نشست تخصصی درآمدی برنشانهشناسی تئاتر در آخرین شب اجرای نمایش «مسیر روشنایی» با حضور حامد پورشعبان برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی حوزه هنری استان گیلان، حامد پورشعبان؛ دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی؛ در این نشست گفت: از آنجایی که تئاتر هنری وابسته به زمان است و مدیاهای مختلفی در ساختار خود دارد، بررسی آن با نظریههای فلسفی-هنری کار آسانی نیست. تئاتر در وجه اولیه خود، دو بخش دارد. یکی متن(context) نوشتاری یا آنچه که در ذهن کارگردان است و شامل زبان، لحن، روایت میشود و دیگری اجرا (Performance) که خود از عناصر مختلفی مثل صحنه، موسیقی، نور، بازیگر، مخاطب و... تشکیل شده است. هر کدام از این دو بخش هم میتواند به طور مجزا تحلیل شود و هم به صورت یک امر واحد. از طرفی تئاتر هنری زمانمند است، و برای بررسی آن با یکی از نظریههای فلسفی- هنری لازم است که در زمان اجرا دیده شود. البته این حرف به این معنا نیست که هنر تئاتر اساسا قابل تحلیل نیست، و حتا ممکن است کسی بگوید که مثلا آثار چخوف با رویکرد پدیدارشناسی تحلیل شده است یا آثار هلن سیکسو با رویکرد روانکاوانه؛ منظورم این است که در مورد تئاتر به دلیل وجود مدیاهای مختلف کمی دست به عصاتر باید حرکت کرد. به هر روی یکی از رویکردهایی که میتواند عناصر مختلف هنر تئاتر را تحلیل کند، روش نشانهشناسانه ست. زیرا همان طور که پیش از این گفتم نشانهشناسی حوزهای میان رشتهایست و میتواند حتا حوزههای دیگری چون روانکاوی، جامعهشناسی؛ پدیدارشناسی و غیره را به نفع خود مورد استفاده قرار دهد.
وی ادامه داد: برای این که بدانیم نشانهشناسی چه سابقهای دارد به چند تن از بزرگان این شاخه اشاره میکنم. قصدم اصلا این نیست که تاریخچهی این علم را گزارش کنم چراکه در این زمینه به قدر کافی کتاب و مقاله داریم و نیازی به تکرار مکررات نیست. اما دانستن این که پیرس با چه مولفههایی از نشانهشناسی سوسور فاصله گرفته برای بحث امروز ما لازم است. چالرز سندرز پیرس در مقابل الگوی دو وجهی دال و مدلول سوسور، نشانهها را در سه عنوان نمادی، نمایهای و شمایلی مورد بررسی قرار داد. او در نشانههای نمادی، دلالت میان دال و مدلول را از نوع قراردادی میشمارد. همانگونه در نشانههای نمادین دلالت میان دال و مدلول را مبتنی بر رابطه ی علّی- معلولی و در نشانههای شمایلی مبتنی بر همانندی. در واقع پیرس، برخلاف سوسور که در بررسیهای خود زبانشناسی را مدنظر داشت، با رویکردی منطقمدار نه به خود نشانه، بلکه به فرایند تولید و تفسیر نشانهها یا نشانهپردازی توجه کرد و آن را در کانون نظریه نشانهشناختی خود قرار داد. از نظر پیرس نشانهشناسی چارچوب ارجاعی است که هر مطالعه دیگری را در برمی گیرد. ضمن این که یکی از موضوعات مهم در نشانهشناسی پیرس به رابطهی سه وجهی دلالتی تاکید دارد که عبارتند از باز نمون، موضوع (ابژه) و تفسیر. به هر حال نشانهشناسی مدرن به چشم اندازهای وسیعی رسید و ابعاد مختلفی یافت که به راحتی میتوان نگرشی بزرگانی چون هوسرل در پدیدارشناسی، ارنست کاسیرر در «فلسفهی صورتهای نمادین»، همین طور عرصه مطالعهی نشانههای فرا زبانی و طرح و بسط نشانهشناسی فرهنگ از جمله آثار یوری لوتمن دربارهی ادبیات و سینما یا به آثار اوسپنسکی دربارهی هنر، و باز ساختارگرایی رولان بارت و ساختارشکنی یا واسازی ژاک دریدا کاملا مرتبط دانست.
حامد پورشعبان در پایان گفت: دایرهی نشانهشناسی به مراتب بزرگتر از آن است که بخواهیم آن را فقط برای تحلیل یک متن نمایشی یا ادبی مورد استفاده بدانیم. نشانهشناسی روشی برای درک آزادی انسان معاصر است. روشی برای تجزیه تحلیل و شناخت عناصری که میکوشد ما را در سطح نگه دارد و نگذارد به عمق سیاستها، مدها، تبلیغات و مافیای پشت پرده ی هر آنچه که میخواهد انسان مدرن را، با ظاهری آراسته بفریبد و میان ما و حقیقتهای متکثر متن، فاصله بیندازد، پی ببریم. نشانهشناسی و هرمنوتیک (اگرچه دو حوزه ی مستقل و گاه در تقابل با همند) به ما این امکان را میدهد که به قرائتهای دیگری غیر از آن چه که به گوش ما خواندهاند دست یابیم. امیدوارم همهی ما که حوزهی فعالیت ما هنر است، نظریههای ادبی، فلسفی و هنری را جدی بگیریم.
این نشست با پرسش و پاسخ مخاطبین به پایان رسید.
لازم به توضیح است نمایش «مسیر روشنایی» از تولیدات واحد هنرهای نمایشی حوزه هنری گیلان به کارگردانی ابراهیم حسن زاده در پلاتوی سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری رشت به صحنه رفت.