گفتیم که در این مقال برآنیم تا گونههای شوخطبعی، یعنی «طنز» و همسایههای خندهرویش «هزل»، «هجو» و «فکاهه» را بررسی کنیم و از این رهگذر، با در کنار هم قرار دادن تعریفها، ویژگیها، تفاوتها، هدفها و کارکردهای این گونهها، به آنچه از مفهوم «طنز» در نظر داریم، نزدیک شویم. در یادداشت اول، از «طنز» گفتیم، در یادداشت دوم، به «هزل»، «هجو» و «فکاهه» پرداختیم، در یادداشت سوم، از «ویژگیهای طنز» نوشتیم، در یادداشت چهارم، از «تفاوتِ گونههای شوخطبعی» گفتیم، در یادداشت پنجم، طرح و بررسی گذرای برخی از «روشهای طنزپردازی» را آغاز کردیم، در یادداشت ششم، به برخی از این روشها پرداختیم، و در این یادداشت، به برخی دیگر از «روشهای طنزپردازی» خواهیم پرداخت.
روشهای طنزپردازی، سه
بازی با کلمات
بازی با کلمات میتواند به شکلهای مختلفی انجام شود؛ معکوس کردن کلمه، سرهم یا جدا نوشتن یک کلمۀ مرکب که در هریک با معنی متفاوتی روبهرو باشیم، حذف یا جابهجا کردن نقطهها، حذف یا جابهجا کردن حروف، استفاده از انواع جناسها و... هریک از این اشکال اگر با چاشنی شوخطبعی همراه باشد، میتواند ابزار مؤثری در خلق طنز باشد.
نویسندۀ «دربارۀ طنز» بازی با کلمات را با شوخطبعی مترادف میداند: «یکی ازجمله تعاریف شوخطبعی، طنزی است که بهواسطۀ بازی با کلمات (Word play) حاصل میآید. درواقع از این منظر، شوخطبعی با بازی با کلمات مترادف است.» (حری، 1387: 48)
نقیضه
مهدی اخوان ثالث در کتاب «نقیضه و نقیضهسازان» دربارۀ معنای لغوی و اصطلاحی نقیضه چنین آورده است: «نقض در اصل لغت به معنی ویران کردن (بنا) و شکستن (استخوان) و گسستن (رشته) و تباه کردن و برهم زدن (پیمان) ضبط شده است و نقیض و نقیضه به معنی مخالف (و در جهات دیگر: شکننده، گسلنده و ویران و تباهکننده)، اما در معنی اصطلاحی، از صحاحاللغه جوهری، به نقل و ترجمۀ جمالالدین قرشی در صراحاللغه: نقیضه- باشگونه جواب گفتن شعر کسی را، مناقضه- سخن بر خلاف یکدیگر گفتن... نقیض- باشگونۀ چیزی است.» (اخوان ثالث، 1374: 11،12)
برخی نیز در تعریف نقیضه به تقلید از یک اثر و مسخرهکردن آن اشاره کردهاند؛ «تأثیر نقیضه تا حد زیادی به آشنایی مخاطب با اثر اصلی بستگی دارد. البته نقیضه، یکی از زیرمجموعههای جوابگویی است که درواقع جواب شاعر یا نویسنده به اشاره و آثار پیش از خود است.» (حری، 1387: 68،69)
همچنین، در «فرهنگ واژگان و اصطلاحات طنز» آمده است: «در نقیضهگویی، نقیضهگو کلام نویسندهای را در یک اثر مشخص میشکند تا آن را از حالت جدی به اثری مضحک تبدیل کند... در ادبیات «نقیضه» بهعنوان اصطلاح ادبی، به تقلید اغراقآمیز و مضحک از یک اثر ادبی مشخص اطلاق میشود. در این تقلید که میتواند از کلمات، سبک، نگرش، لحن یا بیان عقاید نویسنده باشد، سایۀ اثر اصلی همواره محسوس است. البته باید در نظر داشت در نقیضهنویسی، اثر ادبی دوم استقلال هنری خاص خود را دارد... در ادبیات فارسی، نقیضهگویی با هدفهایی گوناگون، پیشینهای غنی دارد و در هر دوره موارد متعدد و درخشانی از آن را میتوان یافت.» (اصلانی، 1387: 229،230)
نقیضه نیز از ابزاری است که گاهی مورد استفادۀ طنزپردازان قرار میگیرد و ایشان با تقلید از سبک و سیاق یک اثر خاص و شیوۀ بیان نویسندۀ آن، به خلق اثری در ظاهر مشابه اما در باطن متفاوت و حتی متناقض با اثر اصلی دست میزنند.
حماسۀ مضحک
از شیوههای دیگر طنزپردازی که برخی آن را همانند نقیضه، زیرمجموعۀ تقلید میدانند «حماسۀ مضحک» است.
نویسندۀ «تاریخ طنز در ادبیات فارسی» دربارۀ این شیوه و شگرد مینویسد: «در حماسۀ مضحک، طنزنویس تظاهر به جدی بودن میکند. کلمات او ظریف، بزرگمنشانه و پر از ظرایف شعری است. اگر وسیلۀ بیانش نثر باشد، جملاتش طولانی، ادیبانه و مطنطن است و در شعر معمولاً وزنی شکوهمندانه انتخاب میکند.» دکتر جوادی در کنار حماسۀ مضحک، به «بورلسک» (burlesque از کلمۀ ایتالیایی burla به معنی شوخی و مزاح) اشاره میکند و ضمن بیان تفاوت این دو، مینویسد: «بهطور خلاصه، نویسندۀ حماسۀ مضحک، تظاهر به رقابت با نویسندگان بزرگ میکند، در صورتی که بورلسک چنین نیست. استعمال کلمات عامیانه و تصاویر زیاد شاعرانه نیستند. دوری از شیوۀ ادبی و گرایش بهسوی سادگی و طبیعی بودن، از خصوصیات این نوع است. این دو شیوۀ طنزنویسی، هم از لحاظ متد و هم از نظر تاثیری که ایجاد میکنند، متفاوتاند. در حماسۀ مضحک، نویسنده موضوعی را انتخاب میکند که معمولاً جزیی و حتی ناخوشایند است، ولی آن را با وقار و شکوه ساختگی بزرگ میکند، در حالیکه در بورلسک، طنزنویس موضوع خود را با استهزا، تخویف، تحقیر و کلماتی عامیانه وصف میکند.» وی بهعنوان مثالی واضح از حماسۀ مضحک در ادبیات فارسی، به «موش و گربه» عبید زاکانی اشاره میکند. (جوادی، 1384: 31،33)
ای خردمند عاقل و دانا
قصۀ موش و گربه برخوانا
قصۀ موش و گربۀ منظوم
گوش کن همچو درّ غلطانا
از قضای فلک، یکی گربه
بود چون اژدها به کرمانا
شکمش طبل و سینهاش چو سپر
شیر دمّ و پلنگ چنگانا
از غریوش به وقتِ غرّیدن
شیر درّنده شد هراسانا
سر هر سفره چون نهادی پای
شیر از وی شدی گریزانا...
و الخ.
در یادداشت آینده، به برخی دیگر از روشهای طنزپردازی و شیوههای مؤثر در ساخت طنز، اشاره خواهیم کرد.
ادامه دارد
منابع:
- اخوان ثالث، مهدی، نقیضه و نقیضهسازان، به کوشش ولیالله درودیان، انتشارات زمستان، چاپ اول، تهران، 1374.
- اصلانی، محمدرضا، فرهنگ واژگان و اصطلاحات طنز، انتشارات کاروان، چاپ دوم، تهران، 1387.
- جوادی، حسن، تاریخ طنز در ادبیات فارسی، انتشارات کاروان، چاپ اول، تهران، 1384.
- حری، ابوالفضل، دربارۀ طنز، انتشارات سوره مهر، چاپ اول، تهران، 1387.
مجتبی احمدی – دفتر طنز حوزه هنری