مبالغه‌آمیز و پرصلابت‌؛ نگاهی به مجسمه‌های ژاک لیپشیتز

مبالغه‌آمیز و پرصلابت‌؛ نگاهی به مجسمه‌های ژاک لیپشیتز
شیوه مبالغه‌آمیز‌ و پرصلابت‌ قالب‌گیری‌ اشکال و تأثیرات شگرف ناشی از‌ سایه‌ روشنها‌ به انضمام خصلت‌ گویایی و رسایی مجسمه‌ها در مجموع، پیش از آنکه بتواند لیپشیتز را به عنوان یک مجسمه‌ساز کوبیست معرفی کند‌، بر‌ شباهت‌ هرچه بیشتر سبک وی با آثار رودن، دلالت‌‌ دارند‌.
چهارشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۷ - ۱۵:۴۰
کد خبر :  ۳۰۵۸۹

ژاک‌ لیپیشیز‌ Jacques lipchitz، متولد به‌ سال 1891 از همان نوجوانی طراحی و قالب‌گیری را آغاز‌ کرد. وی در سال 1909 لیتوانی زادگاه خویش را به قصد پاریس ترک‌ کرد تا در آنجا‌ به‌ تحصیل در رشته مجسمه‌ سازی بپردازد. او در پاریس وارد یکی از مدارس هنرهای‌ زیبا، معروف به اکول دبوزآر شد. ژاک همچنین در آکادمی‌ جولیان و عصرها در آکادمی کالرسی به تحصیل‌‌ پرداخت. وی علاوه بر برقراری ارتباط با هنرمندان‌ گروههای بین‌المللی، خصوصا دیگو ریورا آمدئو مودیگلیانی ظرف مدت کوتاهی به مجامع هنرمندان‌ کوبیست نیز راه یافت. با وقوع جنگ جهانی اول، لیپشیتز‌ به‌ اسپانیا رفت اما در سال 1915 دوباره به پاریس‌ بازگشت. در سال 1925 به آتلیه‌ای واقع در محله بولوسورسن که آرشیتکت نامدار سویسی لکوربوزیه بنا کرده‌ بود، نقل مکان کرد‌. چندی‌ پس از وقوع جنگ جهانی دوم، لیپشیتز، عازم آمریکا شد. یکی از شاخص‌ترین، آثار سفارشی لیپشیتز، فیگورهایی تحت عنوان پرومته بود که‌ به سال 1937 در نمایشگاه جهانی پاریس‌ شرکت‌ داده شد.

مجموعه بعدی، تحت همان عنوان پرومته، بنا به‌ سفارش وزارت بهداری و آموزش و پرورش ریود و ژانیر و برزیل، توسط لیپشیتز ساخته شد، هرچند در نتیجه‌ یک خطای محاسباتی، قالب‌ این‌ مجسمه‌های‌ برنزی در حدود دو سوم‌ از‌ انداره‌ مقرر اولیه کوچکتر ریخته شد. به سال‌ 1948، ژاک برای ساختن پیکره‌ای از مریم مقدس انتخاب‌ شد. در آغاز قرار بر‌ آن‌ بود‌ که پیکره مزبور در مدخل‌ کلیسایی تازه ‌تأسیس، واقع‌ در‌ شهر آسی قرار داده شود اما نهایتا آن را در قسمت سرودخوانان کلیسای مزبور تعبیه کردند. مهارت لیپشیتز در‌ قالب‌ریزی‌ به‌ مراتب‌ چشمگیرتر از حجاری وی است. اکثر پیکره‌های وی، حتی‌‌ آثار سنگی هم، ابتدا در قالب­های گلی ریخته می‌شدند. خصوصا از سال 1925 به بعد، لیپشیتز در ساخت‌ غالب‌‌ آثار‌، برنز به کار گرفته و از قابلیت­های شگفت‌انگیز نهفته در بافت برنز‌ کمال‌ استفاده را برده است. دیری نپایید که‌ لیپشیتز، پس از آشنایی با نظریات کوبیستی به یکی‌ از‌ مجسمه‌سازان‌ کوبیست پیشرو بدل شد.

گیتاریست نشسته

از میان معاصرین، بوچیونی و آرخیپنکو مورد تحسین‌ لیپشیتز‌ بودند‌ و البته‌ نخستین آثار وی چون مجسمه ملاقات، به سال 1913، حاکی از علاقه و تمایل وی‌ به‌‌ سبکهای‌ بدوی و تجریدی هستند. به دنبال آثار مذکور در در سال 1915 لیپشیتز، با کنار‌ یکدیگر‌ قرار دادن قطعات ورقه‌ ورقه چوب، موفق شد، فرمهایی مرکب و ساختاری ایجاد کند‌. چنان‌که‌ در‌ وهله نخست، به شکل کولاژ درمی‌آمدند و سپس در مرحله بعد با قرار دادن سطوح‌ هموار‌ و مشخص‌ در کنار یکدیگر، اشکال مورد نظر سر هم می‌شدند و بدیهی‌ است هنرمند‌ اشکال‌ طبیعی‌ را توسط سطوح، نمایش‌ نمی‌داد و دقیقا عکس این امر صادق بود. به عنوان نمونه‌ای‌ از‌ این‌گونه‌ آثار لیپشیتز، می‌توانیم به مجسمه شخصی در حال آب‌تنی، اشاره کنیم. در‌ سال‌ 1916 لیپشیتز برای‌ آفرینش آثار بالنسبه ظریف و شکننده خویش، از ماده اولیه‌ای همچون سنگ استفاده می‌کند‌ و البته‌ در‌ عین حال، از تأکید بر خصوصیت سه‌بعدی در آثار مزبور غافل‌ نمی‌ماند‌. در‌ این زمان لیپشیتز خصوصا با گریس جوان، نقاش و لیتوگراف اسپانیایی مناسبات دوستانه برقرار می‌کند. دو الی‌ سه‌ سال پس از آن دوره‌ای است که آثار لیپشیتز، خواه در انتخاب‌ سوژه‌ و خواه در شگرد و نحوه کار، در حد‌ چشمگیری‌ با‌ اشکال تصویری کوبیستی‌ مشابهت و تقارن می‌یابند. آثار‌ این‌ مرحله از زندگی هنرمند، پیکره‌ها و مجسمه‌های طبیعت بیجان اعم از نقوش‌ برجسته و اشکال‌ معلق‌ در فضا بودند که از‌ انواع‌ متفاوت‌ سطوحی‌ گود‌ و کم‌عمق‌ و محدب و معقر تشکیل شده بودند. این‌گونه‌ مجسمه‌ها‌، غالبا در حد بسیار قابل ملاحظه‌ای‌ انتزاعی و تجریدی بودند، با این وجود‌، هرگز‌ کاملا جذابیت‌ نمایش خود را از‌ دست ندادند.

آثاری که‌ لیپشیتز‌ تا نخستین سالهای دهه بیست‌‌ 1920 می‌آفریند، کم و بیش نمایانگر همان خصوصیات آثار نقاشان پیشرو کوبیست است و می‌توان گفت‌ که‌ تا این‌ زمان لیپشیتز دوشادوش‌ نقاشان‌ کوبیست‌ گام برداشته‌ است‌. چنان‌که‌ در مجسمه مردی نشسته‌ با‌ گیتار به سال‌ 1922 لیپشیتز، طبق معمول به شیوه کوبیستی وفادار ماند اما با‌ اندکی‌ تغییر که شامل استفاده از اشکالی‌‌ ساده‌تر‌، خمیده و همچنین‌ توپرتر‌ می‌شود‌.

لیپشیتز در ساخت یکی‌ از نخستین آثار خویش، تحت‌ عنوان مردی با گیتار به سال 1916 از بافتی مشبک‌ استفاده‌‌ کرده بود. او در طول تاریخ‌ مجسمه‌سازی‌ در‌ زمره‌ نخستین‌ واضعان اسلوب فوق‌ به‌ شمار می‌رود. اسلوب یا تکنیکی که اهمیت فوق العاده‌ای برای نقش فضا در مجسمه‌سازی قائل شده‌ است‌. تکنیک‌ مزبور، تقریبا ده سال‌ پس از تاریخ‌ مذکور‌، در‌ مجموعه‌ آثاری‌ از‌ لیپشیتز، با عنوان نامناسب اجسام شفاف شکوفا می‌شود. اجسام‌ شفاف، در واقع قطعات فلزی کوچکی بودند که ساختشان‌ مدیون کاربرد صحیح و متناسب طریقه موم گمشده بود.

زن نشسته(کوبیسم)

در‌ این اجسام شفاف، مثلا پی‌یر و قره‌نی، هنرمند توانسته است با استفاده از چند خط، چند سطح بریده‌ بریده و حداقل مواد پرکننده، فرم مورد نظر را مجسم کند. لیپشیتز در سراسر‌ زندگی‌ خویش به یک سری تجربیات و آزمایشات مختصر و مفید و در عین حال متضمن خصلت‌ تفنن و سرگرمی، دست زده است و در طی آنها، به ایده‌ها و نتایج نوینی دست یافته است که‌ وی‌ را در خلق‌ مجسمه‌های عظیم‌تر یاری داده‌اند.

خصوصیات بارز اجسام شفاف، این بار، در مقیاس‌ مجموعه آثاری برجسته و یادبودهای تاریخی تحت عنوان‌ اعتقاد‌ زندگی‌ متجلی می‌شوند. در این آثار‌، به‌ موازات‌ اقدام به ترکیب‌بندی نهایی فرم کرد. چنان‌که خطوط اصلی‌ فضای نسبتا وسیعی را خالی می‌گذاشت. خط اصلی که از مجسمه آغاز شده و تا‌ انتهای‌ آن امتداد یافته با‌ پیچ‌ و خمهای ملایم و ظریف که متناوبا ناهموار و بی‌نظم‌ می‌شوند. حرکت موزون و در عین حال متلاطم رقص را مابین دو فیگور مورد نظر، تداعی می‌کند. برای نمایش هر چه بهتر فعل و انفعال‌ متقابل‌ و مرکب اجزای توخالی و توپر مجسمه مذبور با توجه بدین نکته که تماشاچیان‌ ممکن است به آن از زوایای مختلف بنگرند‌، این‌ اثر هنرمند‌ را بر روی سکویی چرخدار قرار داده‌اند.

در مجموعه‌ای از آثار شکل یافته و یا به عبارتی دچار‌ دگردیسی شده لیپشتیز که در طی دهه سی، ساخته شدند، می‌توان‌ به‌ سهولت‌ پیشرفت و تکامل سبک خاص وی را تشخیص داد.

دریانورد با گیتار

در این دوره لیپشیتز، شهامت خارق العاده‌ای در استفاده ‌‌از‌ پیچ و خمها و خطوط منحنی از خود بروز می‌دهد و بدین طریق، شخصیتی بس ممتاز‌ به‌ مجسمه‌های‌‌ خویش اعطا می‌کند. چنان‌که زوج، مجسمه‌ای نیمه انسان و نیمه غول، خود گویای واقعیت مرموز هست‌. تا این مرحله، خلق آثار لیپشیتز بر ساختاری ترکیبی توأم با حکاکی و کنده‌کاری‌ استوار بود. هرچند که‌ در‌ آغاز دهه سی، شیوه وی دچار تحولی بی‌شگرف می‌شود. سرود مصوتها، ساخته شده به سال 1930، یکی از آثار برجسته لیپشیتز در قالب‌گیری است. درست مقارن همین زمان، آثار لیپشیتز ضرب‌ آهنگی بس نو و متفاوت می‌یابند. ضرب آهنگی خشن‌ که یادآور شیوه باروک است و خصوصا در مجموعه‌ای از آثار لیشیپتز تحت عنوان پرومته به طرز قابل ملاحظه‌ای‌ منعکس شده است. مجسمه پرومته‌ در‌ حال خفه کردن‌ کرکس، که در حدود 46 پا ارتفاع دارد، قرار بود که در نمایشگاه بین‌المللی پاریس به سال 1937 در مدخل عمارت‌ گراند پالاس نصب شود. طی سالهای‌ دهه‌ سی، سوژه و جنبه عاطفی شخصیتها در کلیه آثار لیشپتز از اهمیتی‌ بسزا برخوردار می‌گردند. لیشیپتز که در پرومته، بدون هیچ‌ گونه ابهام یا پرده‌پوشی به یکی از پدیده‌های معاصر‌ اشاره‌ می‌کند ‌و موضوع خود را نسبت به پدیده مزبور صریحا اعلام می‌دارد، چنان‌که وی ممالک اروپایی را در قالب پرومته و فاشیسم را به شکل کرکس مجسم ساخته‌ است.

مردی نشسته با کلارینت

شیوه مبالغه‌آمیز‌ و پرصلابت‌ قالب‌گیری‌ اشکال و تأثیرات شگرف ناشی از‌ سایه‌ روشنها‌ به انضمام خصلت‌ گویایی و رسایی مجسمه‌ها در مجموع، پیش از آنکه بتواند لیپشیتز را به عنوان یک مجسمه‌ساز کوبیست معرفی کند‌، بر‌ شباهت‌ هرچه بیشتر سبک وی با آثار رودن، دلالت‌‌ دارند‌. لیپشیتز در سایه آثار خویش همچون تجاوز به‌ اروپا تبسیوس، پرواز و ورود، به سوژه‌های حماسی‌ اساطیری مشابهی پرداخته است‌. سوژه‌های‌ مزبور‌ که‌ بالقوه متضمن ویژگی زندگینامه‌های شخصی هستند، نیز از همان‌ خمیرمایه آثار متقدم لیپشیتز نشأت گرفته‌اند، چنان‌که نحوه قالب‌گیری در این فیگورها نیز به همان‌ ترتیب، با صلابت‌ و متین‌ است‌ و از لحاظ کیفی نیز از مواد کم‌وبیش گداختی یا مذاب استفاده‌ شده‌ است. مجسمه باکره مقدس واقع در مدخل کلیسای آسی نیز از آثار اولیه‌ لیپشیتز متفاوت است‌. اگرچه‌ در‌ اثر مزبور اشکال هموارتر  شده و قالب‌گیری آنها‌ نیز‌ از‌ سادگی خاصی برخودار است. لیپشیتز، با تجربیاتی که در طی فعالیت هنر خویش به‌ عنوان‌ یک‌ مجسمه‌ساز کوبیست اندوخت، در واقع در پی نگرشی نو بر طبیعت بود و در جست‌وجوی‌‌ سبکی‌ که در قالب آن بتواند ایده‌های هنری خویش را پیاده‌ کند. از آنجایی‌ که‌ وی‌ در استفاده از تجربیات هنری مذکور بسیار آزادانه عمل می‌کرد، نهایتا در ورای آنها‌ به‌ سبکی‌ کاملا متفاوت و عملا منحصر به فرد، دست یافت.

 

 

 

 

 

ارسال نظر