«مرگ در میزند» جناب وودی آلن در هشتاد و چهارمین جلسه مکتب خانه طنز و با حضور رضا ساکی بررسی شد.
در این نمایشنامه که مرگ در زدن را روش باشکوهی برای ورود نمیداند، وودی آلن در تلاش برای تدارک دیداری متفاوت بین نات آکرمن و مرگ در پلاک ۱۱۸ خیابان پسیفیک است. نات آکرمن پنجاه و هفت ساله، تولید کننده لباس و کچل و شکم گنده است.
از آنجا که چرخ روزگار بازی با این موضوعات را چندان راحت نمیگیرد، این بار با کمک وودی آلن، مامور مرگ تازهکاری را با سرو صدای زیادی از راه ناودان به سراغ نات میفرستد.
نات که باور نمیکند مرگ اینگونه ناشی و با ظاهری شبیه به خودش باشد، مدتی را مشغول بازی کلامی و پرسش این سوال تو کی هستی با مرگ میشود.
او در این مکالمه متوجه میشود که مرگ اهل بازی است و سعی میکند با راه انداختن بساط یک شرطبندی، برای بیست و چهار ساعت، خودش را از این مامور مرگ شبیه به خودش خلاص کند.
از آنجا این مامور تازه کار فقط در کارش ناشی نبود، همانطور که نات انتظار داشت بازی را باخت. وودی آلن در این نمایشنامه مرگ را از جایگاه رفیع و ترسناکش به این حضیض خدمت کشانده است که علاوه بر تاخیر در انجام وظیفه، همان چند یک دلاری که برای انجام ماموریت در جیب داشته را هم باخت و باید شب را در گوشه خیابان بگذراند. در آخر نیز مرگ موقع پایین رفتن از پلهها، به دلیل شل بودن فرش یکی از پلهها به زمین میخورد.
ناگفته نماند که این اثر علاوه بر موضوع جالب و طنزآمیزش، سراسر از گفتگوها و فضاسازیهای طنز است.
در ادامه این مکتبخانه رضا ساکی با خوانش قصیده طنزآمیزی از خاقانی (قرن ۶ هجری) که با ملکمرگ گفتگویی مشابه را داشته است، به بررسی موضوع مرگ و طنز در تاریخ ادبیات پرداخت.
خاقانی در میان راه سفری به خراسان، به ناچار مدتی را در ری ماند و به دلیل شرایط آب و هوایی بیمار شد که در بخشی از قصیدهای درباره آب و هوای شهر ری با طنز به این موضوع اشاره میکند و میفرماید:
ری در قفای جان من افتاد و من بجهد
جان میبرم که تیغ اجل در قفای ری
دیدم سحر گهی ملک الموت را که پای
بیکفش میگریخت ز دست وبای ری
گفتم تو نیز گفت چو ری دست برگشاد
بویحیی ضعیف چه باشد بپای ری
همچنین در پایان این جلسه به نمایشنامهها و فیلمهای دیگری که به نوعی با موضوع مرگ شوخی کرده بودند اشاره شد. از آن میان میتوان به نمایشنامه مهمانسرای دو دنیا اثر اریک امانوئل اشمیت، فیلم خواب تلخ اثر محسن امیریوسفی و نگاه متفاوت کمال تبریزی به مرگ از جمله در فیلم گاهی به آسمان نگاه کن اشاره کرد.
مکتب خانه طنز که پیش از همهگیری کرونا به صورت حضوری در محل حوزه هنری تهران و به همت دفتر طنز برگزار میشد، پس از کرونا با همکاری دفتر طنز و پایگاه خبری گلونی توسط رضا ساکی به صورت مجازی و در بستر وبینارهای گلونی برگزار میشود.