تام مور چگونه با استفاده از هنر بومی به فرم انیمیشنی خود می‌رسد؟

ذوق هنر ایرلندی در خدمت انیمیشن

ذوق هنر ایرلندی در خدمت انیمیشن
با خلاقیت و برقراری نسبت عمیق با سنت‌های موجود می‌شود تغییرات بسیاری در آنچه پیش چشم مخاطب به نمایش درمی‌آید، به‌وجود آورد. تغییراتی که به‌واسطهٔ داشتن نسبت با جان مخاطب ایرانی بر آن می‌نشیند و به‌دلیل بدیع‌بودن و ایجاد فضای جدید چشمان مخاطب جهانی را به خود جلب می‌کند. یکی از مثال‌های موفق چنین عملی در سطح جهانی تام (توماس) مور، انیمیشن‌ساز ایرلندی است.
يکشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۳:۱۵
کد خبر :  ۳۵۰۶۶۷

ایمان صفرآبادی فراهانی

۱. هر سال در جشنوارهٔ فجر سینمای ایران چند انیمیشن جدید رونمایی می‌شود که هر کدام به نوعی خوش‌ساخت و قوی‌اند. برآیند آثار چندسالهٔ اخیر این روند رشد را به‌خوبی نشان می‌دهد. بااین‌وجود، آنچه محل تأمل است، این است که در انیمیشن‌های سینمایی کشور هنوز خط سیر منسجمی از بومی‌سازی مفهومی و تکنیکی دیده نمی‌شود. اگر تیتراژ انتهایی آثار سینمایی انیمیشن‌های ایرانی را جدا کنیم، امضا یا نکته‌ای در کلیت آثار نمی‌یابیم تا بر اساس آن فاصله‌گذاری جدی بین انیمیشن‌های ایرانی با تقلید از انیمیشن‌های هالیوودی ایجاد کنیم.

 

۲. با خلاقیت و برقراری نسبت عمیق با سنت‌های موجود می‌شود تغییرات بسیاری در آنچه پیش چشم مخاطب به نمایش درمی‌آید، به‌وجود آورد. تغییراتی که به‌واسطهٔ داشتن نسبت با جان مخاطب ایرانی بر آن می‌نشیند و به‌دلیل بدیع‌بودن و ایجاد فضای جدید چشمان مخاطب جهانی را به خود جلب می‌کند. این مسیری است که لاجرم و برای جهانی‌شدن هنر انیمیشن در ایران باید طی کنیم. باید بتوانیم از ظرفیت‌های داستانی، موسیقی و نگارگری خود به‌درستی و متناسب با ظرفیت‌های رسانه و مخاطب استفاده کنیم.

 

۳. یکی از مثال‌های موفق چنین عملی در سطح جهانی تام (توماس) مور، انیمیشن‌ساز ایرلندی است. مور انیمیشن‌سازی است که توانسته افسانه‌های بومی مردم ایرلند را به گوش مخاطبش برساند. او با سه‌گانهٔ معروف خود یعنی «راز کلز» (۲۰۰۹)، «ترانه دریا» (۲۰۱۴) و «ولف‌واکرز» (۲۰۱۹) نه‌تنها روایتگر داستان‌های بومی مردم سرزمین خود است، بلکه با اقتباس از هنر مردمانی که سرایندهٔ آن داستان‌ها بودند، اثرانگشت و امضای منحصر به خود را در دنیای انیمیشن ساخت و منتشر کرد. این امضا بعدها در آثار دیگری که او تهیه‌کنندهٔ آن بود نیز مشهود است؛ آثاری مانند «نان‌آور» (۲۰۱۷) و «اژد‌های پدرم» (۲۰۲۲).

 

۴. مور در سال ۱۹۹۹ با تأسیس استودیوی انیمیشن‌سازی «کارتون سالن» در دوبلین در کنار دیگر همکاران و مؤسسان، قدم در راه ساخت انیمیشن‌هایی گذاشت که با شکل و شمایل انیمیشن‌هایی که در هالیوود تولید می‌شد متفاوت بود و در جهتی متفاوت از سیر داستان‌سرایی و شمایل‌سازی در سینما حرکت می‌کرد.اولین اثر بلندی که او شروع به ساخت آن کرد «راز کلز» بود. «راز کلز» به‌عنوان انیمیشنی دوبُعدی، در دوران ترک‌تازی و فروش خارق‌العاده انیمیشن‌های سه‌بعدی، نه‌تنها نظر منتقدان را جلب کرد بلکه چشمان مخاطبان عمومی سینما را هم به‌سمت خود گرداند.

 

۵. داستان انیمیشن «راز کلز» برگرفته از یک داستان فولکلور ایرلندی است. اما این تنها وجه بوم‌گرایی آقای مور در اولین اثر بلند سینمایی‌اش نبوده است. هنر انیمیشن برگرفته از چندین هنر است و هنر آقای مور در متناسب‌سازی بیشترین ظرفیت هنر بومی منطقهٔ خود در خدمت این اثر بوده است. در ساختار انیمیشن، فرم و محتوا در کنار یکدیگر به شکل‌گیری فضای اثر کمک می‌کند. مور در آثار خود در کنار استفاده از داستان بومی، از عناصر طراحی سنتی بوم داستان خود نیز بسیار استفاده کرده است. حضور این عناصر بصری در کنار داستان و فضاسازی، معرف فرهنگ برآمده از داستان نیز هست.

 

۶. مور را به‌دلیل آفرینش سبک منحصربه‌فرد هنری، می‌شود‌ هنرمندی مؤلف دانست. او توانسته است در دل سینمای غرب و در همان فضای تقریباً یکدست‌شده، طرحی جدید با استفاده از ایستادن بر روی هنر بومی خود ایجاد کند. او نه‌تنها از داستان‌های بدیع بومی مردم منطقهٔ خود برای دیده‌شدن در سطح جهانی استفاده کرده است، بلکه هنر همان بوم را نیز در یک ساختار هنری به‌هم‌پیوسته و هماهنگ تبدیل به انیمیشن‌هایی جذاب برای مخاطب امروزی کرده است.

 

۷. او توانسته به‌جای استفاده از مدل‌های تکراری سینمای هالیوود در طراحی و چه در سفر قهرمان داستان، با استفاده از داشته‌های تاریخی و هنری بوم خود برای مخاطب ذائقه‌سازی کند. مخاطب مور می‌داند قرار نیست داستانی مانند داستان‌های سرخوش پیکسار و دیزنی ببیند و افسانه و جادو نیز به پیروی از «هری پاتر» و دیگر آثار هالیوودی راززُدایی و اسطوره‌زدایی‌شده نیست. مور پیرو دیزنی و مخاطب دیزنی نیست، بلکه همان مخاطب را به دنیایی که ساخته دعوت می‌کند و مزهٔ هنرهای بومی خودش را به او می‌چشاند.

متن کامل این مطلب را می‌توانید در صفحات ۴۴ تا ۴۷ شماره پنجم سوره سیمرغ بخوانید.

ارسال نظر