نخستین جشنواره استانی تئاتر مردمی بچههای مسجد استان فارس با حضور هنرمندانی از 6 شهرستان استان فارس و اجرای 7 اثر از 21 فروردین ماه کار خود را آغاز کرد، این جشنواره تا روز 23 فروردین ماه ادامه دارد.
به گزارش صحنه، در روز نخست جشنواره نمایشهای «این قصه برای نخوابیدن است» اثر سعید نظری از شیراز، «گزارش یک تابوت» اثر آمنه ملایری از شیراز، «تمام سخنم درد میکند» اثر صدیقه شکر از فسا، « غریب غربت» اثر علی اصغر عاشوریان از بوانات، «آممدلی» اثر علیرضا اسدپور از کازرون، «فانوس» اثر عبدالله پناهی از فیروزآباد و «عتیقه» اثر کامران آرایش از فیروزآباد اجرا شد.
امیر حیدرپناه، منتقد تئاتر بعد از تماشای آثار این جشنواره گفت: براستی نخستین جشنواره تئاتر بچههای مسجد استان فارس را میتوان جنبشی فرهنگی مذهبی دانست، یکی از مهمترین کارکردهای هنر تئاتر پایندگی وپویندگی مفاهیم و نگرشهای اجتماعی است و میتواند پایههای آموزشی را تقویت کند.
وی گفت: هنر تئاتر همانند سایر راههای ارتباط جمعی نیازمند طی یکسری تکنیکها و ترفندهاست تا بتواند پیام خود را در کنه جان تماشاگر بکارد و از طرفی هم چون زیبایی بصری و درگیر کردن مخاطب برای کاشته شدن مفهوم نیازمند رعایت یکسری تکنیکهاست؛ میبایست دو مسئله مذکور به اشتراک و سطح کیفی مناسبی برسند تا ماحصل مطلوب گردد.
وی درباره مضمون و مفهوم جنگ که در بخشی از نمایشها به آن پرداخته شده بود، افزود: جنگ و رشادتهای مردان جنگ در ایران پیامدهای فرهنگی به شدت تاثیرگذاری داشته و دارد و انتقال این مفاهیم به گونهای که بتواند لب مطلب را ادا کند نیازمند حفظ و حراست رشادتها و از خود گذشتگیهای شهدا و خانواده ایشان و تمام کسانی که به گونهای در این رشادتها شراکت داشتند و خواهند داشت، است.
حیدرپناه بیان کرد: بالطبع نسلهای جدیدتر و نسلهایی که جنگ را تجربه نکردهاند و تنها تصاویر و تعاریف و مفاهیمی از آن را شنیده یا دیدهاند مانند تجربهگران جنگ نمیتوانند این از خودگذشتگیها را به تمامه درک کنند.
وی عنوان کرد: وظیفه هنر نمایش و این جشنواره این است که به این مفاهیم جان دوباره ببخشد تا نسل جدید قدردان و میراثدار شهدا و خانوادههایشان باشد.
منتقد این جشنواره گفت: در هنر نمایش فاکتورهایی نظیر نشانهگذاری و استفاده از عناصر از جمله وسایل صحنه و حتی بازیگر برای انتقال نشانهها و همچنین میزانسنهای در خور فضای درام و البته ریتم بسیار امور مهم و جالب توجه هستند.
وی در نقد آثار اجرا شده در روز نخست بیان کرد: در نمایش « این قصه برای نخوابیدن است» به کارگردانی سعید نظری استفاده از وسایل صحنه برای ایجاد فضای بستر درام مذکور به خوبی استفاده شده اما موقعیتهای دراماتیک به دست بازیگران به جا پرداخت نشده و در میزانسنها و حرکت نگاریها بهتر بود که از هرج و مرج وبلا تکلیفی بازیگران بر صحنه کاسته شود تا ارتباط بیشتری با جایگاه تماشاگران برقرار گردد.کارگردان رد پایی از حضور خود به عنوان هدایتگر به جا نگذاشته بود و این نکته در اختلاف سطح بازی بازیگران و عدم یکپارچگی اجرا نمایان بود به صورتی که تمام عوامل و عناصر را تحت الشعاع قرار میداد و هرج و مرج حاکم بود.
این منتقد هنر تئاتر درباره نمایش «گزارش یک تابوت» گفت: در نمایش گزارش یک تابوت به کارگردانی آمنه ملایری استفاده از عناصر و نشانههایی دیده میشود که نه به روند و شکلگیری درام کمکی میکند و نه حتی توجیهی برای حضور عناصر در صحنه ارائه میشود. برای مثال شخصیتی مردی که در اواخر اجرا وارد میشود با کیفیتی که محصول تولیدی سه دهه بعد از جنگ تحمیلی است، وارد میشود در صورتی که زمان حاکم بر متن در بهبوهه جنگ رخ میدهد. بازی بازیگران سرد و بیروح بود گویی اختلاف زیادی با نقشهایی که ایفا میکنند، دارند. ریتم پایین باعث شده بود که سرنخ روایت و نشانهها از دست برود. میزانسنها تا اواسط نمایش به طور متوسط رعایت شده بود اما در اواسط نمایش با شروع بحث بر سر تابوت رفته رفته ارتباط بازیگران با یکدیگر خدشهدار شد و گویی گم کرده بودند مسیر حرکات خود را و البته این نکته با واکنشهای بی مورد از سمت بازیگران مقابل هم تشدید شد.
این متنقد جشنواره درباره نمایش «تمام سخنم درد میکند» توضیح داد: در اجرای محیطی «تمام سخنم درد میکند» به کارگردانی خانم صدیقه شکر شاهد معرکه گیری خوب و کم نقصی از بازیگر و گرداننده اجرا بودیم و همچنین همکاری گرفتن از بینندگان باعث شد که ارتباط بین بازیگر و تماشاگران شکل گیرد اما حرکتهای بیمورد و چرخ زدنهای اضافی بهتر بود که کنترل شود.
وی افزود: در نمایش «آممدلی» چیدمان وسایل صحنه هم کارآمد و هم معرف فضای نمایش در دید اول بود. اعمال بازیگر بیانگر و هماهنگ با فضا و مسلط ارائه شده بود اما تحتالشعاع بیان ضعیف قرار گرفت و داستان را ناقص جلوه میداد. سکوتهایی در اجرا در میگرفت که به علت طولانی بودن به گونهای مینمود که نابهجا به کار رفته و همچنین ریتم را به شدت دچار شکست میکرد.
حیدرپناه عنوان کرد: در نمایش «قریب غربت» به کارگردانی علی اصغر عاشوریان بهم ریختگی وعدم تسلط بازیگران بر صحنه به گونهای مشهود بود که گویی فقط متن نمایش را حفظ کرده و انتقال دادهاند. عناصری از قبیل آلبوم عکس و پیدا شدن استخوانها با تکیه بر دیالوگی که اول نمایش گفته شد مبنی بر اینکه آنجا پر از مین خنثی نشده است؛ غیر منطقی جلوه میکرد و بهتر میبود پردازش بیشتری صورت گیرد. بیان دیالوگهای بازیگران یک شکل و به اصطلاح مونوتون بود و میزانسنها درهم بود و بهتر میبود به علت وجود سه بازیگر حساب شدهتر طراحی میشد. انتخاب لباس اما در این اثر خوب و بیانگر شخصیتها و حال و هوای آنان بود.
وی گفت: نمایش «فانوس» به کارگردانی عبدالله پناهی بازیگران به ارتباط خوبی با یکدیگر دست یافتند اما با ورود شخصیت حاجی ریتم دچار شکست و افتادگی میشود اما واکنشهای احساسی در برخورد با دیالوگها موجه نیست و غیر معمول جلوه میکند برای مثال وقتی متوجه گم شدن فانوس میشوند واکنشی که نمایان میگردد درخور اتفاق رخ داده نیست. وسایل صحنه به گونهای چیده شده که تداعی فضای کارگاه نجاری میکند اما شاخههای نخل همخوانی با بقیه وسایل از قبیل متر، اره، چوبها و... ندارد.
این منتقد عنوان کرد: نمایش «عتیقه» به کارگردانی کامران آرایش وسایل صحنه کارآمد و مورد استفاده بازیگران نکتهای مثبت در اجرا ایجاد میکند اما بازیگر دختر کمی عدم تسلط خود را بر نقش با ماسکه کردن شخصیت مادر و مونوتون گفتن دیالوگها و رعایت نکردن پاساژهای حسی دیالوگها به رخ میکشد. شخصیت مادر اما به نظر میرسد با تسلط خود سعی در پوشانیدن نقاط ضعف مذکور دارد که تا قبل از برملا شدن راز عتیقه موفق است اما تنش که در روند درام بالا میگیرد گویی بازیگران از پس کنترلش بر نمیآیند.
حیدرپناه در پایان گفت:امید آنکه نکات مذکور راهی برای دستیابی به جایگاه واقعی تئاتر استان و به ویژه فیروزآبادِ فرهیخته باشد.