در غمی بیان نشدنی با "نونا" شریک و هراسان می شویم

در غمی بیان نشدنی با
هم چنین در این عکس ها باید از ثبت فرم یاد کنیم و این که در لحظه تمام عناصر خوب و بد کنار هم در منظره یاب دوربین کنار هم جمع شده اند
چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۱
کد خبر :  ۱۳۸۱۹۰

یوجین بیوچل/ نونا شارپ فیش در اولین آیین عشاء ربانی/ 1936

 

این عکس ها توسط "یوجین بیوچل"Eugene Buechel  گرفته شده اند. بیوچل در سال 1874 در آلمان متولد شد. پس از تحصیل در آلمان و هلند در سال 1900 به ویسکانسین در ایالات متحده مهاجرت کرد.

در مشقت ها تردیدی نیست. بزرگ شدن دربرخی منطقه های سکونتیِ امریکا مثل "رزبود" و "پاین ریج" در دهه 1930 ناگوار بود. نمی توان به این فکر نکرد که پاهای لاغر و خمیده دختر جوان تر  نتیجه سوء تغذیه  یا مراقبت های پزشکی ناکافی است. به علاوه هر دو سوژه رانده شده اند.  موهای "نونا شارپ" قیچی شده اند، احتمالا همین اتفاق برای موهای خانم "کوردیر" هم افتاده است؛  همه کودکان آمریکایی بومی که در مدارس  شبانه روزی  حضور پیدا کرده اند زمانی مجبور شده اند به این کار به عنوان روشی برای بریدن پیوندشان با خانه تن در دهند. آن ها در آن مکان با یک فرهنگ مادی متفاوت آشنا می شوند که در عین اغوا کننده بودن، از برخی جهات خالی است و تحت تعالیم مذهبی آیینی بیگانه قرار می گیرند. این حمایت ها حتی با باقی ماندن در آن مناطق، سرانجام برای بسیاری منجر به جایگزینی زندگی شهری می شود. با نگاه به خانم کوردیر که روی تخته رکاب ماشین نشسته است، احساس می کنیم او قصد رفتن دارد.

در غمی بیان نشدنی با او شریک و هراسان می شویم. مطمئنا بومیان آمریکایی تاریخ متفاوتی با بسیاری از ما که این تصویر را مطالعه می کنند دارند، ولی هرکس که عاشق مناظر گسترده است از این ارث محروم شده است.

 

یوجین بیوچل/ نونا شارپ فیش در اولین آیین عشاء ربانی/ 1936

 

اگر عکس ها بتوانند دوباره این حقایق دردناک را به ما بیاموزند، چگونه می توانند امید و اهمیت تعهد دوباره را نشان دهند؟ در نهایت، هدف و وظیفه هنر باید پیشبرد ما باشد. شاید واضح باشد که سوژه ها، افرادی اند که به طور طبیعی برایمان مهم هستند. بسیار دوست داشتنی اند و حتی لباس هایشان علی رغم فقر زیباست. آرامش آن ها بس دلپذیر است. نگاه خیره و دستان درهم گره خورده کوریدر، گواه بر شجاعتی است که تعداد کمی از ما به آن دست پیدا می کنیم.

به علاوه، تصاویر با نوری متغیر اشباع شده که حتی بافت تخته های چوبی را حیرت انگیز می کند. و هنگامی که نور خورشید به مو، دست ها و لباس خانم کوریدر برخورد می کند، می بینیم که حتی اگر دنیای آشنایش را ترک کند، نه او و نه ما گم نخواهیم شد.

هم چنین در این عکس ها باید از ثبت فرم یاد کنیم و این که در لحظه تمام عناصر خوب و بد کنار هم در منظره یاب دوربین کنار هم جمع شده اند. ما در هنر از فرم جان می گیریم، چون در تحلیل نهایی حتی وقتی به نظر می رسد زندگی ازهم گسیخته است، کنایه ای متقاعد کننده و کلی در زندگی وجود دارد.

ارسال نظر