اکبر اکسیر درباره ادبیات داستانی طنز و کتابهایی که در این زمینه منتشر شدهاند، گفت: میتوانیم بگوییم قبلا ادبیات داستانی طنز رواج بسیاری داشت و خیلی هم فروش میرفت، یا مجلات به صورت پاورقی قصههای طنز را استفاده میکردند اما الان اینطور نیست.
این روزها هرچه دیدم فقط فکاهه و شعر است. محمدعلی علومی، طنزپرداز کشورمان کتاب طنز «باغ دلگشا» و چند کتاب طنز دیگر به چاپ رساند، با خود میگفتم حتما به چاپهای متعدد خواهند رسید، اما دیدم جامعه استقبالی نکرد و مخاطبان سراغ کتاب طنز داستانی نمیروند.
زمانی که میپرسیم، میگویند در حوصله مخاطب نیست. انگار ذوق و ذائقه مخاط با ورود موبایل و فضای مجازی به کوتاهی هرچه تمام رفته و جوک و لطیفه و شعر کوتاه طنز جایگزین ادبیات داستانی طنز شده است. کار به جایی رسیده که میتوان گفت زوال کلمه فرارسیده و فقط تصویر دیده میشود. روزانه برایم ۵ تا ۱۰ ویدئو و نوشته طنز ارسال میشود و انگشت من به سمت تصویرها میرود تا در کمترین فرصت بتوانم از مفهوم و محتوای آنها مطلع شوم.
البته در زمینه قصههای کوتاه طنز و گفتوگوهای طنزآمیز که کوتاه و مختصر و شیرین هستند، حرکتهایی شده که بسیار خریدار دارد اما در جوار آنها هیچ نوشته کوتاهی به سرعت خوانده نمیشود. تمام کسانی که پیامی برایشان میآید ابتدا نگاه میکنند، اگر تصویر باشد باز میکنند اما اگر کمی کلماتش زیاد و به نثر باشد حتی اگر بهترین طنز هم باشد، باز نمیکنند.
اگر در واتساپ پیامی بیاید همین ملیحه ما اگر تصویر باشد زود باز میکند اما همین که متن کمی طولانی یا طنز جدی باشد به من میدهد که بخوانم. زمانی ما «گلستان» را با آن طنزهای شیرین میخواندیم یا «چرند و پرند» دهخدا را میخواندیم و برای تمام نکتههایش حوصله و وقت میگذاشتیم. دیگر آن حوصله نیست و گو اینکه زوال ادبیات داستانی طنز فرارسیده و دور دور جوک و لطیفههای سخیف و مبتذل و دلنوشتههای شعرگونه است که به خاطر خنداندن و مزهپرانی و شوخیهای آنچنانی از طرف مخاطب پخش میشود.
این یکی از آفتهای روزگار ماست و اگر بخواهیم به آسیبشنایی این موضوع بپردازیم، میتوانیم بگوییم هیچ مخاطبی تقصیر ندارد، روزگار به سمتی رفته که مخاطب وقتش را هدر نمیدهد تا ۵ صفحه و یا ۱۰ صفحه مطلب من را بخواند و در آخر به نکته طنزآمیز برسد بلکه با سرعت رعد و برق به مطلب، تصویر، کاریکاتور و یا ویدئو خندهدار نگاه میکند و بلافاصله خندهاش را بروز میدهد و انگار به آرزویش رسیده است، این پیامکها هم هرچقدر تندتر و رکیکتر باشند، مشتری زیادیتر خواهند داشت.
اکسیر با انتقاد از طنزهایی که در فضای مجازی دست به دست میشود، بیان کرد: تعجب میکنم برخی از رفیقان و عزیزان ما که در حوزه تصویر و یا ویدئو فعالیت دارند؛ فکر نمیکنند شاید بخواهیم آن را در برابر خانمهای خانه ببینیم، چیزهایی میگویند که آدم شرم میکند.
امیدوارم روزی برسد که دوستان طنزپرداز ما اول به اخلاق خانواده توجه کنند و بعد به فکر خنداندن به هر قیمتی باشند. اینکه ما با تمام سلیقهها، با تمام لهجهها و قومیتهای خودمان شوخی کنیم و آنها را دست بیندازیم تا دیگران را بخندانیم، واقعا وقیحانهترین نوع شوخی است و یا اینکه بیایم با واژهها و سوژههای جنسی یا تحقیر مادرشوهر و مادرزن و مسائل بین مادرشوهر و عروس بخواهیم بازارگرمی کنیم انصاف نیست.
موضوعات روز اجتماعی ما به قدری فراوان است که میتوانیم به جای مادرشوهر به آنها بپردازیم و اگر هنرمند قویای هستیم و ذهن طنزپرور بسیار والایی داریم بیایم از معضلات و بدبختیهای محیط زیستمان بگوییم.
کرونا در کنار بدبختیهایی که داشت؛ در پارهای از موارد به نفع بشریت بود. همینکه عادتهای نادرست را به خاطر کرونا به فراموشی بسپاریم و بهداشت همگانی را رعایت کنیم، این عالیترین نوع طنز ما خواهد بود.
آقایی را دیدم که با افتخار تمام میگفت من واکسن نمیزنم و ادعاهای آنچنانی داشت و خیال میکرد اگر نزند خود را از آسیب نگه داشته، درحالی که واکسن نزدن فقط خودزنی نیست، جامعهزنی و مردمزنی است. اینکه بدانیم هرچیزی برای خوشی خودمان نیست، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. دوستان عزیز ما باید سلیقه مخاطب را بهگونهای به سوی ادبیات داستانی طنز ببرند تا این قسمت از ادبیات ما بیصاحب نماند و سردمداران خود را داشته باشد.
ما قصههای عزیز نسین و خسرو شاهانی را میخواندیم یا عمران صلاحی دست میگرفتیم، کتابهای طنزی که از بزرگان مانده، برای ما فرصتی بود که به مطالعه و خواندن کتاب و ادبیات داستانی خودمان دامن بزنیم و الان با آمدن یک تکه آجر به نام موبایل و ورود به فضای مجازی آنچنان خود را گم کردهایم که فرهنگ، تمدن و ادبیات را بچههای ۱۴-۱۵ساله میچرخانند.
نمیدانم باید اینها را چگونه مدیریت کرد، سرمداران آنها چه کسانی هستند؟ باید بگویم عزیزان من شما که با این انرژی پیش میروید و دنیا را کف دست خود گرفتهاید به تولید آثاری بپردازید و به شوخیهایی دست بزنید که همهگیر باشد و بتواند خستگی مردم را رفع کند و در این دوران کرونا بتواند دلهای غمزده مردم را تسلیبخش باشد.
گورستانها پر شده از رفیقان و عزیزانی که یکشبه از دنیا رفتهاند، نه توانستهایم برایشان مجلس عزا بگیریم و نه توانستهایم به صاحب عزا نزدیک شویم. اینها دردی است که طنز قوی و اصیل میتواند در اینجا رشد داشته باشد،
طنزپرداز باید بداند که ما در بدترین شرایط توانستهایم به طنزی عالی و فخیم دست پیدا کنیم و اگر اینطور پیش برود، آفتی که به ادبیات داستانی ما خورده، این اپیدمی شعر ما و شعر فکاهه و طنز اصیل ما را خواهد گرفت و آنجاست که ما برای شوخی با مشکلات باید به حرفهای زمخت و تکراری و پند و نصیحت بپردازیم.
الان روزگاری است که ما میتوانیم به وسیلهای به نام طنز شریف به مشکلات و پلیدیها و پلشتیها، به اختلاس و دزدی و ریاکاری که این روزها فراوان شده بپردازیم.
ما از کسانی که ضد ایران بودند هیچگونه انتظاری نداریم، درست کسانی به کشور زخمه میزنند که چهرههای موجه دارند و یکباره بودجه چندین ساله کشور را برداشته و به کانادا میروند. تصویرها و ویدئوهایی دست به دست میشود که فرزندان و دامادهای برخی مسئولان در خارج از کشور هستند، آنها به نام خدمت آمده بودند اما دنبال قدرت بودند و کمر این انقلاب و مملکت را شکستند. طنز در چنین روزهایی باید بیاید و جلو پلیدیها و فسادهای اجتماعی بایستد.
اگر ما در کنار سه قوه کشور، قوهای به نام طنزیه داشته باشیم دیگر به هیچ دادگاه و هیچ نیروی انتظامی و هیچ زندانی نیاز نداریم. قوه طنزیه میتواند با طنزپردازان شریفی که در ایران هستند جلو هرگونه فساد را با افشاگری بگیرد.
امیدوارم قوه قضاییه به جای جلوگیری از کار طنز و طنزپردازان آنها را تشویق کند تا قبل از همه به افشاگری بپردازند و هرجا دزدی و فساد، رشوهخواری و کمکاری و رانتخواری دیدند، بلافاصله افشا کنند. اگر چنین حرکتهایی ایجاد شود، مردم به طنز اعتماد میکنند و گذشته از شعر طنز، طنز داستانی را هم با جان و دل میپذیرند.
اوایل انقلاب تمام داستانهای ما طنزآمیز بود و تمام مجلات ما داستان طنز بود. ما متون قدیمی داریم که اگر دقیق بررسی کنیم، طنرهای قوی میتوانیم در آنها ببینیم. اگر ما عاشق فیلمهای کمدی و طنز هستیم به خاطر چشم حقیقتبین و قدرت حقیقتیاب طنز است.
به قول ملیحه خانم، همسرم با این وضع و اوضاع گرانی دیگر چه کسی به ادبیات داستانی طنز، کوتاه یا بلند توجه میکند؟
ندا ولیپور، ایسنا