اول این دو بیت را که از شعرهای علی معلم دامغانی انتخاب کردهام بخوانید:
بعث و نشور نخله به شوراب کِشتن است
بوزینه وار هیمه به شبتاب هِشتن است
دیریست این که نخله به شوراب میبریم
بوزینه وار هیمه به شب تاب میبریم
اگر نتوانستید بخوانید، ناراحت نشوید. فقط این را بگویم که این دو بیت از سادهترین شعرهای این شاعر است. خودتان حساب کنید و ببینید شعرهای سخت شاعر چه طوری است؟
به قول قدیمیها:
درخت گردگان به این بلندی درخت خربزه الله اکبر!
اصلاً نترسید و این مطلب را تا آخر بخوانید تا متوجه بشوید که این شعر آن قدرها هم که فکر میکنید سخت نیست، تازه خیلی هم بانمک و طنزآمیز است.
بعث و نشور؛ یعنی دورهمی بزرگ روز قیامت که تمام مردم زنده میشوند و میروند برای حساب و کتاب.
نخله به شوراب کِشتن؛ یعنی کاشتن نخل در زمینی با آبِ شور، یعنی کار بیثمر. (نخل هم یعنی درخت خرما، این که توضیح نمیخواهد.)
- بوزینه که معلوم است یک جور میمون است. پس بوزینه وار هیمه به شتاب هِشتن؛ یعنی مثل بوزینه هیزم گذاشتن کنارِ کرم شبتاب.
این هم یعنی کارِ بیفایده و سرکاری.
ای خوانندۀ با هوش! حالا میتوانی بی منت استاد، خودت بیت دوم را معنی کنی.
دیریست این که نخله به شوراب میبریم
بوزینه وار هیمه به شب تاب میبریم
همۀ اینها را گفتم تا برسم به این جا که، بعضی طنزها با «تلمیح» ساخته میشوند.
تلمیح یعنی پلک زدن و چشمک زدن و اشاره با چشم. وقتی در نوشتهای به داستانی اشاره میشود که مشهور است، مثلِ داستان یوسف و برادرانش، لازم نیست که شاعر یا نویسنده، تمام داستان را تعریف کند. اشاره میکند و میگذرد.
- آقا اجازه! داستان بوزینه و هیزم و کرم شبتاب که مشهور نیست!
این داستان هم مشهور است، یعنی برای کسانی که کتاب کلیله و دمنه را خواندهاند آشناست. آنهایی هم نخواندهاند لابد کتاب قصههای خوب برای بچههای خوب را خواندهاند. مهدی آذر یزدی در مجموعۀ کتابهای قصههای خوب برای بچههای خوب این جور داستانهای خواندنی را به زبان ساده و شیرین بازنویسی کرده است.
خلاصۀ داستان بوزینهها و کرم شب تاب این است که در شبی سرد و برفی، بوزینهها، در جنگل کرم شب تاب را میبینند و خیال میکنند تکهای چوب آتش گرفته است. پس هیزم جمع میکنند و اطراف کرم شب تاب میگذراند تا آتشی بزرگ درست کنند و گرمشان بشود.
معلوم است که از این کار احمقانهشان نتیجهای نمیگیرند و تا صبح سگ لرزه میزنند.
حالا که «تلمیح» را یاد گرفتیم، این را هم بگوییم که در داستان بوزینهها و کرم شب تاب، «طنزِ موقعیت» داریم. یعنی رفتار و وضعیت بازیگران داستان است که طنز ایجاد کرده است.