پرتره آدولف لوس
مکان خلق اثر: وین/ محل نگهداری: کاخ شارلوتن بورگ، برلین، آلمان/ ابراز: رنگ و روغن روی بوم/ دوره، مجموعه و جنبش: اکسپرسیونیسم
«کوکوشکا» معتقد بود که درک هنری، «جان مایه اش از درون خودش می جوشد». همچنین می گوید: «در دل تصویرگری آزاد، نیرویی پیش برنده نهفته است و تاثیرش به گونه ای است که هوشیاری ذهن و درک آدمی را تعدیل می کند... به موازات آن احساسی بر پرده ای شکل می گیردکه تصویری است از روح تنوع طلب تجسم». نظرات هنری«کوکوشکا» به قدری پیچیده و درک ناپذیرند که آثارش به سرعت طرد می شوند، که البته تاسف باراست. ابهام در وجود این چهره ی روانکاوانه ی «کوکوشکا» موج می زند: اما، این آثار روانکاوی چه کسی است؟ برداشت عمومی از آثار او این گونه می تواند باشد که «زندگی درونی» این انسان ها را بیان می کنند، اما آیا می توان به عنوان «روح تنوع طلبِ» خود «کوکوشکا» نیز به آن نگاه کرد؟
پس از گذشت یک قرن سخت است که بگوییم روحیه ی چه کسی باعث تنیده شدن این رشته های رنگی به دور بدن «آذولف لوس» شده است. همان طور که در پیامبر «امیل نلده» دیدیم، ظاهر ملموس آن فراتر از یک ابزار همه گیر است، بلکه احساس عمیق تری را می نمایاند.
اسکار کوکوشکا نقاش، شاعر و نمایشنامهنویس اهل وین بود، که در سال ۱۹۰۵ وارد مدرسهٔ هنر وین شد و نمایشگاهی ازهنر آوانگارد ترتیب داد؛ جایی که چهرهنگاریهای خشن او که از ونگوگ الهام گرفته بود، چنان بحث و جدالی به راه انداخت که او را از مدرسهٔ هنروین اخراج کردند. کوکوشکا چهرهنگاریهای اکسپرسیونیستی خود را «چهرهنگاریهای سیاه» مینامید و شخصیتهایی که مدل او بودند، چنان فجیع تصویر میشدند که او به «فروید نقاشی» معروف شده بود «کسی که زشتیهای روح هر فرد را نقاشی میکرد.» کوکوشکا نیز عملکرد خود را این چنین توصیف میکند: «از صورتهای آنها از ترکیب حالتها و حرکتشان، سعی میکردم سرشت واقعی هر کس را حدس بزنم و با زبان تصویری خودم بازآفرینی کنم، چیزی که باید در حافظهها باقی بماند.»