به گزارش روابط عمومی مرکز تجسمی حوزه هنری، «حمید عجمی» مبدع خط معلّی این روزها درحال برگزاری نمایشگاه دیجیتال آرت خود با عنوان «نه زن، نه جنگ» در گالری شیرین است.
فشنگهای طلایی رنگ در میان فرمهایی با تونالیتههای خاکستری عنصر ثابت همه چهارده اثری است که از میان بیش از هفتاد اثر انتخاب شده است.
عجمی با استفاده از نمادها و نشانههای پنهان در فشنگ که عنصر همیشه حاضر این مجموعه است در مواجهه انسان با آن، کوشیده از خلال پیچدگیهای فرمالیستی و فضاهای مینیمالیستی نگاهی تازه به مفاهیمی چون تکثّر، مرگ، قدرت، استبداد، زندان، سکون و سکوت، خون، جنگ و در انتها زن داشته باشد و پرسشهایی از انسان در رویارویی با «خود» یا «دیگری» طرح کند.
عجمی درباره نوع نگاه و جهدش در زمینه هنر گفت: بیشترین تلاش و تقیّد من رسیدن به باطن و ذات هنر است. من در عرصه هنر، باطنی میشنوم، باطنی میبینم و باطنی کار میکنم. اگر به دنبال تغییر در ظاهر هنر و هنرمند باشیم بدون تحول و تکامل باطن، تغییری در انسان هنرمند و یا مخاطب او رخ نخواهد داد.
این هنرمند، مسیر هنر را سیر باطن به ظاهر میداند؛ آن هم باطن به تفسیری که ما بر آن قائلیم و نه تعبیر امروزی که بیشتر با حواس درونی معنا میشود.
عجمی معتقد است تا غلیان روحی و درونی هنرمند در باطن او ظهور نیابد هیچ اظهاری منطبق با خاستگاه و مقصد حقیقی انسان نمود و جلوه نخواهد داشت و پس از آن است که وجه جسدانی تجسّم هنرمند قابل نمایش میشود.
وی با تشریح عنوان «نه زن، نه جنگ» که برای نمایشگاه برگزیده است، گفت: «زن و مادری» در کنار «زن و خیانت» که کلمه « زن» در هر دو ثابت است، دارای دو مفهوم متضاد مثبت و منفی است و در این نمایشگاه، زن در کارکردی سمبلیک و رازآلودگی سمبولیسم به قدرتطلبی ناشی از شهوتپرستی اشاره دارد.
وی ادامه داد: بر این اساس همه قدرتطلبان در هوس به دست آوردن پول، زن و جاه و مقام بوده و در انتهای مسیر نامیمون خود در تلاش به دست آوردن نامی اسطورهوار و قدیسسازی از خود بوده و هستند. این نمایشگاه گویای آن است که جنگ از روی قدرت و یا به پشتوانه قدرتطلبان مذموم است و تنها جنگی که از سوی مظلوم برای گرفتن حق خود صورت گیرد ممدوح و قابل احترام است.
عجمی در پاسخ به سوالی در مورد نبودن نشانی از زن در آثار جز در یکی از قابهای این نمایشگاه افزود: تابلوهای این نمایشگاه به حیثیت جمال محض، نمایانگر زن است و مفهوم جنگ را با خود به همراه دارند. اگر این اصل را در نظر بگیریم که جنگ از تبعات کثرت است و کثرت اعتباری بیش نیست، میتوان نتیجه گرفت که همه عالم جنگ میان ظاهر و باطن است. این تقابل حقیقتی است که انسان اهل باطن آن را دوست میدارد و در این نوع نگاه، زن و جنگ هر دو ممدوح است.
مبدع خط معلی گفت: این نمایشگاه اشاره به انسان هبوط نکرده دارد. زن، فارغ از جنسیت، نماد ظهور در حقیقت زایش و انوثت است و «نه زن، نه جنگ» در واقع از تفکری نشأت میگیرد که همه چیز را در زن و جنگ خلاصه میکند.
گرافیست پیشکسوت با اشاره به دقت، تمیزی و دلفریب بودن آثار نمایشگاه که حامل پیام جنگ و خشونت هستند، گفت: جنگ، امروز زیباست! آنچنان که در این دوره از تاریخ، ظلمهای بسیاری وجود دارد که تعامل شیرین انسان با آن کاملاً مشهود است. بنابراین فضای نظامی گذشته در آن درحال تغییر است. در دوره مدرن و پستمدرن با تغییرات عظیمی روبهرو هستیم که صورت جنگ و ظلم نسبت به گذشته تغییر کرده است و در این شرایط ظلمها زیبا و دوستداشتنی هستند و دیگر با ظاهر کریه نمایان نمیشوند و ما با آغوشی باز آنها را میپذیریم.
وی با انتقاد از محدودیت در تدریس علوم انسانی گفت: اندیشه، قلمرو ندارد و نمیشناسد و اینکه اندیشه انسان امروز را به دلیل نوع سلیقه محدود کنیم کار بسیار خطرناکی صورت دادهایم که اثرات مخرب آن در قسمتی دیگر از تاریخ نمایان خواهد شد. نمیتوان افراد را محدود کرد بلکه باید در این حوزه تولید اندیشه کرد که به دلیل نداشتن «تهذیب نفس» به عنوان اولین قدم گرفتار فکرهای پریشان شدهایم.
وی با تاکید بر لزوم وجود جهانبینی خاص برای یک هنرمند خوشنویس گفت: بیست و اندی سال پیش بنا بر شهادت استاد غلامحسین امیرخانی پیشبینی کردم با شیوهای که در انجمن خوشنویسان وجود دارد و خوشنویسان در حجره و دهلیز خویش فقط به مشق و مشاقی مشغول باشند از فهم تحولات هنری جهان باز میمانند. به همین دلیل برگزاری کلاسهایی چون بررسی هنر غرب، هنر شرق و شناخت مکاتب هنری را پیشنهاد دادم که در دورههای ممتاز و استادی برگزار شود ولی برگزار نشدن آن کلاسها امروز به پرورش خوشنویسان کمجانی منجر شده است که نمیدانند چه مینویسند و چه میگویند و بدتر از آن چه سخنی برای تاریخ مهیا کردهاند.
عجمی با اشاره به ضرورت نوگرایی در خوشنویسی گفت: ریز نوشتن، درشت نوشتن، بر روی دیوار نوشتن، با قلم مو و مرکب رنگی نوشتن نوگرایی نیست. نوگرایی در هنرهای سنتی حاصل پژوهش نیست بلکه ماحصل شهود انسان است. انسان هنرمند باید آینهوار در پیشگاه حق عاشقانه بایستد تا نمود جمال حق را از حوزه مثال در درون خویش بیابد و انعکاس دهد.
مبدع خط معلّی از تلاش برخی از کوتهبینان در خصوص خط معلی گفت: این خط دقیقاً منطبق با شهود در عالم هنر به منصه اظهار و ظهور رسیده که جا دارد قدر دانسته شود. آنان که این حقیقت را حاشا میکنند و آن را گرایش نوین میخوانند به جای یک مکتب مستقل، در تاریخ مورد مواخذه قرار خواهند گرفت البته اگر هنرمند قابلی باشند.
وی در پایان گفت: برخی که قادر نیستند کوچکترین تحولی در حوزه خوشنویسی ایجاد کنند، پژوهش شهود در خط و خوشنویسی را در دانشگاهها نادیده گرفته و حتی اجازه پژوهش در مورد این خط را به دانشجویان نمیدهند که جای بسی ناخرسندی است، اما بدانند که حقیقت چونان آب زلال مسیر خود را مییابد و بدون اجازه از کسی راهیِ مقصد حقیقی خود خواهد شد.