عباس حسیننژاد، شاعر و طنزپرداز درباره کارکرد و مشکلات طنز سیاسی گفت: طنز سیاسی و پرداختن به امور سیاسی جاری در جامعه در مقاطعی از جمله انتخابات جزء جذابیتهای طنزپردازی است که به دلیل هیجانهای بالا بسیار خوش مینماید و حتی شهرت را نیز به دنبال دارد ولی بهطور کلی، آنچه توسط استادان به طنزپردازان سفارش شده، این است که تا جای ممکن برای اینکه بتوانند طنز ماندگاری تولید کنند، وارد طنز سیاسی نشوند، چرا که طنز سیاسی طنزی زماندار است و ممکن است یکی دو سال بعد کهنه شود و به عنوان اثر ادبی ماندگار نشود.
همانطور که همین حالا هم اگر نگاه کنیم، میبینیم طنزی سیاسی که ۱۰ سال پیش درباره یک نفر نوشته شده، الان دیگر جذابیتی ندارد، چون هم آن فرد دیگر بر آن مسند نیست و هم خواننده هیچ احساس قرابتی در ذهن خود با او ندارد تا طنزنویس بتواند به هدف خود برسد و به اصطلاح زمانه عوض شده است و موردی برای خندیدن وجود ندارد.
در این سالها، به خصوص با توسعه فضای مجازی طنز سیاسی «بیپروا» شده است و این الزاماً دلیل «خوب بودن» آن نیست. جرأت طنز زیاد شده و حرفها خیلی راحتتر زده میشود، فضای مجازی هم به کمک آمده و ضربات طنز را قویتر کرده است؛ چه در طنز مکتوب چه طنز تصویری و کمدی.
البته درباره موفقیت طنز در روزگار ما، در حال حاضر خیلی نمیتوان قضاوت دقیقی کرد و باید آیندگان به قضاوت بنشینند؛ البته با توجه به پررنگ شدن رقابتهای سیاسی در ۲۰، ۳۰ سال اخیر، طنزهای قویتری هم تولید شده اما شاید حالا همان طنزپردازان راضی به برقراری فضای قبلی نوشتن طنز نباشند و اگر حالا به آنان گفته شود که همان آثار را تولید کنند، دست به این کار نزنند.
مشکل بزرگ طنز سیاسی علاوهبر بیجنبه بودن و ظرفیت پایین آدمهای سیاسی که خودش یک خطر بالقوه برای طنزپرداز محسوب میشود این است که آدمها در حوزه سیاسی عوض میشوند، رفتار یک آدم سیاسی به نسبت قبل تغییر میکند و به همین علت طنزپردازی که روزی به یک سیاستمدار و صاحبمنصب خرده میگرفت، حالا شاید از آنچه برایش نوشته، پشیمان شود.
حسیننژاد در پاسخ به پرسشی در مورد ورود طنز به فضای انتخابات، به ویژه در شرایطی که طنزنوشتههای متعددی توسط مردم در فضای مجازی دراینباره منتشر میشود، بیان کرد: در اینکه طنز باید وارد فضاهای سیاسی اینچنینی شود، اصلأ شکی نیست. وظیفهای که بر عهده طنزپرداز است، استفاده از قلم خود برای آگاهیبخشی به جامعه و روشنیبخشی به اذهان اجتماعی است.
ما به طنزپرداز «مصلح اجتماعی» میگوییم و این نام بزرگی است که به او نسبت داده میشود و اصولاً وظیفه او در قامت یک اطلاحگر اجتماعی این است که به کمک مردم بیاید و نگاهش را به جامعه معرفی و عرضه کند تا راه پیش رو نمایانتر شود.
امروزه با توسعه فضای مجازی بهویژه پیامرسانها و شبکههای اجتماعی، در طنز به اصطلاح دست زیاد شده و خودبهخود نیاز داریم که اگر طنزپرداز دست به قلم میبرد، «رندی» و الصاق خنده به نوشتارش را پررنگتر کند تا بتواند به نتیجه برسد، وگرنه اگر بهطور کلی نگاه کنیم، طنز فارسی که توسط مردم و به صورت بینام تولید میشود، طنز بسیار قدرتمندتری است از آنچه یک نویسنده طنز عامدانه برای رسیدن به یک نتیجه تولید میکند. برای همین، احساس میشود این نوع طنز که مردمی است، از آنچه توسط طنزپردازان تولید میشود، پیشروتر است.
عباس حسیننژاد همچنین با یادی از ابوالفضل زرویینصرآباد، طنزپرداز فقید گفت: در بسیاری از موارد، آنچه به عنوان جُک و به خصوص لطیفههای سیاسی میشناسیم، بسیار از طنزهایی که توسط طنزپردازان تولید میشود، قویتر عمل میکند. استاد زرویینصرآباد میگفت «من حاضرم همه آثارم را بدهم، یکی از لطیفههایی که میان مردم دست به دست میشود، مال من باشد». و این نکته قوت طنز مردمی را میرساند.
قائممقام سپهر سوره هنر در پایان بیان کرد: طنز نیاز جدی جامعه ماست؛ از نگاهی دیگر ما به طنز به عنوان یک مُسکن نگاه میکنیم؛ یعنی طنز میتواند ذهن و قلب جامعه را آرام کند و این کار کمی نیست.
اگرچه مانند همین روزها جامعه عصبانی است، مرزهای بین طنز، هجو و هزل جابهجا میشود، این تولیدات بار خنده بالایی دارد اما به نظر میرسد غلتیدن طنز به سمت هجو و هزل آسیبزاست. همانقدر که طنز دوست دارد اصلاحکننده و آرامکننده باشد وقتی وارد فضای هزل٬ هجو و دشنامگویی میشود، ذهن جامعه را مشوش میکند و باعث میشود طنز که موجودی زیباست و باعث آمدن خنده بر لب میشود، دیگر این کارکرد عالی را نداشته باشد. ایسنا