سیروس کهورینژاد هنرمند تئاتر و تلویزیون، معتقد است هنرمندان در قبال وقت و هزینههای مالی تماشاگران خود مسئولاند پس باید در نوع خوراک فرهنگیای که ارائه میکنند وسواس و مراقبت ویژه داشته باشند. وی خود را هنرمندی دغدغهمند نسبت به آینده هویتی مردم میداند و معتقد است جدای از هرگونه دیدگاه سیاسی و مذهبی، برای احترام به ملیگرایی و پایبندی به ادبیات ایرانی باید برای تئاتر خصوصی نیز قوانین و نظارتی در نظر گرفت. کهورینژاد که چندی است نمایش «میرمُهَنا» را با حمیت حوزه هنری در تماشاخانه سرو روی صحنه برده است، پیرامون این نمایش و حمایتهای دولتی و غیردولتی از هنر تئاتر با خبرنگار "صحنه" به گفتوگو نشسته است.
* جایگاه پژوهش در نمایشنامهنویسی تئاتر کشور کجاست؟ آیا برای «میرمُهَنا» پژوهشهای عمیق داشتهاید؟
-هنر امری بیانتهاست که هر چه در آن پژوهش شود باز هم کم است. چرا که باز هم لایههایی درون ماهیت وجودی انسان موجود است که ناگفته است و باید آنرا مکشوف کنیم. این یافتهها را هنرمند باید بنویسد و به تئاتر تبدیل کند تا به سمع و نظر عموم مردم برسد. نمایش میرمهنا هم پیرو همین موضوع برای من به عنوان یک موضوع نمایشی قرار گرفت. چرا که این شخصیت وجودی حقیقی در تاریخ ایران دارد و برای بررسی و پرداخت به پژوهش نیازمند است. میرمهنا در دورهای زندگی میکرد که ایران چند تکه شده و بخشهای زیادی از آن به دست بیگانگان افتاده است. از سوی دیگر نیز حکومت مرکزی کشور نیز بسیار ضعیف شده به طوری که بخشهای از آن به دست افشاریان، بخشهایی به دست زندیان و بخشهایی هم از سوی نوادگان حکومت قاجار اداره میشود. در این نابسامانی کشور، استعماگران سوءاستفاده کرده و کشور را برای خود تقسیم کردهاند.
* «میرمُهَنا» را بیشتر برای ما معرفی کنید.
-از آنجایی که میرمهنا اهل بندر ریگ واقع در استان بوشهر است، داستان در حوزه خلیج فارس رخ میدهد. خلیج فارس در این دوران تاریخی یک شاهراه تجاری است و از لحاظ عواید اقتصادی برای بسیاری از کشورها از اهمیت بالایی برخوردار است. به این ترتیب یک منطقه استراتژیک محسوب میشود. با توجه به اهمیت و رونق تجارت در این منطقه کشتیهای تجاری بسیاری از مدیترانه و بندر گواه به سوی خلیج فارس حرکت میکردند. همراه با این کشتیهای تجاری، کشتیهای نظامی برای حمایت و پشتیبانی از منافع کشور خود در آبهای آزاد و بنادر مختلف حرکت میکردند. چرا که دزدان دریایی که بسیار ماهر در کار خود بودند به کشتیهای تجاری حمله و اجناس و هرآنچه در کشتیهای تجاری موجود بود را غارت میکردند. از این رو خلیج فارس شکل نظامی به خود گرفته بود و کشور استعمارگری برای خود بخشی از آن را تصرف کرده بود و فعالیتهای غیر تجاری و توسعه طلبانه خود را نیز انجام میدادند. به این ترتیب مردم جنوب ایران را به بردگی میگرفتند و منابع معدنی، تاریخی و اجناس گرانبهای این منطقه را به تاراج میبردند.
در دوران زندگی میرمهنا بندر ریگ قطب تجاری و به نوعی مرکز استان بوشهر بوده است. چرا که به خارک بسیار نزدیک است. در نتیجه از اهمیت بالایی برخوردار بود. میرمهنا فرزند میرناصر دوغابی است که حاکم بندر ریگ در آن دوره بوده است. میرناصر سیاست دوستی و سرسپردگی به انگلیسیها و استعمارگران را در پیش داشت. با توجه به این موضوع میرمهنا در مقابل این سیاستهای پدر ایستادگی میکند و در این درگیریها میرناصر کشته شده و میرمهنا حاکم بندر ریگ میشود.
خارجیها در مهار میرمهنا عاجز بودند. چرا که وی مردی دریانورد و توانا بود. به این ترتیب با حمله به کشتیهای تجاری و مبارزه با نیروهای نظامی همراه با آنها اجناسی که در خلیج فارس بارگیری کرده بودند و به نوعی به زور این اجناس را تصرف کرده بودند، آزاد میکرد و به مردم بندر ریگ و خلیج فارس میداد. وی معتقد بود خارجیها از سادگی و ناتوانیهای مردم بوشهر و خلیج فارس سوءاستفاده میکنند و بهای ناچیزی در مقابل ارزش واقعی این اجناس میپردازند. این کار خارجیها از نظر میرمهنا غارت اموال و میراث ایرانیان محسوب میشد. هدف نهایی میرمهنا خاتمه دادن به ظلم خارجیها در این منطقه بود.
*با توجه به گستردگی و عمق موضوع باید زمان زیادی را برای پژوهش صرف کرده باشید.
-بله، من طی چند سال روی این موضوع تحقیق و پژوهش داشتم. چند بار داستان را بازنویسی کردم تا اینکه در نهایت به این شکل خود را به نمایش گذاشت. بخشی از هدف من در نگارش این نمایشنامه بیان قدمت و ارزشهای خلیج فارس است. خلیج فارس برای مردم ایران به خصوص مردم جنوب کشور ارزش معنوی دارد. چرا که روی آن و منابع خلیج فارس غیرت داریم. از طرفی هم میرمهنا که یک قهرمان و اسطوره ایرانی و ملی است را بهتر به مردم معرفی کنم. برخیها که اصلا این شخصیت با ارزش ملی را نمیشناسند. اما آنهایی هم که کمی با آن آشنایی دارند، نام میرمهنا را به عنوان یک دزد دریایی شنیدهاند. در حالی که میرمهنا یک قهرمان ملی است که باید به آن و چنین شخصیتهایی در کشور خود ببالیم و نام و دلاورمردیهایشان را زنده نگه داریم. دورهای از روزگار کشورمان، انگلیسیها و دیگر کشورهای استعماری فرهنگ ما را به غارت میبردند. اما امروزه خودمان با به فراموشی سپردن این فرهنگ و خادمان کشورمان کاری بدتر از غارت خارجیها میکنیم. پس ما هنرمندان باید دغدغه به تصویر کشیدن درست فرهنگ کشور خودمان باشیم تا توان رسانهای کشورهای استعمار طلب به شیوهای دیگر فرهنگ ما را چپاول نکنند.
از آنجایی که میرمهنا ناشناخته است به معرفی کلی آن از طریق پرداخت به بخشی از سلحشوریها و سیاست وی کردم. مخاطب با تماشای این تئاتر به چرایی اعمال این شخص پی میبرد. همچنین به فداکاریها و رنجهایی که برای عزت مردم شهر و دیار خود به کار بست. میرمهنا تمام زندگی خود را پا برهنه طی کرد. چرا که معتقد بود باید درد و رنج مردمی که پابرهنه هستند را عمیقا درک کند. میرمهنا مردی با سواد با گرایشهای مذهبی است که در تحقیقاتم با آن روبرو شدم. یکی از منابع بسیار ارزشمندی که در مورد میرمهنا نوشته شده ، رمان 10جلدی «بر پهنه آبی آبهای سرخ» اثر «نادر ابراهیمی» است. با مطالعه این رمان که بر اساس مستندات و پژوهشهای گسترده و عمیق نگاشته شده است به مطالب بسیاری از وقایع تاریخی و ملی آن دوره دست پیدا میکنیم.
*«میرمُهَنا» با حمایت بنیاد روایت فتح و حوزه هنری روی صحنه رفته است. با توجه به سفارشی بودن این نمایش، دیدگاه شما نسبت به وضعیت تئاتر سفارشی کشور چیست؟
-هنگامی که در تئاتر ایران با سفارش کار مواجه میشویم بیشتر اوقات از سوی اهالی تئاتر با جبههگیریهایی روبرو میشویم. اما باید واقعگرا باشیم. به عنوان مثال آیا سرمایهگذارهای خصوصی تئاتر تن به پشتیبانیهای از اجرای یک تئاتر با عِرق ملی میدهند؟ یک تئاتر تاریخی مثل میرمهنا نیازمند زحمت بسیار است تا تماشاگر را به تماشاخانههای تئاتر بکشاند. همچنین تئاتر هم مانند دیگر آثار هنری فاخر نیازمند پشتیبانی مالی و سرمایهگذاری است. با توجه به این که سرمایهگذارهای خصوصی تنها به فکر فروش و سود خود هستند انتظار نمیرود که روی آثار فاخر سرمایهگذاری کنند. در نتیجه برای زندگی تئاتر فاخر کشور قطعا به سرمایهگذاریهای غیر خصوصی نیاز است. به هر حال هنگامی که سخنی از سرمایهگذار غیر خصوصی به میان است، نام سفارشی را هم با خود یدک میکشد. اما این به معنی افول ساختمان یک تئاتر و عدم آزادی هنرمند نیست. تئاتر کشور برای ادامه حیات خود و رشد فرهنگی به پشتیبانی از سوی سازمانهایی همچون حوزه هنری و بنیاد فرهنگی روایت فتح نیازمند است. بیشک سازمانهای فرهنگی اگر هم در دورهای سعی در اعمال سلیقههای شخصی خود داشتند، اما امروزه نظام این سازمانهای فرهنگی نیز پختهتر شده است و جایگاه هنر و هنرمند را بهتر شناختهاند. با تمامی مشکلات مالی که برای فرهنگ کشور وجود دارد، حال سفارش تئاتر کشور خوب است و نمیتوانیم آثار سفارشی را نهی کنیم. چرا که بسیاری از این آثار با تمامی بیمهریهایی که گاهی از جانب ما هنرمندان به آن صورت میگیرد، به حق ماندگار شدهاند.
با توجه به فرهیختگی شخصیت میرمهنا به بازیگران حرفهای نیاز داریم. در نتیجه به سرمایهگذاری قدرتمند نیاز است. شخصیت میرمهنا لایق بازی هنرمندی توانمند است که علاوه بر مطالعه و آگاهی به توانایی درک درست از چنین شخصیتی نیاز دارد. نمایش میرمهنا دارای چند نقش خاص است که بیشک نیاز به بازیگران با تجربه، پخته و حرفهای دارد. حرفهای به بازیگری گفته میشود که تخصص وی هنر بازیگری تئاتر باشد. چنین شخصی زندگی خود را با تخصصی که دارد میسازد. پس نمیتوانیم با کمترین هزینه چنین بازیگرانی را برای کار دعوت کنیم. در نتیجه من به عنوان مجری نمایش باید به سازمانی مراجعه کنم که توان فراهم آوردن چنین شرایطی را داشته باشد. هرگز تهیهکنندگان خصوصی تئاتر اقدام به حمایت از نمایشهای تاریخی نمیکنند. چرا که آنها هیچ کاری به ساخت فرهنگ کشور نداشته و تنها به بازدهی اقتصادی خودشان فکر میکنند.
*آیا برای نمایش «میرمُهَنا» در پی چهرههای سلبریتی تئاتر و سینمای کشور هم بودید؟
-در ابتدای کار، بله. برای اجرای نمایش میرمهنا به استفاده از بازیگران سلبریتی هم فکر کردم. اما هرچه بررسی میکردم بازیگری که هم سلبریتی باشد و هم توان کار تاریخی را داشته باشد نیافتم. حتی پیشنهاد هم دادم. اما با توجه به ویژگیهای سخت کار و نیاز به توان بالای بازیگری در نمایش تاریخی آنها نمیپذیرفتند. تئاترهای تاریخی خیلی خوب سره را از ناسره مشخص میکنند. بازیگری که به هر دلیلی تنها چهرهای شناخته شده میان مردم شده است اما توان و دانش کافی برای بازیگری آنهم روی صحنه تئاتر را ندارد در اجرای یک تئاتر تاریخی و سنگین همچون میرمهنا شکست میخورد.
بازیگر تئاتر باید دارای اندیشهگی باشد. اندیشهگی از سوی یک بازیگر به مجموعه تلاش فرهنگی وی برای حضور خود در یک نقش گفته میشود. پس باید یک پیشینه مطالعاتی داشته باشد و آن را در جوانب مختلف، وسیع و عمیق به کار گیرد. چرا که هر جملهای که یک بازیگر میخواهد بیان کند، باید پیش از بیان به آن فکر کرده باشد. جملات تئاتر آنهم در یک اثر تاریخی تنها برای حفظ و ادای آن روی صحنه نیست. بلکه باید لحن و موسیقایی لازم را برای پیشبرد صحیح دیالوگها و داستان نمایش به همراه داشته باشد.
تئاتر محل محک زدن تمامی آنهایی است که ادعای بازیگری دارند. آنهایی که تنها جلوی دوربین سینما خود را نشان دادهاند و تجربه اجرای زنده، رو در رو و نفس به نفس با تماشاگر روی صحنه تئاتر را ندارند، به سختی میتوانند عمل بازیگری در تئاتر را انجام دهند. بیشک بسیاری از بازیگران چهره سینما توان بازی موفق روی صحنه تئاتر را ندارند. چرا که بازیگری تئاتر زحمت زیادی میطلبد و در مدت کوتاهی به دست نمیآید. حتی بازیگران با سابقه تئاتر هم پس از مدتی دوری از صحنه تئاتر، هنگامی که مجددا اقدام به حضور روی صحنه تئاتر میکنند، کلی انرژی باید صرف کنند تا به آمادگی لازم دست یابند.
* ویژگیهایی مد نظر شما در انتخاب بازیگران نمایش «میرمُهَنا» چه بود؟
-آزادگی در بازیگری تئاتر یکی از عوامل مهم ایفای درست و باورپذیر یک نقش است. چرا که به دور از هرگونه تعصب و دیدگاه از پیش تعیین شده، تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا نقش خود را درست بشناسد. شناخت درست یک شخصیت پر اهمیتترین نکته لازم برای حضور موفق روی صحنه تئاتر است. آزادگی یک بازیگر تئاتر به هرچه صادقانه بازی کردن نقش خود کمک میکند. هرچه صادقانهتر عمل کند تماشاگر بیشتر آن را میپذیرد و درک عمیقتری از او خواهد داشت.
تعصبهای مذهبی پیش از هر اتفاقی در مرحله اول به همان مذهب آسیب وارد میکند. چرا که اساس مذهب آزادگی و رهایی از پلیدیهای دنیوی است. پس هنرمندی که میخواهد به کار مذهبی بپردازد ابتدا با خود خلوت کند که چقدر در این کار صداقت و آزادگی دارد. به این ترتیب بازیگر تئاتر باید صادقانه، آزادنه و رها همچون آب که اساس مذاهب الهی است اقدام به حضور روی صحنه تئاتر کند.
پرداختن به موضوع مذهبی در تئاتر به شناخت درست از آن مذهب و شخصیتهای حاضر در داستان نمایش نیاز دارد. اگر این شناخت درست باشد نمایش موفق خواهد بود. در غیر اینصورت نمیتواند به اهداف خود برسد. در نتیجه فعالیت برای تولید تئاتر مذهبی به تفکرات مذهبی بازیگر، نویسنده و کارگردان ربطی ندارد. بلکه به مطالعات و شناخت درست آن مذهب به دور از موضعگیریهای مغرضانه نیاز دارد. پس حتی یک نامسلمان هم میتواند نقش مسلمانان شاخص تاریخ اسلام را بازی کند. به شرطی که با آن نقش خوی گرفته و شخصیت مورد نظر را فهمیده باشد.
* با توجه به مطالب گفته شده شما در مورد تئاتر سفارشی، آن را برای رشد این هنر لازم میدانید؟
- تولید تئاتر هر چند سفارشی، برای حفظ و رشد فرهنگ کشور لازم است چراکه بدون حمایتهای مادی و معنوی به سادگی اصالتهای فرهنگی خویش را از دست خواهیم داد. در چنین شرایطی زمانی فرا میرسد که دیگر دیر است و مردم ایران با تمامی قدمت تاریخی و تمدن عظیمی که دارند مردمی بیهویت در جهان میشوند. آنچه در هر سرزمینی اهمیت والا و در اولویت اول است، هویت آن سرزمین خواهد بود. همه جوامع بشری در پی یافتن هویت حقیقی خویش و حفظ آن هستند. چرا که با آن میتوانند در دنیا زنده باشند.
* در وضعیت حال تئاتر کشور با تئاتر خصوصی و سفارشهای نامعقول برخی از آنها مواجهایم. به نظر شما مشکل کار کجاست؟
-هنرمندان تئاتر کشور در مقابل هزینه زمانی و مالی تماشاگران خود مسئولند. پس باید در خوراک فرهنگی ارائه شده به مردم مراقب باشیم. متاسفانه در بسیاری از تئاترها و فیلمهای سینمایی حال حاضر کشور به این موضوع توجه کافی نمیشود. آنچنان که اگر با فرزند نوجوان و یا کودک خود با تماشای آن بروید نمیتوانید بسیاری از دیالوگهای آن را برایش ترجمه و قابل فهم سازید. این مورد زنگ خطری برای آینده هویتی کشور است. درست است که من توان تغییر سیاسیتهای اجرایی این فیلمها و تئاترهای را ندارم اما به عنوان یک هنرمند دغدغهمند نسبت به آینده هویتی مردم کشور خود و خانواده شخصیام باید نسبت به این موضوع آگاه باشم.
سرمایهگذاران خصوصی تئاتر باید در چهارچوب فرهنگی ما حرکت کنند. جدای از هرگونه دیدگاه سیاسی و یا مذهبی، برای احترام به ملیگرایی و پایبندی به ادبیات ایرانی خود باید برای تئاتر خصوصی هم، قوانین و نظارتی در نظر بگیریم. تئاتر خصوصی نیاز به تعریف بایدها و نبایدها دارد. تئاتر خصوصی باید چگونگی جذب مخاطب را رعایت کند.
*به این ترتیب سفارش تئاتر، چه خصوصی و چه دولتی، نیازمند رعایت اصل خاصی است. رعایت چه اصولی را برای اینکار ضروری میدانید؟
-سفارش دهندگان تئاتر باید دانش این کار را داشته باشند. این به معنای آگاهیهای لازم از چگونگی اجرای کار و بازخوردگیری آن است. سازمان و مدیریتی که سفارش تئاتر میدهد باید نوع برخورد با هنرمند و چگونگی در خواست خواستههای معقول خود را بداند. همچنین شناخت خوبی از مخاطبان تئاتر و نیازهای فرهنگی کشور داشته باشد. اگر این شناخت درست باشد و بدون هیچگونه اهداف فردگرایی اتخاذ شود بی شک فعالیتهای موثر مثبتی در حوزه تئاتر سفارشی کشور شکل میگیرد. به عنوان مثال همین نمایش میرمهنا از سوی حوزه هنری و بنیاد روایت فتح سفارش داده شده است. این دو سازمان با هدف معرفی خلیجفارس ایران و جاودانه نمودن آن سفارش تئاتر دادند. اما داستان خاصی را برای من انتخاب نکردند و آن را به اختیار هنرمند قرار دادند. هنگامی که سفارش دهنده تئاتر و سفارش گیرنده در کار خود آزادی عمل و صداقت داشته باشد تئاتر با کیفیت و جذابی به مخاطب ارائه میشود. این یک اصل در تئاتر سفارشی دنیاست که ما نیز باید آن را رعایت کنیم.
دانش سفارش تئاتر چه از جانب سازمانهای فرهنگی دولتی و چه از جانب اهالی تئاتر خصوصی رعایت نمیشود. بیشک هیچکدام از هنرمندان علاقهای به اجرای تئاتر سخیف و یا اجرای تئاتری با اهداف شخصی یک نفر مدیر فرهنگی ندارد.
*به نظر شما به چه تئاتری پُر مخاطب گفته میشود؟ آیا ملاک موفقیت اجرای یک تئاتر میزان تماشاگران آن است؟
- تئاتر دارای عناصر مختلف برای اجرایی شدن دارد. یکی از این عناصر تماشاگر است. تماشاگر عنصری است که اگر حضور نداشته باشد اصلا تئاتری وجود ندارد. اما ملاک اجرای موفق یک تئاتر تعداد تماشاگر نیست. تئاتری موفق است که برای حتی یک نفر تماشاگر اجرا شود و روح و روان مخاطب خود را به جریان اندازد. در غیر این صورت موفق نخواهد بود. هنگامی که میگویند یک تئاتر پُر مخاطب است و یا استقبال از آن نشده است به توان تاثیرگذاری آن مربوط میشود. تصور کنید که یک اثر تئاتر هر شب به هر طریقی با سالنی پر از تماشاگر روی صحنه حضور یابد. اما هیچ تاثیری روی مخاطبان خود نداشته باشد. با اینکه در این حالت تئاتر شکل گرفته است، چون بین بازیگران و تماشاگران تئاتر ارتباط برقرار شده، اما موفق نبوده است.
اهالی تئاتر، رسانه و مدیران فرهنگی به جای پرداختن به میزان تماشاگران و بررسی تعداد مخاطبان تئاتر، باید به موفقیت آن بپردازند. تئاتری که موفق باشد مخاطبان خود را با داشتن عناصر لازم نمایشی تامین میکند. چرا که تئاتر موفق و جذاب با داشتن خوراک مورد نیاز برای مخاطب خودش تبلیغ لازم را دارد. از سوی دیگر چگونگی حضور تماشاگر در سالن تئاتر اهمیت ندارد. مخاطب حتما نیازی به خرید بلیط ندارد تا تماشاگر محسوب شود. همین که هزینه زمانی برای تئاتر میکند خودش با ارزش است. تماشاگری که از یک سوی شهر بزرگ تهران برای تماشای تئاتر در یک سوی دیگر شهر برنامهریزی میکند و آن را در امور اصلی فعالیتهای آن روز خود قرار میدهد برای تئاتر کشور مفید و ضروری است. باید این میل میان مردم ایجاد شود. اگر مردم در زندگی روزانه خود نیاز به تئاتر را درک کنند حتما وضعیت فرهنگی کشور رشد بهتری خواهد داشت. برای من به عنوان کارگردان نمایش میرمهنا چگونگی ورود مخاطب به سالن نمایش اهمیت ندارد. برای من به بار نشستن زحمات اعضای گروه تئاتر خود برای معرفی میرمهنا به عنوان یک قهرمان ملی و تلنگری به مخاطب برای نگاهی عمیق به ارزشهای ماندگار فرهنگی و تمامیت ارضی میهن است. ایران تا کنون به این سادگیها روی پای خود ایستادگی نکرده است. به قول مرحوم نوری، خواننده ملی ما، ما برای خواندن این قصه عشق به خاک، خون دلها خوردهایم. در نتیجه تماشاگران تئاتر به هر شیوهای که میخواهند به تماشای تئاتر بیایند مهم نیست. آنچه اهمیت دارد ارائه اهداف داستان تئاتر به آنها و افزایش آگاهی و پالایش درونی در تماشاگر است.
* امین سلیمانی