ناخوشی امروز هنرمندان نسل جدید در انتخاب موضوع آثار بحران نوزادی است که میتواند قامت هنرمند متعهد به سرنوشت جامعه را خم کند...
نقاش تابلوهای «چشمهای محسن» و «وعدهی صادق» معتقد است: ناخوشی امروز هنرمندان نسل جدید در انتخاب موضوع آثار بحران نوزادی است که میتواند قامت هنرمند متعهد به سرنوشت جامعه را خم کند و ریشهی آن در دلبری عامدانه اکسپوهای خارجی اغواگر و پردرآمد از هنرمندان جوان این عرصه است.
«صادق اکبری» در گفتگو با خبرنگار حوزه هنری استان ایلام، اظهار کرد: تاثیر هنر بر کسی پوشیده نیست و هنرهای تجسمی به سبب ذاتی، بازتاب واقعیت بوده و از مانایی برخوردار است، زیرا که دیدهها ماندگارترین ورودی، حافظه انسان است و خلاقیتهای هنری غالبا تجسمی، معرف جلوههای گوناگون تکامل تمدن انسانی است.
وی با بیان اینکه هنرهای تجسمی زبان مفهوم و گویا در میان ملل جهان است، تصریح کرد: جاگیری هنرمندان ما در رنکینگ توانایی و خلق آثار فاخر در دنیا، کمتر از پیروزیها و افتخارآفرینیهای ورزشی و علمی نیست؛ بنابراین عرصهی هنرهای تجسمی به اجبار این واقعیت، باید مورد توجه جدی قرار گیرد.
این هنرمند ایلامی تاکید کرد: هنرمندان، آبروی تمدن زاد و بوم خویش هستند و منزلت هر جامعه از این نظر منوط به توزینی است که مردم آن جامعه به این قشر دارند و ترویج این ارزشگذاری بر عهده مسئولان فرهنگی و هنری است. رواج چنین تفکر و فرهنگی، هنرمندان را به نشاط و انگیزش و خلاقیت وامیدارد.
اکبری ادامه داد: امروز هنرمندان برجستهای در استان در حوزه هنرهای تجسمی داریم که به سبب تغافل از این عرصه در گمنامی آثار فاخری تولید میکنند و در خارج از استان مورد توجه و دیدن قرار میگیرند که وظیفهی معرفی و نکوداشت آنان، از وظایف مدیریت فرهنگی و هنری استان است که در این زمینه کار شده است اما تا انتظار مطلوب فاصله داریم.
نقاش تابلو «چشمهای محسن» تصریح کرد: توفیقات و ادامهی حیات هنری این هنرمندان گمنام، مرهون تلاش و تامین از اعتبارات شخصی است و مروری به سرگذشت و کارنامه هنری پیشکسوتان استان، در عرصههای مختلف هنری، نشان از اهمیت و اتکای شخص به دادههای مالی خود بوده است. دادههایی که در واقع باید به تامین نیازمندیهای اساسی زندگی هنرمند برسد، واقعیتی که با تعارف نمیشود از آن عبور کرد.
اکبری اظهار کرد: هرچند در برداشت اول، سیاستهای حمایتی و هدایتی دولتها از هنرمند، شائبهی دولتی بودن هنرمند را در اذهان تداعی میکند که ماهیت آن در جغرافیای سیاسی متفاوت است و به سبب شرایط مغایر با موقعیت ماست اما باید پذیرفت، حمایتهای مالی غیرمستقیم نهادهای مرتبط در تسهیل فروش آثار هنری، به تولید کارهای آبرومندانه میانجامد و مانع دلبری هنرمند نیازمند به گالریها با گرایشهای مسموم و اغیارپسند شود، که گاه با تمیز صاحبان آثار ایرانی، در خوشبینانهترین حالت با امضای فارسی آنان میسر است.
وی ادامه داد: حمایت از پیشکسوتان هنرهای تجسمی، توسط نهادهای فرهنگی و هنری که عرصه نامآوری آنها در مجامع هنری نسبت به سرآمدان علمی و ورزشی مغفول مانده است میتواند جریانی قدرشناسانه و تاثیرگذار را شکل بخشد. حرمتگذاری به پیشکسوتان سبب انگیزش و ورود جوانان برای ادامه حیات هنری فاخر است. مقصودم از حیات هنری فاخر تولید آثاری است که شبیه به خویشتن هنرمند است و با اخلاق، باورها و سنتهای اجتماعی جامعه همخوانند. عارضههای زایشی این جریان میتواند هم پیشکسوتان و هم نسل دنبالهرو، از مسیر میانبر و ساختگی و بزک کردن المانهای نامانوس به مدد تایید آثار از نگاه کارشناسان هنری غرب را مصون بدارد.
اکبری تصریح کرد: من مخالف آثار مدرنیته در هنرهای تجسمی نیستم. ولی هنرورزی مدرن را با حفظ هویت ملی ودینی دوست دارم. وفاداری به ارزشهای دینی و سنتهای ملی و واقعیتهای اجتماعی را عامل کرامت هنرمند و آثار او میدانم و کرامتی که محور آن بازگویی وقایع و مسائل انسانی محیط هنرمند است. هنرمند باید زمان و نیاز اجتماع خود را درک کند و در تلخ و شیرین زندگی مردم شریک باشد. بومگریزی هنرمند، هنر او را در هر مرتبهای عقیم میسازد و آن را از رویکرد آرمانی، کاربردی، زایشی و پویایی تهی میسازد.
وی گفت: شاهد خلق آثار هیجانی برخی از هنرمندان بعضا جوان هستیم که نه سبک کار تعریف شدهای در خلق اثر دارند و نه موضوعی که دلمشغولی حقیقی نقاش باشد و محصول نهایی را حتی با اغماض و ارفاق آشفتگی حاکم بر تولید آثار به ظاهر مدرن و جعلی، هضم کرد، چرا که ضعف تکنیک، جایگاه هنرمند و خیلی مولفههای آن را از قالبهای شناخته شدهی هنری دور میسازد.
اکبری با بیان اینکه به نظر میرسد فضای حاکم بر حوزه هنرهای تجسمی نیازمند یک ارزیابی از سوی مسئولین فرهنگی و هنری و اندیشهورزان باشد، تصریح کرد: ناخوشی امروز هنرمندان نسل جدید در انتخاب موضوع آثار با شرایط پیشگفت، بحران نوزادی است که میتواند قامت هنرمند متعهد به سرنوشت جامعه را خم کند و ریشهی آن در دلبری عامدانه اکسپوهای خارجی اغواگر و پردرآمد از هنرمندان جوان این عرصه است.