایی برای کاربرد در موسیقی کودک، ارزیابی کرد.
دهقانیار تاکید کرد که با سادهسازی برخی ردیفها میتوانیم از آن ها برای اعتلای موسیقی کودک و ایرانی کردن آن استفاده کنیم.
گفتنی است، همایش بررسی وضعیت موسیقی در چهار دهه نخست انقلاب اسلامی در طی دو روز و در قالب 5 میزگرد (موسیقی کودک، موسیقی نواحی، موسیقی سنتی، موسیقی سیاسی- اجتماعی و سرود) روزهای 20 و 21 فروردین ماه به همت مرکز موسیقی حوزه هنری برگزار میشود.