دخالت کلاغ در سیاست

دخالت کلاغ در سیاست
یادداشتی از اسماعیل امینی
پنجشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۰:۵۲
کد خبر :  ۱۳۹۶۴۷

بال‌هاش

      رو به شرق و غرب

                              می‌کنند اشاره‌ها و

                                                     او

خود به جانب جنوب می‌رود

آن کلاغِ صبح خیز را ببین!

نعلِ باژگونه‌اش نگر!

راستی که راهِ خویش را چه خوب می‌رود!

 

 

این شعر کوتاه از کتاب «هزارۀ دوم آهوی کوهی» است. صفحۀ 100، اسم شاعر و ناشر و شهر تهران را هم که زیر همین صفحه نوشته‌ام، پس دیگر بهانه‌ای برای کتاب نخواندن باقی نمی‌ماند.

 

اول از همه این را بگویم که نگرانِ‌  معنای "نعلِ باژگونه" نباشید. این همان "نعلِ وارونه" است.

 

- آقا اجازه! ما بلدیم‌ها. اما الان حضورِ ذهن نداریم. نعلِ وارونه یعنی چه؟

 

نعلِ وارونه، شگردِ دزدانِ سوارکاری است که تحتِ تعقیب هستند. نعل اسب به شکل حرفU است. قسمت باز آن زیر پای اسب به طرف عقب است.

 

- آقا اجازه! قسمتِ‌ بستۀ‌ حرف U به طرفِ جلو است.

 

دزدها نعل اسب شان را پشت و رو می‌زدند تا تعقیب کننده‌ها از روی ردّ پای اسب‌ها نتوانند آنها را پیدا کنند؛ یعنی به جای آن که در مسیر پیش بروند، به عقب برگردند.

اما کلاغ که اسب نیست و نعل ندارد. اصلاً‌ در آسمان که ردّ پایی نمی‌ماند. واز همه مهم‌تر این که هیچ کس کلاغ را داخل آدم حساب نمی‌کند چه رسد به این که بخواهد ردّ پایش را در زمین و آسمان تعقیب کند.

اما کلاغِ این شعر کاری به کار این چیزها ندارد و کارِ خودش را می‌کند. بال‌هایش مثلِ چراغ راهنمای ماشین، به شرق و غرب اشاره دارد؛ یعنی هم به شرق چشمک می‌زند و هم به غرب چراغ می‌زند. اما کلاغ نه به شرق می‌رود و نه به غرب.

 

- آقا اجازه!‌ پس به کجا می‌رود؟

 

حالا برویم دوباره شعر را بخوانیم تا ببینیم آن کلاغِ سحر خیز، به کجا می‌رود؟

بال‌هاش

      رو به شرق و غرب

                              می‌کنند اشاره‌ها و

                                                     او

خود به جانب جنوب می‌رود

آن کلاغِ صبح خیز را ببین!

نعلِ باژگونه‌اش نگر!

راستی که راهِ خویش را چه خوب می رود!

 

این سطرِ پایانی را اگر با دقت بخوانیم، متوجه می‌شویم که (راستی) در آن دو معنا دارد. معنای اصلی آن همان چیزی است که در حرف‌های روزمره به کار می‌بریم مثلاً می‌گوییم: راستی راستی که عجب کتابی است. یعنی واقعاً و از روی حقیقت این حرف را می‌زنم.

اما معنای دیگرِ (راستی) یعنی راست‌گویی و درست‌کاری، که با رفتارِ کلاغ و نعل باژگونه‌اش، تضاد طنزآمیز دارد.

 

- آقا اجازه! ما الان احساس می‌کنیم که خودمان استاد شده‌ایم و دیگر به شما احتیاجی نداریم. چون خودمان همین‌طوری یهویی، فهمیدیم که (چه خوب می‌رود) هم اشارۀ طنز آمیز دارد. چون کاری که کلاغ می‌کند،‌ دروغ و دوز و کلک است و کار خوبی نیست، اما شاعر گفته:

راستی که راهِ‌ خویش را چه خوب می‌رود!

تازه این را هم متوجه شدیم که شاعر می‌خواهد بگوید: آن کلاغ، همان کارِ بدِ خودش را خوب بلد است.

- آقا اجازه! این بچه‌های تهِ کلاس می‌گویند: نکند شرق و غرب و نعلِ وارونه ، یه نموره اشارۀ سیاسی هم داشته باشد؟

ما البته به این بچه‌ها گفتیم که پروازِ کلاغِ سحرخیز، به جانبِ جنوب هیچ ربطی به سیاست ندارد؛ اما این‌ها دست بردار نیستند و می‌گویند: حالا کلاغ سحر خیز و شرق و غرب و جنوب را نادیده می‌گیریم، اما این "راستی" در سطر آخر شعر بدجوری چشمک می‌زند انگار تنش می‌خارد برای دخالت در سیاست.

 

_____________________________________

شفیعی کدکنی، محمدرضا (1376) هزاره دوم آهوی کوهی، تهران: سخن

 

 

ارسال نظر