به گزارش روابط عمومی حوزه هنری استان بوشهر؛ سعید بیابانکی شاعر آیینی کشور در «حاشیه برنامه کاروان هنری روایت حبیب» به مناسبت دومین سالگرد شهید حاج قاسم سلیمانی اظهار داشت: اولین بار جوانی 33 ساله بنام رئیسعلی دلواری که با مبارزه با استعمار در سریال «دلیران تنگستان» به کارگردانی زندهیاد شهنواز آشنا شدم و برای نخستین بار به منزلش حضور یافتم.
وی در رابطه با انتخاب منزل «رئیسعلی دلواری» جهت برگزاری شبشعر «سردار دلها» خاطرنشان کرد: ابتکار خوب و معناداری است که مراسم شهید حاج قاسم سلیمانی در منزل سردار پرافتخار جنوب در مبارزه با استعمار برگزارشده که احساس غرور به انسان دست میدهد.
این شاعر آیینی به ابعاد شخصیتی حاج قاسم سلیمانی و رئیسعلی دلواری خاطرنشان کرد: هر دو قهرمان مبارزه با استکبار، رئیسعلی حدود صدوده سال پیش و حاج قاسم در روزگار کنونی که نشاندهنده جبهه حق علیه باطل که همیشه در جنگ است.
بیابانکی در رابطه با موقعیت سوق الجهشی ایران یادآور شد: جمهوری اسلامی ایران در یک منطقهای از جهان قرارگرفته که به لحاظ منطقه سیاسی و استراتژی از خلیجفارس تا دریای خزر بسیار اهمیت دارد، به همین خاطر دست طمع همیشه بهسوی این سرزمین بوده است.
این شاعر آیینی با اشاره به اینکه " شهید سردار سلیمانی " شرایط خوبی برای عرصه سیاست داشت افزود: شهید سپهبد اخلاق مدار و پاک دست و سرباز وطن بود و تنها شهادت توانست لباس سربازی از تن مبارکش بیرون بیاورد.
وی با اشاره به نامگذاری پایتخت کتاب و قرآن در بوشهر خاطرنشان کرد: بوشهر شایستگی پایتخت مقاومت دارد.
گفتنی است سعید بیابانکی شاعر آیین کشور که در این ویژهبرنامه " کاروان هنری روایت حبیب " در دلوار شرکت کرده بود، شعری با موضوع شهید حاج قاسم سلیمانی تقدیم کرد. متن این شعر به شرح ذیل است:
آتشداغی به جان مؤمنین افتاده است
گوییا از اسب، کوهی بر زمین افتاده است
شانههای مرتضی لرزید از این داغ سترگ
مالک اشتر مگر از روی زین افتاده است؟
عطر جنت در فضا پیچیده از هر سو؛ مگر،
کاروان مُشک در میدان مین افتاده است؟
چار سوی این کبوترهای پرپر را ببین
آیههای روشن زیتون و تین افتاده است
دستبردامان شاه تشنهکامان یافتند
دستهایش را که دور از آستین افتاده است
زوزۀ کفتارها از هر طرف برخاستهست
شک ندارم این که شیری در کمین افتاده است
کربلا در کربلا تکرار شد بار دگر
ماه زیر خنجر شمر لعین افتاده است
محشر کبراست در کرمان و در تهران و قم
در رگان شهر، شور اربعین افتاده است
کوه آهن بر زمین افتاده یاران کاینچنین
لرزه بر اندام کاخ ظالمین افتاده است
سر جدا… پیکر جدا… این سرنوشت لالههاست
خاتم مُلک سلیمان بینگین افتاده است