عمران صلاحی شاعر، نویسنده، مترجم و طنزپرداز کاربلد و کاردرست کشورمان است. یکم اسفندماه سال 1325 در تهران به دنیا آمد و یازدهم مهرماه سال 1385 در تهران درگذشت. در این میان اشعار و آثار زیبایی را خلق کرد و نامش با مهربانی و شعر و لبخند در تاریخ ادبیات ایران و جهان ثبت شد.
آثار:
طنزآوران امروز ایران با همکاری بیژن اسدیپور
گریه در آب
قطاری در مه
ایستگاه بین راه
هفدهم
پنجره دن داش گلیر ، به زبان ترکی آذربایجانی
رویاهای مرد نیلوفری
شاید باور نکنید ، چاپ سوئد
یک لب و هزار خنده
حالا حکایت ماست
گزینه اشعار
آی نسیم سحری
ناگاه یک نگاه
ملا نصرالدین
از گلستان من ببر ورقی
باران پنهان
هزار و یک آینه
آینا کیمی به زبان ترکی آذربایجانی
تفریحات سالم
طنز سعدی در گلستان و بوستان
زبانبستهها منتخبی از قصههای حیوانات به نظم
عملیات عمرانی
خنده سازان و خنده پردازان
موسیقی عطر گل سرخ
مرا بنام کوچکم صدا کن
کمال تعجب
پشت دریچه جهان
عطر بیدار زمین
آن سوی نقطه چین
گفتگو با اسماعیل امینی درباره عمران صلاحی
عمران صلاحی، بیش از آن که طنزنویس باشد، شاعری بزرگ است. بیتردید یکی از سرآمدان شعر امروز ایران عمران صلاحی است. هم از نظر زبان و بیان قوی در شعر و هم از نظر نگاه و اندیشه و عاطفه و کشف، شعرهای طراز اول دارد. از همه مهمتر نسبتی است که میان شعرهای او و زندگی و تجربههای خاص و عینی وجود دارد.
در آثار فکاهی و طنز عمران، همین پیوستگی میان زندگی امروز و تجربههای خاص و عینی است که بسیار چشمگیر است. افزون بر اینها، گستردگی حوزۀ مطالعاتی او و آشناییاش با متون ادب فارسی، موجب غنای زبانی و بلاغی شعر و نثر اوست.
عمران، افزون بر کتابهایش، مقدار زیادی مطالب مطبوعاتی دارد که هنوز به صورت جامع منتشر نشده است. همت و جدیت فرزندان او برای ساماندهی و انتشار آثارش، بسیار ارزشمند است.
شگردهای طنزنویسی در آثار او بسیار متنوع است و از آن میان دو ویژگی، نمایانتر است؛ یکی علاقهاش به بازآفرینی شوخیهای متداول در زبان مردم کوچه و بازار، که البته با رندیهای خاص بلاغی، دامنۀ تأویل آنها را گسترش میداد، درست مانند برخی آثار عبید زاکانی و دیگر، استفاده از ظرفیتهای زبانی برای طنزآفرینی، به جای تکیه کردن بر تیپسازی و شوخیهای دم دستی.
عمران صلاحی فقط طنز نمینوشت، به فکاهی نوشتن نیز تسلط داشت و خیلی شیرین و دلنشین مینوشت. ویژگی برجستۀ آثار او، جزیینگری و توجه به عناصر و رخدادهای واقعی و عینی است و بازآفرینی آنها به نحوی که قابلیت تأویل و تطبیق با احوال گوناگون را داشته باشند.
این تاثیر قابل ارزیابی نیست. من که این اقبال را داشتم از نزدیک با او دوستی و مصاحبت داشته باشم، میگویم که وجه بارز شخصیت و آثار عمران، راستی، مهربانی و عشق به هستی و انسان است.
آثار ترکی او، نشانگر آشنایی و انس او با فرهنگ مردم و آثار هنری ترکی است. عمران علاوه بر زبان ترکی آذربایجانی، به زبان ترکی استانبولی هم مسلط بود و آثار نویسندگان و شاعران ترکیه را مطالعه و گاه ترجمه میکرد.
عمران صلاحی، هیچ وقت طنز عصبانی و انتقامجویانه ننوشت. طنزهایش گزنده و گاهی تند و قاطع بود اما، شیرین و لطیف و خونسرد مینوشت. او برای انتقال تجربههایش به دیگران، خیلی وقت میگذاشت و متواضعانه، با طنزنویسان تازهکار دوست میشد و راهنماییشان میکرد. کم نیستند طنزنویسان حرفهای امروز که روزگاری، شاگردان عمران صلاحی بودند.
چند کتاب به صورت مجموعه آثار طنزنویسان، گردآوری کردند که برخی از آنها منتشر شده است. در این مجموعهها، نثر شیوا و با طراوت عمران صلاحی، و نگاه نافذش به آثار دیگران، توجه خواننده را جلب میکند.
خیلی خواندنی است. این کتابها هم برای علاقهمندان طنز و هم برای طنزنویسان، خیلی مغتنم است. تنوع قالبها و گستردگی دایرۀ صرفی و نحوی زبان و به ویژه، تکنیکهای متنوع طنزنویسی در این آثار کاملاً نمایان است.
هم آثار مشهور ایشان اعم از طنز و غیر طنز، مانند: گریه در آب، آی نسیم سحری، ایستگاه بین راه، حالا حکایت ماست، عملیات عمرانی، کمال تعجب و هم آثاری که چندان مشهور نیست اما بسیار ارزشمند است مانند: آن سوی نقطهچینها، من ودا میخوانم، عطر بیدار زمین، موسیقی عطر گل سرخ
* با توجه به دوستی شما با زندهیاد صلاحی، کمی از خاطراتتان بگویید.
اوایل راه افتادن شب شعر طنز در حلقه رندان بود. داشتم پشت تریبون شعر میخواندم که دیدم عمران صلاحی از در پشت سالن وارد شد و روی صندلی ردیف آخر نشست. شعر خودم را نیمهکاره رها کردم و این شعر عمران را خواندم:
قطار میگذرد
قطار میگذرد از کنار خانۀ ما
و گیسوانش را به پشت میریزد
تا آخر شعر که رسیدم گفتم این شعر از عمران صلاحی است و ایشان در جمع ما هستند و من خواهش میکنم که بیایند و برایمان شعر بخوانند.
مردم برگشتند و عمران را دیدند و تشویق کردند و او هم با بزرگواری آمد و حرف زد و شعر خواند.
یک بار به دعوت اتحادیۀ نویسندگان ترکیه، همراه عمران صلاحی به استانبول رفتیم تا در مجمع شاعران ترکزبان جهان که در استراسبورگ برگزار میشد، شرکت کنیم. طبق معمول روال اداری، قیر بود و قیف نبود. مسئولان ایرانی یادشان رفته بود برای ما ویزا بگیرند. ناگزیر یک هفته در استانبول ماندیم، در هتلی که میزبانان ترک تدارک دیده بودند. عمران گفت: بهتر، به جای مراسم رسمی و شعرخوانی و نشستن در سالن، برای خودمان چرخ میزنیم و صفا میکنیم. یک هفته با هم بودیم و در خیابانهای استانبول چرخیدیم و یک دل سیر با مردم ترکی حرف زدیم و به قول عمران، نفسی کشیدیم در هوای زندگی.
شاعر و طنزنویس و چهرۀ مطرح و آدم مشهور و اسمهای بزرگ، زیاد است، اما آدم بزرگ، خیلی کمشمار است. عمران صلاحی بزرگ بود. انسانی شریف و با اخلاق و مهربان و هنرمند و خلاق و محجوب و متواضع و در عین حال متفکر و جدی و روشنفکر و اهل تأمل و ژرفنگری.
دفتر طنز حوزه هنری