شنیدهاید مردم گاهی برای تعریف از اثرِ شاعر یا طنزپردازی، میگویند که فلانی حرف دل ما را زده است؟ شاعر و طنزپرداز که سخنگوی مردم نیست! اصلاً مردمِ زنده وکیل و وصی نیاز ندارند که به جایشان حرف بزند! همان نمایندگانی که در بهارستان نشستهاند و به جای ما حرف میزنند کفایت میکنند دیگر! طنزپرداز به دغدغۀ ذهنی خودش میپردازد و حرف خودش را میزند اما چون خودش جزئی از مردم است، انگار حرف مردم را زده است. دقت کردهاید که حرف بعضی از مسئولان را اصلاً نمیفهمیم؟ خودتان دلیلش را حدس زدید دیگر! البته طبیعی است که دغدغههای ما با آنها فرق داشته باشد. بیخیالِ مسئولان! این چند بیت را بخوانید تا به کار خودمان برسیم:
ای جماعت! چطوره حالاتتون؟
قربون اون فهم و کمالاتتون
گردنتون پیش کسی خم نشه
از سر بنده، سایهتون کم نشه
راز و نیاز و بندگیتون درست
حساب کتاب زندگیتون درست
بنده میشم غلام دربستتون
پیش کسی دراز نشه دستتون
از لبتون خنده فراری نشه
خدانکرده، اشکی جاری نشه
باز، یه هوا دلم گرفته امروز
جون شما، دلم گرفته امروز
راست و حسینیش نمیدونم چرا
بِینی و بینیش نمیدونم چرا
فرقی نداره دیگه شهر و روستا
حال نمیدن مثل قدیما، دوستا
ابیاتی که خواندید، بخشی از منظومۀ بلند و دلنشین «بامعرفتهای عالم» سرودۀ زندهیاد ابوالفضل زرویی نصرآباد است. «صمیمیت» یکی از ویژگیهای برجستۀ بامعرفتهای عالم است. استفاده از زبان محاوره، اثر را به مخاطب نزدیکتر میکند اما دلیل اصلی این صمیمیت تعابیری مثل «سایهتون کم نشه»، «حساب کتابتون درست»، «غلامم»، «دستتون پیش کسی دراز نشه»، «جون شما»، «قربون شما»، «راست و حسینیش»، «بِینی و بینیش»، «حال نمیدن» و... است.
تعابیر عامیانه و ضربالمثل
مردم ایران در حرفهای عادی و روزانهشان بارها از انواع مَثلها و تعابیر و کنایهها استفاده میکنند. ضربالمثل، سواد و اطلاعات هم نمیشناسد و انگار بخش جدانشدنی زبان گفتار ماست. استفاده از تعابیر عامیانه و ضربالمثلهای طنزآمیز یکی از شگردهای طنزپردازی است که علاوه بر افزودن بار طنز، زبانِ اثر را به صحبتهای روزمرۀ مردم نزدیکتر میکند. البته که برای استفاده از اصطلاحات و تعابیر عامیانه، لازم نیست حتماً طنزی به زبان محاوره بنویسیم. اولاً که همۀ تعابیر عامیانه و ضربالمثلها محاوره نیستند، ثانیاً اگر محاوره هم باشند تقابلشان با باقی واژهها فضای دلنشینتری را ایجاد میکند. شاید کار کمی سخت شود اما «هرکه را طاووس خواهد جور هندوستان کشد.» این هم یک نمونهاش:
یک سلام قشنگ و گرم و تمیز
به شما ای حروفچینِ عزیز
ای که با توست، روز و شب دَمخور
کِیس و کیبورد و موس و مانیتور
میکُند مُخچۀ تو را تیلیت
دکمۀ «آلت، کنترل، دیلیت»
استفاده از تعبیر «تلیت کردن مغز»، آوردن واژۀ «تیلیت» در کنار باقی کلمات فارسی و غیرفارسی، و قافیه کردن آن با «دیلیت» همگی توانایی سخنپردازی و رندی جناب زرویی را نشان میدهد. حضور تعابیر و اصطلاحاتی که برای مخاطب آشناست، باعث میشود خواننده حس کند که او را هم بازی دادهاند و با طنزپرداز در یک تیم است. فراموش نکنیم که مضمون آشنا هم میتواند به این صمیمیت کمک کند:
چه به هم ریخت، کاسهکوزۀ من
در همین غیبتِ دوروزۀ من
نمنمک جزء ضایعات شدم
نقطۀ ثقلِ شایعات شدم
عدهای گفتهاند: «بیتردید
چشمۀ ذوق طفلکی خشکید
یا نوکش را یواشکی چیدند
کلهاش را به طاق کوبیدند»
میبینید که مَثلهای «کاسه کوزهاش را به هم زدن» و «سر کسی را به طاق کوبیدن» چه خوب در شعر نشستهاند. یکی را راوی شعر گفته است و یکی را نقلقول کرده است. نقلقول کردن یا مکالمۀ شخصیتهای اثر، راهی است برای آنکه از تعابیری با زبان محاوره در اثری با زبان غیرمحاوره استفاده کنیم. به خواندن آثار زیبای جناب زرویی ادامه بدهیم:
آشوب و دعوا ندارد، شعری که معنا ندارد
شعری که معنا ندارد، آشوب و دعوا ندارد
این روزها کار دنیا، «قانون» ندارد به مولا
آخر مگر این طرفها، یک ابنسینا ندارد؟
گفتم که: «هجر تو سخته» گفتی که: «کرم از درخته
دیوانگیهای مجنون، ربطی به لیلا ندارد»
علاوه بر ضربالمثل «کرم از خود درخت است» که به شکل محاوره در دیالوگی آمده است، حواستان به تعابیر «کار دنیا قانون ندارد» و «به مولا» هم باشد. بماند که شاعر از واژۀ «قانون» استفادۀ دیگری هم کرده است تا هنرش را بیشتر به رخ بکشد. ابیاتی که از طنزهای مختلف جناب زرویی خواندید، مشت نمونۀ خروار است. یکی از پرتکرارترین شگردهای موجود در آثار ابوالفضل زرویی نصرآباد، همین تعابیر عامیانه و ضربالمثل است. شما هم اگر به طنزپردازی علاقه دارید، سعی کنید از این تکنیک استفاده کنید.
روح الله احمدی، دفتر طنز حوزه هنری
قسمتهای دیگر شگردهای طنز نویسی را بخوانید:
قسمت اول، اغراق کنید و طنز بنویسید