رضی هیرمندی، نویسنده، مترجم و پژوهشگر خوب کشورمان به مناسبت فرارسیدن سالگرد درگذشت عمران صلاحی گفت:
یکی یکدانه بود و مثل خودش بود. خیلی از دوستان و دوستداران داشت که من تنها یکی در آن میان بودم و چه دیر و کوتاه آشنایی و حضور او از نزدیک نصیبم شد. گمان میکردم چه قدرها فرصت دارم تا همچنان در دفتر مجله گل آقا هر ازگاه به دیدارش بروم . اما بیخبر پرکشید و رفت .
قصههای «این هم جور دیگر» را قبل از چاپ به او سپردم تا بخواند و بگوید چقدر می پسنددشان. کتاب را خواند و پس داد و به رسم هدیه مقدمهای هم همراهش کرد. «گربهی با کلاه» را خواند و ده روزه برش گرداند یعنی که منظومش کرد. در قضیه زبان بستهها یک گوشه کتاب را اختصاص داد به کلکلهای دوتاییمان در مورد خر و شتر .
خلاصه، طرفه درخت بخشندهای بود که هر کس از سایهسار وجودش خاطرهای دارد.
من گفته بودم:
ای «مداد» ای بهتر از هر خودنویس
خط و ربطت عاری از هر لک و پیس
شعر تو میزان و در مجموع جور
لیک گاهی یک کم از انصاف دور
و او در جواب گفته بود:
ای رفیق مهربانم ای رضی
گر چه شد تاریخ شعرم منقضی!
مینویسم نامهای از بهر تو
چون کمی ترسیدهام از قهر تو
یادش گرامی