هیلار ژرمَن اِدگار دِ گا (به فرانسوی: Hilaire Germain Edgar De Gas)
معروف به اِدگار دِگا (Edgar Degas) (۱۹ ژوئیه ۱۸۳۴–۲۷ سپتامبر ۱۹۱۷) یک نقاش فرانسوی بود که علاوه بر نقاشی و طراحی در زمینههای مجسمهسازی و چاپ نیز فعالیت داشت.
اگرچه اغلب او را یکی از پایهگذاران جنبش دریافتگری میشناسند، اما خود وی این لقب را نمیپذیرفت و ترجیح میداد از او بهعنوان یک واقعگرا یاد شود.
مانند مانه، دگا نیز خانوادهای ثروتمند داشت. پدر او رئیس یکی از بانکهای خانوادگی پاریس بود.
او نیز مانند مانه گاهی اوقات به خیابان گردی میپرداخت، اگرچه آن قدر خانه نشین بود که نمیتوان او را یک خیابان گرد صرف دانست.
در ابتدا آرزو داشت نقاشی تاریخی شود. دگا که اگنر را ستایش میکرد، نزدیکی از پیروان اگنر به تحصیل پرداخت و در کارهای اولیهاش به طراحی و برجسته سازی اصرار داشت. در سال ۱۸۶۵، دگا وارد محفل مانه و بودلر در کافه گوربو شد و به بازنمایی پاریس مدرن روی آورد. دگا، نگرش نقاشانهای به اشیاء داد که از مانه الهام گرفته بود و همچنین ابزارهای ترکیبی نوآورانه به کار گرفت که به تصاویرش کیفیتی گذرا و خود جوش میبخشیدند و بیننده را در جایگاه تماشاگرانهٔ خیابان گرد نامشهود قرار میداد.
اکنون او بلوارهای جدید هاسمن، فروشگاه های زنانه، پیست لوشان، کنسرتهای کافهای، اپرا، بارها و کافهها را میکشید. چشمان تیز او گونههای مختلف همهٔ طبقات اجتماعی، از بورژوا، نوازنده و بازیگر، تابه حاشیه راندهشدههای اجتماعی و کارگران را به خوبی تسخیر میکرد.
دگا هرگز ازدواج نکرد و سالهای انتهایی عمر (پیش از مرگ در سپتامبر ۱۹۱۷) را در حالی که تقریباً نابینا شده بود، سرگردان و بیقرار در خیابانهای پاریس گذراند.
صاحب نظران اغلب ترکیبهای بدیع دگا را به چاپهای ژاپنی نسبت میدادند. این چاپها در اواخر دههٔ ۱۸۵۰ در بازار پاریس فروان بودند. در سال ۱۸۵۳، دریادار آمریکایی، ماتیوپری با چهار کشتی جنگی به خلیج توکیو رسید و ژاپن را مجبور کرد تا پس از دو قرن انزوا، درها را به غرب باز کند. در اوایل دههٔ ۱۸۶۰ دنیا پر از کالاهای ژاپنی شد. بادبزن، گلدان، کیمونو، لاک، صفحههای تاشو، جواهرات و سرویس چای از اقلام رایج ژاپنی بودند که به خانههای مدگرا غربی راه پیدا کردند. فرانسویها به طور ویژهای تحت تأثیر فرهنگ ژاپنی قرار گرفتند که این نفوز، ژاپنی گرایی یا به اصطلاح ژاپنیسم نام گرفت، اصطلاحی که توسط آمریکاییها و انگلیسیها نیز استفاده میشد. محبوبترین عرضهٔ محصولات ژاپنی در نمایشگاه جهانی سال ۱۸۶۷ در پاریس در غرفهٔ ژاپن بود. چاپهای ژاپنی به طور خاص برای هنرمندان بسیار برانگیزنده بود. این آثار در ابتدا به عنوان مواد بسته بندی اشیای شکننده وارد فرانسه شدند واما بعدها توسط هنرمندان در محفل مانه در اواخر دههٔ ۱۸۵۰ جمعآوری شدند. به عقیدهٔ مانه این چاپها از نظر بصری بسیار جذاب و زیبا بودند. همانطور که در مضرعهٔ درختان آلو، کامیدو اثر آندو هیروشیگ(۱۸۵۸–۱۷۹۷م) میبینیم، تصویر سازی ژاپنی کاملاً به دید غربیها بیگانه بود. فرمها با نماهای کرانی تیز، کاملاً تخت هستند در حالی که فضا فشرده است، پیش زمینه در مقابل بینی بیننده فشرده شده است و گویی پس زمینه به سمت پیش زمینه هل داده میشود. هیچ فاصلهای گذاری بین دور و نزدیک نیست. بیننده روی یک درخت قرار گرفته است و ار آنجا فعالیت اصلی را میبینید که در فاصلهٔ دور مینیاتوری شده است. این مفهوم در نظر هنرمند غربی بسیار تندرو بوده است. هرچند، نماهای کرانی درخت، برش ناگهانی و فشردگی فضایی چاپهای ژاپنی قطعاً دگا و مانه را تحت تأثیر قرار داده بودند، اگرچه به شیوهای غیرمستقیم که هرگز به نمونهبرداری ظاهری و مستقیم تبدیل نشد.