آشنایی با نگارش طنز و کمدی در ادبیات نمایشی، قسمت 16

آشنایی با نگارش طنز و کمدی در ادبیات نمایشی، قسمت 16
یادداشتی از فرزین پورمحبی
جمعه ۳۰ آبان ۱۳۹۹ - ۱۶:۲۷
کد خبر :  ۱۳۴۸۳۷

 

 در قسمت‌های قبل به 14وضعیت نمایشی و ساختار نمایشی و طراحی داستان های طنز و تاثیر و کارکرد هر یک از عناصر در ساختار طرح دراماتیک طنز پرداختیم و در این قسمت با سایر عناصر آشنا می شویم.

 

 تعلیق

 

لنگه کفشی به  حیاط خانه‌مان  پرت می‌شود و ما قبل از آنکه در صدد کشف دلیل چنین اتفاقی  بر بیاییم از آن لحظه به بعد بی‌صبرانه و با بیم و امید، منتظر پرتاب لنگه  دوم کفش می‌مانیم.

حالت شخصی شبیه کسانی می‌شود که می‌خواهد عطسه بکند اما هر بار برخلاف انتظار عطسه نمی‌کند. ها...ها...ها...ها... و ما می‌خواهیم بگوییم: هبچه!

کسی محتویات بینی خود را با انگشت خارج کرده و حالا ما با نگرانی منتظر می‌مانیم که بالاخره او آن را کجا خواهد مالید و ... .

 

همه این مثال‌ها هر کدام  می‌توانند به نوعی بیانگر تعریف تعلیق در داستان باشند.

          تعلیق به معنی معلق نگهداشتن تماشاگر برای پیگیری وقایع داستان است. به همین دلیل نیز در فیلم‌های کمدی، رویدادها را می‌بایست به گونه‌ای چید تا میل پیگیری وقایع داستان در تماشاچی بیشتر شود. میزان موفقیت  طنزنویس نیز در گرو میزان توانایی او در چینش و چگونگی رویداد‌های نمایش و نحوه علاقمند کردن تماشاگر برای دنبال کردن سرنوشت شخصیت‌ها است.

 

          بهتر است تعدادی از توانائی‌های قهرمان کمدی را در پرده استتار نگاه داشت و در لحظه مناسب و در اوج ناامیدی اطرافیان از عملکرد وی، ناگهان همگان را غافلگیر کرده و آنها را  به صورتی معقول و منطقی بروز داد.(اصل غافلگیری در طنز)

 

          تعلیق به دو شیوه ایجاد می‌شود:

 

  • شخصیت کمدی بدون اطلاع از پیرامون خود قصد انجام کاری را دارد، اما شخصیت بد بازی دام برایش می‌گذارد. تماشاگر هم نگران است که مبادا شخصیت کمدی در دام شخص دسیسه‌گر گرفتار شود، اما معمولا در نمایش‌های طنز، شخصیت کمدی با تکیه بر بخت و اقبالی معقول و اتفاقاتی خارق العاده (که در بخش وضعیت‌های داستانی به تفصیل به آنها اشاره شده است.) از کنار آنها می‌گذرد و داستان نیز با تکیه بر چگونگی ترتیب و چینش حوادث با هدف کمک به شخص خوب و نحوه نجاتش از مخمصه، دارای تعلیق می‌شود.(مانند رابطه پینوکیو با گربه نره و روباه مکار و ماجراهای تام و جری )

 

  • شخصیت بد بازی قصد عمل شرورانه‌ای دارد و شخصیت کمدی می‌خواهد با طرح نقشه‌ای مانع آن شود و تماشاچی با توجه به بلاهت و گیجی شخصیت کمدی نگران آن است که مبادا وی نتواند به موقع جلوی او را بگیرد.

 

          اولین قدم برای ایجاد تعلیق، انتخاب موضوعی صریح و روشن است که هدف در آن مشخص باشد. همچنین لازم است که اشخاص بازی به خوبی معرفی شوند. در بعضی از فیلم‌های کمدی، برای این کار از سبک نریشین (یا روایت توسط یک شخص بر روی فیلم) استفاده می شود. به طوری‌ که با نشان دادن تصویر هر بازیگر مطالبی نیز در مورد مشخصات وی ارائه می‌گردد.

 اصل احتمال و ضرورت هم از دیگر روشهای ایجاد تعلیق محسوب می‌شود. در این روش از روی عمد به مخاطب اطلاعاتی داده می‌شود به صورتی که وی بر اساس آن‌ها بتواند در مورد اتفاقات آتی داستان حدس و گمان‌هایی بزند. اما بر اساس اصل شگفتی و غافگیری در طنز، ناگهان وقایع خارق‌العاده دیگری روی می‌دهد و مخاطب به خاطر غافلگیری به  چنین وضعیتی می‌خندد. اصل احتمال و ضرورت همان روشی است که پایه اغلب لطیفه‌ها بر آن استوار است.

 

- فرض کن یک وانت پر از پول داریم (ارایه اطلاعات) حالا اگه اونو بهت بدن باهاش چیکار می‌کنی؟ (حدسیات احتمالی مخاطب)

- پنج هزار تومن می‌گیرم خالیش می‌کنم! (غافلگیری مخاطب)

 

جرج داک ورث اعتقاد دارد:

مراتب مختلف آگاهی باعث ایجاد شکل‌های گوناگونی از تعلیق می شوند. بر همین اساس تعلیق ممکن است به دو گونه ارائه شود:

 

  • تعلیق انتظاری: در این حالت بیننده می‌داند که اتفاقی در شرف وقوع است. اما نمی داند چگونه؟ به عنوان مثال، تصویر دهانه چاهی در مکانی خاص از قبل به مخاطب نشان داده می‌شود، از سوی دیگر هم مخاطب مشاهده خواهد کرد که شخصیت کمدی کاملاً بی‌خیال و ناآگاهانه به سمت  خطری  که تهدیدش می‌کند در حرکت است. در اینجا مخاطب، خطر واحتمال وقوعش را حدس می‌زند ولی نمی‌داند چه زمان و چگونه روی خواهد داد. از این رو سیر رویدادها را دنبال کرده و همچنان با نگرانی در انتظار بقیه ماجرا می‌ماند. بنابراین در این روش همواره اطلاعات مخاطب از شخصیت‌ها بیشتر بوده و تعلیق داستان هم در جهت نحوه وقوع اتفاقات خواهد بود. (مانند یک فیلم پلیسی، که در همان ابتدا  قاتل به مخاطب -و نه شخصیت‌ها- معرفی می‌شود.) با توجه به موارد فوق، به نظر می‌رسد این تعلیق برای آثار کمدی مناسب‌تر باشد چراکه طبق اصل برتری جویی در کمدی، مخاطب همواره دوست دارد خود را برتر از شخصیت کمدی حس نموده و بدین طریق به حرکات ناآگاهانه او بخندد. (همچنان‌ که به حرکات یک کودک می خندد.) لذا با توجه به این‌که در تعلیق انتظاری همواره اطلاعات مخاطب نسبت به شخصیت کمدی بیشتر است بنابراین احساس برتری جویی مخاطب در این روش نیز بیشتر ارضا خواهد شد.

 

  • تعلیق نامعین:در این نوع از تعلیق، تماشاگر همچون شخصیت‌های نمایش از وقوع رویدادها آگاه نیست و به همین دلیل، حس کنجکاوی‌اش برای کشف راز‌ها و پیشگویی حوادث احتمالی شدیداً کار می‌کند. تعلیق بکار رفته در چنین آثاری بر اساس اصل احتمال و ضرورت طراحی می‌شوند که توضیح آن قبلاً داده شده است.

          وقتی قرار است بر اساس اصل شگفتی   و غافلگیری مخاطب  را بخندانیم از این تعلیق در داستان استفاده می کنیم. در این صورت اطلاعات شخصیت‌های نمایش و تماشاگران از داستان و وقایع آن می باید به یک اندازه باشند.

 

در برخی منابع تعلیق در فیلم‌های کمدی به سه شکل معرفی شده است:

1- دسیسه‌چینی

2ـ سوء تفاهم

3ـ افشای امور مخفی

 

(توضیح: به هر یک از این موارد به تفصیل در بخش وضعیت‌های داستانی اشاره شده است.)

 

اهمیت دسیسه در ایجاد تعلیق از آن روست که هم باعث فریب شخصیت‌های دیگر می‌شود و هم بخشی از اطلاعات ضروری را مکتوم نگاه می‌دارد. فرمول توطئه و دسیسه‌چینی و تقلب و پنهان‌کاری در بسیاری از فیلم‌های کمدی جهت ایجاد تعلیق انجام می‌گیرد. مثلاٌ مردانی که لباس زن می‌پوشند.

 

برای تعلیق از نوع سوء تفاهم به دسیسه‌چینی نیازی نیست کافی است رویدادها پس و پیش و جابجا شوند اگر ما از این جابه‌جایی آگاه باشیم و شخصیت‌ها چیزی ندانند تعلیق بیشتر خواهد شد در اینجا تصادف جای دسیسه را می‌گیرد.

 

همچنین در برخی از کمدی‌ها آدمی در حال استراق سمع است یا پشت در گوش ایستاده یا این که از سوراخ کلید یواشکی چیزی را نگاه می‌کند و بر اساس آن طرحی را می‌ریزد.

 

همچنین در برخی از فیلم‌های کمدی تعلیق جای خود را به شگفتی می‌دهد و همواره باید وقوع امری نامعقول را در آنها بپذیریم. شگفتی هم هنگامی است که رویدادی که هیچ اثر یا نشانه‌ای از وقوع آن در ابتدای داستان نباشد ناگهان و بدون ارتباط با طرح داستان به وقوع بپیوندد و یا رویداد بر طبق اصل احتمال و ضرورت قابل پیش‌بینی نباشد. لازم به ذکر است که حس شگفتی صرفا به خود رویداد وابسته نیست بلکه به شیوه داستان‌گویی و روایت رویداد نیز مربوط است.

 

ستیز

 

ستیز نوعی موقعیت است که بر اساس آن بحران شکل می‌گیرد. بدون ستیز مقوله‌ای به نام نمایش وجود ندارد. اصولاً تماشاچی هم برای دیدن حادثه و کشمکش‌های یک اثر نمایشی است که به تماشای فیلم‌ها و نمایش‌ها می‌نشیند. فرمول ستیز و یا کشمکش را می‌توان به شرح ذیل نشان داد:

 

شخصیت کمدی با عزمی جدی به سمت ستیز با هدفی نامشخص و موهوم می‌رود. (دن کیشوت)

 

شخصیت کمدی کاملاً نا‌مطمئن و یا ناآگاهانه به سمت ستیز با هدفی مشخص می‌رود. (اغلب آثار نورمن)

         

در میان اقسام مختلف ستیز (آدمی بر ضد خود، آدمی بر ضد آدمی، آدمی بر ضد اجتماع، آدمی با طبیعت، آدمی با ضد سرنوشت خود،جامعه بر ضد اجتماع و ...)

 

ستیز آدمی بر ضد اجتماع، بسیار به چشم می‌خورد چرا که معمولاً کمدین خلاف عرف و قوانین رایج  اجتماعش عمل کرده و معمولاً در تضاد با جامعه خود است.

 

ستیز دراماتیک در طنزهای سخیف تبدیل به کمدی‌های بزن و بکوب شده و بیشتر بر عناصر تصویری و تعقیب و گریز‌های خرابکارانه و سلائق سطحی بینندگان پایه‌گذاری می‌شوند.

 

با پایان یافتن این مبحث در بخش‌های بعدی به شخصیت کمدی و کمدین و همچنین نحوه گفتگو در ادبیات طنز و کمدی نمایشی خواهیم پرداخت.

ارسال نظر