کمالالدینْ بهزادِ هروی در حدود سال ۸۳۴ هجری شمسی (۱۴۵۵ میلادی) در شهر هرات پایتخت تیموریان زاده شد. وی تعلیماتش را در کتابخانه هرات نزد میرکنقاش به اتمام رساند و در زمان اندکی در صورتگری و نقاشی مهارت زیادی پیدا کرد. در اواخر سالهای هفتاد سده پانزده تا سال ۱۵۰۷ میلادی
(۸۸۶ خورشیدی) در کتابخانه سلطان حسین بایقرا به نگارگری و تزئین کتاب مشغول شد.
او در سال ۱۴۸۷ میلادی (۸۶۶ خورشیدی) کتابدار آن کتابخانه شد. و با کوشش کارمندان این کتابخانه در صنعت تزئین کتاب، به پایه بلندی رسید.
در ۱۵۱۲میلادی (۸۹۱ خورشیدی) شاهاسماعیلصفوی هرات را تصرف کرد و در سال ۱۵۲۰ میلادی (۸۹۹ خورشیدی) بهزاد را به تبریز که پایتختش بود آورد. بهزاد چندی در کتابخانه شاهی تبریز خدمت کرد و به ولیعهدِ شاهاسماعیل، شاهطهماسب صورتکشی یاد داد.
در ۱۵۲۴ میلادی (۹۰۳ خورشیدی) شاهاسماعیل درگذشت و جانشین او پسر دوازده سالهاش شاهطهماسب بر تخت نشست. بهزاد با دسیسههای اهل دربار کنار نیامد و به زادگاهش بازگشت. کمالالدین بهزاد در ۱۵۳۵ میلادی (۹۱۴ خورشیدی) در هرات درگذشت و در جوار مرقد سید عبدالله مختار بهخاک سپرده شد.
نظر به شهرت بهزاد، طی قرنها کسان بسیاری کارهای او را تقلید کرده و نامش را بر تصویرهای بیشمار گذاشتهاند. از اینرو تمیز دادن تصویرهای اصلی او کار دشواری است. این تحقیقات مخصوصاً پس از برپا شدن نمایشگاه هنر ایرانی در لندن (۱۹۳۱ م) تا حدی به نتیجه رسیدهاست. اساس اطلاعاتی که از کار او در دست است تصویرهایی است که با امضای اصیل او در نسخهای از بوستان سعدی نقش شده و اینک در کتابخانهٔ ملی قاهره نگهداری میشود.
شیوهٔ بکار بردن رنگهای گوناگون و درخشان تصویرها از حساسیت عمیق بهزاد نسبت به رنگها حکایت میکند. از این تصویرها چنین برمیآید که بهزاد بیشتر به رنگهای به اصطلاح «سرد» (مایههای گوناگون سبز و آبی) تمایل داشته، اما در همه جا با قرار دادن رنگهای «گرم» (به ویژه نارنجی تند) در کنار آنها، به آنها تعادل بخشیدهاست. تناسب یک یک اجزای هر تصویر با مجموعهٔ آن تصویر شگفتانگیز است. شاخههای پرشکوفه و نقش کاشیها و فرشهای پر زیور زمینهٔ تصویرها نمودار ذوق تزیینی و ظرافت بیحساب بهزاد است. اما بیش از هر چیز واقعبینی اوست که کارهایش را از آثار نقاشان پیش از او متمایز ساختهاست.
این واقعبینی به خصوص در تصویرهایی به چشم میخورد که صرفاً جنبهٔ درباری ندارد و نشاندهندهٔ زندگی عادی و مردم معمولی است (شیر دادن مادیانها به کرهها در مزرعه، تنبیه کسی که به حریم دیگری تجاوز کرده، خدمتکارانی که خوراک میآورند، روستائیان در کشتزار و غیره). دیگر اینکه صورت آدمها به صورت عروسکوار و یکنواخت نقاشیهای پیش از بهزاد شبیه نیست. بلکه هر صورتی نمودار شخصیتی است و حرکت و زندگی در آن دیده میشود. آدمها در حال استراحت نیز شکل و حالاتی طبیعی دارند.
بر کارهای دیگری که به بهزاد منسوب است امضای مطمئنی دیده میشود. به این جهت، تنها سبک تصویرها (ترکیب بیمانند نقشهای تزئینی با صحنههای واقعی) میتواند راهنمایی برای تمیز دادن کارهای اصیل او بهشمار آید. در میان تصویرهای بیشماری که در کتابها یا جداگانه به نام بهزاد موجود است اختلاف عقیده میان خبرگان بسیار است. اما بهرحال بسیاری از این کارها اگر ازآن خود استاد نباشند وابسته به مکتب او هستند. مهمترین تحول کار هنری بهزاد، توجه به شخصیتهای موجود در نگارههای اوست. بهزاد اولین نگارگر ایرانی است که به نقاشی تکچهره روی آورد. او در آثار خود جایی برای خطاط نمیگذاشت و بدین ترتیب نگارههایی مستقل از کتابت به وجود آورد.
برخی از کتابهایی که با تصویرهای منسوب به بهزاد مزینند ازین قرارند:
خمسهٔ امیر علیشیر نوایی (مورخ ۸۹۰ ه.ق در کتابخانهٔ بودلیان).
گلستان (مورخ ۸۹۱ ه.ق جزء مجموعهٔ روچیلد پاریس).
خمسهٔ نظامی (مورخ ۸۴۶ ه.ق موزهٔ بریتانیائی).
نفوذ بهزاد بیش از هر چیزی در کار شاگردان او دیده میشود. برخی از شاگردانش، مانند قاسمعلی و آقا میرک، در کار خود بیش و کم به پای استاد رسیدند. با آنکه در زمان صفویه سبک مینیاتورسازی بار دیگر دچار تحول شد، نزدیک نیم قرن پس از بهزاد نفوذ او در کار نقاشان به چشم میخورد. نقاشان هراتی سبک بهزاد را به بخارا بردند و آنرا در دربار خاندان شیبانی پرورش دادند. کتابی بنام مهر و مشتری که در ۹۲۶ ه.ق در بخارا استنساخ شده نمودار آن است که سبک بهزاد در بخارا بهتر از تبریز حفظ شدهاست. مهاجرت برخی از نقاشان سبب اشاعهٔ سبک بهزاد در هندوستان نیز گردید.