گفتیم که در این مقال برآنیم تا گونههای شوخطبعی، یعنی «طنز» و همسایههای خندهرویش «هزل»، «هجو» و «فکاهه» را بررسی کنیم و از این رهگذر، با در کنار هم قرار دادن تعریفها، ویژگیها، تفاوتها، هدفها و کارکردهای این گونهها، به آنچه از مفهوم «طنز» در نظر داریم، نزدیک شویم. در یادداشت اول، از «طنز» گفتیم، در یادداشت دوم، به «هزل»، «هجو» و «فکاهه» پرداختیم، در یادداشت سوم، از «ویژگیهای طنز» نوشتیم، در یادداشت چهارم، از «تفاوتِ گونههای شوخطبعی» گفتیم، در یادداشت پنجم، بررسی گذرای برخی از «روشهای طنزپردازی» را آغاز کردیم، در یادداشت ششم، به برخی از این روشها پرداختیم، در یادداشتهای هفتم و هشتم، برخی دیگر از این روشها را مرور کردیم، و در این یادداشت، به دو روش دیگر میپردازیم.
روشهای طنزپردازی قسمت پنجم
بیان معکوس معانی
از دیگر شیوههای طنزپردازی، بیان معکوس معانی و مفاهیم است. طنزپرداز در این شیوه، با برعکسگویی خود، خوبیها را بد جلوه میدهد و بدیها را خوب؛ یا به ستایش از افراد ناشایست و رفتار ناپسند آنها و از طرفی نکوهش افراد شایسته و رفتار پسندیده ایشان میپردازد. وارونهگویی طنزپرداز در این شیوه، منجر به ایجاد طنز میشود.
دکتر سیروس شمیسا در فصل تعلیل و توجیه کتاب «نگاهی تازه به بدیع»، به یکی از شیوههای ایجاد طنز اشاره میکند که شاید بتوان آن را از قبیل بیان معکوس دانست. شیوهای که او نام میبرد «دلیل عکس» است و دربارهاش مینویسد: «برای مطلبی دلیل و توجیهی بیاورند که کاملاً برخلاف انتظار و مخالف عرف و عادت باشد و این یکی از شیوههای ایجاد طنز است.
من و انکار شراب این چه حکایت باشد
غالباً اینقدَرم عقل و کفایت باشد
(حافظ)
حاشا که من به موسم گل ترک می کنم
من لاف عقل میزنم این کار کی کنم؟!
(حافظ)
حال آنکه برحسب عرف و عادت و انتظار، حکم عقل، ترک مینوشی است.» (شمیسا، 1383: 180)
یکی از نمونههای عالی بهرهگیری از روش «بیان معکوس معانی» برای طنزآفرینی در ادبیات روزگار ما، کتاب «التفاصیل» مرحوم فریدون تولّلی است. او این کتاب را بر سیاق برخی متون کهن نوشته و ضمن استفاده از شیوۀ نقیضهپردازی، از بیان معکوس معانی هم در خلق طنز، بهره برده است. بخشی از «التفاصیل» را با عنوان «اختلاس» بخوانید:
«... و اختلاس بر وزن اسکناس، اندر لغت سرقت را گویند و اخصّ آن سرقتِ دیوانیان است از خزانه، و در تسمیۀ این کلمه عقاید متفاوت است. زمرهای کتابت آن با «صاد» کرده و ریشۀ آنرا «خلوص» دانستهاند و حجت ایشان اینکه مأمور مختلس را ارادت و اخلاص چنان است که کیسۀ خویش از خزانۀ دیوان فرق ننهد و جدایی در میانه نبیند. چنانکه شاعر فرماید:
[قطعه]
خلوص نیت و اخلاص چون به پیش آمد
ز جیب خویش منه فرق، جیب دولت را
ببر ز کیسۀ دیوان و قصر و کاخ بساز
به خویش راه مده خواری و مذلت را ...
خواجه علی طفیلی در رسالۀ «مصباحالمختلسین»، اختلاس اندک را تحریم فرموده و حجتی که آورده این است که چنین مختلس را یارای ارضای فراتران خود نیست و گاه باشد که مغرضین بر وی حسد برند و به زندانش اندازند.
[قطعه]
در پی دانه مرو همچو کبوتر، که تو را
عاقبت بهر یکی دانه به دام اندازند
صید کن شیرصفت، نیم بخور، نیم ببخش
تا به هرجا که رَوی، بر تو سلام اندازند!
و بر مختلس است که در امرِ اختلاس، همت بلند دارد و از مسروقات خویش، بخشی گران نثار فراتران کند و بقیّت آن بهنام خویش و پیوند به کار ابتیاع ضیاع زند و عمر در شادکامی بهسر آورد که گفتهاند:
[شعر]
تو دزدی میکُن و در کیسه انداز
که دزدان راست در این ره سرودی
اگر دزدی نباشد در ادارات
در استخدام دولت، نیست سودی!» (توللی، 1348: 274)
نقل قول مستقیم
طنزپردازان گاهی برای انتقاد از افراد صاحب قدرت و نفوذ، و حتی گاهی برای به سخره گرفتن ایشان، از نقل قول مستقیم استفاده میکنند؛ بدین ترتیب که با یافتن و در کنار هم قرار دادن برخی جملاتشان که حتی صِرف نقل مستقیم آنها هم خندهآور و حاکی از نسنجیدگی کلام ایشان است، آنها را مورد نقد و استهزا قرار میدهند.
«معمولا مردم از بزرگان و صاحبان قدرت همیشه انتظار حرفهای سنجیده و حسابکرده و پرمعنی را دارند، در صورتی که آنها نیز انسان هستند و مانند تمام افراد بشر در طول زندگی خود کم و بیش سخنان بیمعنی و بیهوده بر زبان میرانند... اکثراً امر بر خود آن شخص نیز مشتبه میشود و تصور میکند هرچه از دهان او خارج میشود لزوماً باید نکتهای بکر و پر از معنی باشد. طنزنویس اگر بتواند از این موضوع استفاده کند، باید با گلچین کردن مضحکترین حرفهای آن شخصیت، از او انتقاد کند.» (جوادی، 1384: 42)
این روش را میتوان برای طنز مطبوعاتی مناسب دانست؛ خاصه طنزهای روزانۀ روزنامهای که مبتنی بر اتفاقات روز نوشته میشوند و طنزپرداز میتواند در آنها از نقل گفتههای صاحبان قدرت و مسئولان استفاده کند. البته نویسندۀ آثاری از این دست، باید بر این نکته وقوف داشته باشد که طنزهای اینچنینی غالباً تاریخمصرفدار خواهند بود و با گذشت زمان، کارکرد پیشین خود را از دست خواهند داد.
در صفحات طنز روزنامهها، مثالهای زیادی از بهرهگیری طنزپردازان از روش نقل قول میتوان دید. برای نمونه، طنزی از شهرام شکیبا با تیتر «ریزنمرات کارنامه دولت نهم»، چند سال پیش در خبرآنلاین منتشر شد که حاوی جدولی بود با نمرهها و دلایل شوخطبعانۀ کسب نمرهها. شکیبا در مقدمهاش نوشته بود: «مسعود زریبافان، معاون رئیسجمهور و رئیس بنیاد شهید، به عملکرد دولت، نمره بیست داده است. پیشتر هم حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات، در اولین روز هفته دولت، به عملکرد دولت نمره بیست داده بود.» او با این نقل قول از دو مسئول دولتی، ادامه میدهد: «پس از انتشار این دو نمره، سؤالات زیادی در اذهان شکل گرفت و بسیاری از مردم خواستار انتشار ریزنمرات دولت شدند. لذا کارنامۀ دولت دهم با تفکیک نمرات تقدیم میشود.» و طنزپرداز از این طریق، اثر طنز خود را میآفریند.
برای نمونه، دلیل کسب نمرۀ بیست برای دوتا از درسها را بخوانید:
«مواد درسی: فارسی
نمره: 20
دلایل و توضیحات: برای احاطه بر ادبیات فولکلور و استفاده از ضربالمثل، بهویژه در ماجرای «لولو»، و ضمناً به خاطر سرایش شعر و اشاره به اینکه «ما از تبار رستم و فرهاد و آرشیم» که منجر به استعفای علی معلم دامغانی از شاعری شد.
زبان انگلیسی
نمره: 20
دلایل و توضیحات: بهخاطر سخنرانی کوبنده و نطق غرّای مهندس علیآبادی، سرپرست وقت وزارت نفت، در اجلاس سالانۀ اوپک». (شکیبا، 1390)
منابع:
- توللی، فریدون، التفاصیل، انتشارات کانون تربیت شیراز، چاپ سوم، تهران، 1348.
- جوادی، حسن، تاریخ طنز در ادبیات فارسی، انتشارات کاروان، چاپ اول، تهران، 1384.
- شکیبا، شهرام، مطلب طنز «ریزنمرات کارنامه دولت نهم»، سایت خبرآنلاین، ۱۳۹۰.
- شمیسا، سیروس، نگاهی تازه به بدیع، انتشارات فردوس، چاپ چهاردهم، تهران، 1383.
مجتبی احمدی، دفتر طنز حوزه هنری