دبیرخانه چهارمین دوره کتاب سال دفتر شعر جوان «قیصر امینپور» اسامی راهیافتگان به مرحله دوم را اعلام کرد که در این بین نام شکوفه رضایی با مجموعه شعر "این موسیقی قطعی نیست" دیده میشود.
این کتابها از بین ۵۰ عنوان کتاب ارسال شده به دبیرخانه، انتخاب شده و به مرحله دوم راه یافتهاند، این جایزه با هدف شناخت استعدادهای جوان و تشویق و معرفی آنها به جامعه ادبی برگزار میشود.
بر همین اساس گفتوگویی با این شاعر جوان اهل شهرستان رزن داشتیم که در زیر میخوانید.
ابتدا خود را معرفی کنید.
شکوفه رضایی هستم ۳۰ ساله اهل شهرستان رزن ـ استان همدان، این نخستین کتابی است که اشعار من در آن به چاپ رسیده است.
از چه زمانی استعداد شاعری را در خود یافتید و شروع به سرودن کردید؟
رضایی: از سالهای پایانی دبیرستان به سمت شاعری رفتم اما وقفههایی هم به لحاظ دانشجو بودن یا مشغلههای دیگر در کارم بود.
از اول به نوشتن علاقمند بودم اما همه نوشتههایم شعر نبود ولی استعداد آن را داشتم و همکلاسیهایم در مدرسه یا دانشگاه وقتی میخواستند چیزی بنویسند از من کمک میخواستند.
در دوران دبیرستان و دانشگاه به خاطر شعر و نوشتن تقدیر شدید؟
رضایی: در دوران دبیرستان نه؛ اما در دوران دانشگاه چندین بار مورد تقدیر قرار گرفتم و در جشنوارههای مختلف نیز شرکت کردم و جایزه گرفتم به طوری که سال ۹۲ جزو جوانان برتر فرهنگ و هنر شدم و الان حدود ۲۰ لوح سپاس دارم.
اولین شعری که سرودید یادتان هست چگونه اتفاق افتاد؟
رضایی: بله... به یک خاطره برمیگردد؛ هنرستان که بودم در کارگاهی آموزش داشتیم که پنجرههای آن بسته بود و نوری نبود و برای نور لامپ را روشن میکردیم، یک روز تصمیم گرفتم زنگ تفریح بیرون نروم و پنجرهها را باز کنم تا آفتاب به داخل کلاس بتابد.
بالاخره به هر سختی که بود پنجرهها را باز کردم و کلاس روشن شد معلم که آمد پرسید چه کسی پنجرهها را باز کرد؟ گفتم من باز کردم وقتی گفت چرا؟ گفتم: برای اینکه نور داخل کلاس بتابد، معلم اشاره به لامپ کرد و گفت: لامپ برای نور کلاس کافیست. گفتم: «این نور مصنوعی است» اما معلم پنجرهها را بست؛ حس بدی به من دست داد و وقتی به خانه آمدم شعر کوتاهی نوشتم که این بود "به زیباییها ایمان آورده بودم چراکه پنجرهها را دری میدانستم به خانه خورشید؛ دیری نیانجامید استادی آموخت خانه خورشید دری ندارد و از آن روز حسرت خورشید ایمانم را گرفت".
هفته بعد که مجدد با همان معلم کلاس داشتیم شعرم را به یکی از بچهها که خوش خط بود، دادم تا بنویسد و گذاشتم روی میز معلم.
معلم که آمد گفت چه کسی این را نوشته، با استرس گفتم من، گفت هر کس این شعر را معنی کند نیم نمره به نمره مستمر او اضافه میکنم، بعد مدتی راجع به شعرم صحبت کرد چون برادر معلمم شاعر بود اطلاعات خوبی داشت و از همین جا کم کم کار سرودن شعر شروع شد.
در کلاسهای شاعری هم شرکت کردید؟
رضایی: به کارگاههای شعر میرفتم و در جشنوارهها شرکت میکردم و در همدان انجمن شعر میرفتم و اشعارم نقد میشد و جلسات و اردوهای شعر میرفتم.
تاکنون چند کتاب یا مجموعه شعر نوشتهاید؟
رضایی: مجموعه شعر "این موسیقی قطعی نیست" که حاوی اشعار سپید از نشر شانی است را نوشتهام که اکنون جزو نامزد دریافت جایزه کتاب شعر جوان قیصر امینپور است.
در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
رضایی: در حال حاضر در دفتر وکالت کار میکنم دلیل کار کردنم هم بالا رفتن اطلاعات و دانش حقوقی بوده و اینکه با مشکلات مردم بیشتر آشنا شوم.
در خانواده شما کسی شاعر بوده است؟
رضایی: در خانواده کسی شعر نمیگوید اما علاقمند هستند و همواره حمایت و تشویقم میکنند.
مسوولان چقدر توجه داشتند و اینکه در چاپ اشعار چقدر کمک میکنند؟
رضایی: تاکنون حمایتی نبوده و برای چاپ کتاب نیز اوضاع نشر جوری بود که حمایت نشد با مسوولان که برای چاپ کتابم صحبت کردم تا بخشی از کار را به عهده بگیرند، اما گویا آنها هم توان مالی نداشتند.
چه عواملی در شعر و داستان نوشتن تاثیر دارد؟
رضایی: عوامل زیادی در نوشتن اثرگذار است اما در وهله اول خود فرد باید هدف خود را مشخص کند و بداند برای چه مینویسد و همین خود مهمترین عامل است.
به نظر شما در سیستم آموزشی ما چه اتفاقی باید بیفتد که حال شعر و ادب دگرگون شود؟
رضایی: اولین جایی که فرد با شعر و ادبیات آشنا میشود کتابهای ادبیات هستند، پس مدرسه اهمیت دارد ولی مرجع کافی نیست، اولین جرقه طبع شعری در مدرس است و کسی که علاقمند باشد از معلم ادبیات کمک میگیرد بنابراین باید همواره از کودکی به علاقمندیها توجه کنیم تا شکوفا شود.
برگزاری مسابقات داستاننویسی و شعر مهم است همان قدر که تلویزیون، نقاشی، هنر و سینما مهم و اثرگذار هستند.
هنر حرفها را جوری میزند که تاثیرگذاری بالایی دارد به طور مثال یک شعر میتواند روزها ذهن آدم را درگیر کند.
این روزها اوضاع شعر و شاعری چطور است؟
رضایی: امروزه فضای مجازی باعث شده حال شعر خوب نباشد، زمانی که فضای مجازی نبود، تلاش میکردیم کتاب خوبی دستمان بگیریم و در فضای واقعی حضور داشته باشیم، اما فضای مجازی باعث شده خوب و بد باهم ترکیب شود و تعریف شعر جوری باشد که خیلیها را به اشتباه بیاندازد که هر نوشتنی شعر است و مهم نیست که وقت طرف گرفته میشود.
فضای مجازی نکته مثبت هم دارد ولی منفیهایی هم دارد، کسی که شعر میگوید فضای مجازی جایی نیست که جای واقعی خود را بیابد، برای سرودن شعر خوب باید به کتابهای خوب و پشتوانهای که در ادبیات داریم، برگردیم.
فضای مجازی بر سلیقه مخاطب نیز تاثیرگذار است اما افراد دغدغه نیستند و دنبال راحتی اند و تنها به گرفتن لایک در لحظه توجه کنند.
صحبت پایانی اگر دارید بفرمایید.
خیر... ممنونم از پیگیری و حسن توجه شما.