این بیت از طالب آملی است:
ز خُرده گیری روزِ حساب آزادم ورق سیه نه چنان کردهام که بتوان خواند
این را همین اول بگویم که طالب آملی، شاعر قرن یازدهم هجری است یعنی شاعر معاصر نیست.
این را برای مدیران فرهنگی نوشتم که اگر خواستند دربارۀ طالب آملی سخنرانی کنند، سوتی ندهند و مثل دفعات قبل نگویند: کاش از خود حضرت استاد هم دعوت میکردید که در مراسم شرکت کنند.
حالا برگردیم به شعر طالب آملی و دوباره شعر را بخوانیم:
ز خُرده گیری روزِ حساب آزادم ورق سیه نه چنان کردهام که بتوان خواند
این بیت را به شکلهای دیگری هم نوشتهاند اما در کتابهای معتبر به همین صورتی که میبینید، آمده است. پس خیالتان راحت باشد که اصل بیت را میخوانید.
این همه را گفتیم و تازه رسیدیم به این که این بیت کجایش طنز دارد؟
اول بگوییم که طالب چه میگوید. یعنی بیتِ به این سادگی را توضیح بدهیم که هم آب ببندیم به مطلب و هم برای تنبلهای کلاس کار را راحت کنیم.
خُرده گیری، که معنایش معلوم است؛ یعنی ایراد گرفتن و به عبارتی همان گیردادن.
روزِ حساب هم یعنی روز قیامت که به حسابِ کار مردم رسیدگی میشود، با مهربانی و رحمت الهی اما بدون پارتی بازی و لایی کشی و خالی بندی و تبعیض و سیاسی کاری.
طالب آملی میگوید: من در روز قیامت، خیالم راحت است. وقتی شاعر این را میگوید، آدم توقع دارد که دلیل منطقی بشنود؛ مثلا چیزهایی از این قبیل: به خاطر شعرهای خوبم، به خاطر بی آزار بودنم، به خاطر رنجهایی که در عاشقی کشیدهام.
اما طالب میگوید: به خاطر این خیالم راحت است که نامۀ اعمالم (یعنی همان ورق که در شعر آمده است. این هم توضیح واضحات برای ته نشینانِ کلاس که دارند با گوشیشان بازی میکنند و هندزفری در گوششان دوپس دوپس میکند. خوب شد؟)
بله طالب میگوید: نامۀ اعمالم را آن قدر سیاه کردهام که اصلاً قابل خواندن نیست.
این دلیل عجیب و بانمک و رندانه، خوانندۀ شعر را غافلگیر میکند و میخنداند.
بعد از خندیدن، دل آدم باز میشود. به قول قدیمیها انبساط خاطر ایجاد میشود.
آدم حالش خوش میشود که شاعر، در روز قیامت هم، هول و هراس ندارد و دنبالِ دوز و کلک و ریاکاری نیست. صاف و صادق میگوید که نامۀ اعمال من سیاه است و قابل خواندن نیست. یعنی پروندهام مخدوش است، پس خیالم راحت است که نمیتوانند از من خُرده گیری و حال گیری کنند.
همین طالب در جایی دیگر میگوید:
به حشْرْ تن به جحیم افکنم نخستین گام دل و دماغِ رسن بازی صراطم نیست
این بیت را توضیح نمیدهیم تا آن تنبلهای ته کلاس حساب کار دستشان بیاید.