نگاهی به نمایش «پهلوان»؛ به نویسندگی و کارگردانی اعظم بروجردی

بروجردی در «پهلوان» شعار نمی‌دهد

بروجردی در «پهلوان» شعار نمی‌دهد
در نمایشنامه‌هایی مثل «پهلوان» که از ادبیات عیّاری و پهلوانی و گاه لمپنیزم استفاده می‌شود، زیباترین اتفاق این است که لمپن نوشته شوند اما سواد و خِرد نویسنده بر آنچه نوشته، کاملا به چشم بخورد. نمایش «پهلوان» گویای آن است که نویسنده‌اش، آثار چخوف را خوانده و شکسپیر را می‌شناسد. در این متن اثری از تقلید نیست.
شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۲:۰۲
کد خبر :  ۲۲۱۳۲

نمایش «پهلوان» به نویسندگی و کارگردانی اعظم بروجردی، را دیدم و لذت بردم. نمایش‌نامه این اثر را قبلا خوانده بودم؛ همان‌طور که اندیشه و تفکر نویسنده در متن مشهود بود در اجرا نیز، همان نظرات و اعتقادات مذهبی کارگردان به دور از شعارزدگی کاملا به چشم می‌خورد.

بر این باورم که در این نوع نمایشنامه‌هایی که از ادبیات عیّاری و پهلوانی و گاه لمپنیزم استفاده می‌شود، زیباترین اتفاق این است که لمپن نوشته شوند اما سواد و خِرد نویسنده بر آنچه نوشته، کاملا به چشم بخورد. نمایش «پهلوان» گویای آن است که نویسنده‌اش، آثار چخوف را خوانده و شکسپیر را می‌شناسد. در این متن اثری از تقلید نیست و به خوبی می‌توان پی برد که اعظم بروجردی، چقدر خوب با قلم استادمحمد ونعلبندیان آشناست.

بازی بازیگران گاهی به سمت صداسازی می‌رفت و خیلی سعی بر بیان ادیبانه داشتند که به زعم من اگر نمی‌شد زیباتر بود. مارلون براندو کبیر در نقش مارک انتونی بسیار راحت دیالوگ گفت و از صحیح دیالوگ گفتن پرهیز نمود و حتی مابین دیالوگ‌هایش مِن و مِن ‌کرد و مورد اعتراض هم قرار گرفت اما در واقع کاملا متد اکتینگ را رعایت کرد و به نقش رسید. نتیجه اینکه بازیگران برای رسیدن به نقش لزوما به صداسازی و گاها ادا درآوردن نیازی ندارند. بهترین راه برای رهایی از این سختی در بازیگری، تسلط و هماهنگی عصب و عضله و فرمانروایی بر بدن است. چقدر زیباتر است که بازیگر به روح نقش چنگ بزند و به نوعی بجای از حفظ گفتن دیالوگ‌ها و حس‌های دم دستی، از درون به برون حرکت کند.

در متنی مثل «پهلوان» بازیگر نیاز دارد تا علاوه بر شناختن فرهنگ زیست بوم متن (در اینجا تهران)، بر حرکات فیزیکی و صوتی تسلط پیدا کند. در اجرای نمایش «پهلوان» درک تجربه‌های شخصی، شی‌ءشناسی و فعال‌سازی حواس پنجگانه در بازی‌ها به چشم نمی‌خورد. در این میان اما بازی بهار ارجمند قابل تقدیر است. او به خوبی با تماشاگران ارتباط گرفت و در ایفای نقشش از هر حرکت اضافی - نه اینکه جلوگیری کند- ذاتا چشم‌پوشی می‌کرد.

به نظر می‌رسد در مجموع، بازیگران به روانشناسی رفتار عیّاری و پهلوانی، آنچنان که در متن مستتر است، دست نیافته‌اند. «پهلوان» نمایشنامه‌ای قوی است و چه خوب می‌شد اگر برای رسیدن به شخصیت‌های پیچیده آن، بازیگران دست به عادت‌شکنی می‌زدند.

در نهایت «پهلوان» نمایش‌نامه‌ای است که منِ تماشاگر از تماشایش لذت بردم.

انتهای پیام/

ارسال نظر