با دم شیر، این چنین بازی آن چنان مکن

با دم شیر، این چنین بازی آن چنان مکن
شعری از افشین علا
يکشنبه ۲۲ تير ۱۳۹۹ - ۱۱:۳۰
کد خبر :  ۱۱۸۴۴۰

 

هر علفی که می‌جوی، مزمزه کن، بیان مکن

یا که اگر غلط کنی، گنده‌تر از دهان مکن


می‌دهی از زبان سبز آن سر سرخ را به باد

قلقلک خیال را لقلقه زبان مکن


از وطنم بگو ولی جانب احتیاط گیر

با دم شیر، این چنین بازی آن چنان مکن


نام خلیج فارس را چون که ز یاد برده‌ای

بیش مگو و خویش را مضحکه جهان مکن


حامی خاص داعشی، اصل و اساس داعشی

پس سخن از ترور نگو خنده ما عیان مکن


شیخ خمیده‌ای اگر رقص کند به ساز تو

خشم خداست در کمین تکیه بر این کمان مکن


تیر به سنگ خورده‌ای، کاکل رنگ خورده ای

آب فرنگ خورده ای، میل به شوکران مکن.


دنبه صهیونیست را بوی کباب یافتی

گاوچران سرخ موی! سیخ در استخوان مکن


وهم سراب دیده‌ای پنبه به خواب دیده‌ای

چون شتران بی خرد لف لفِ بی امان مکن


خاور عشق زان ما، صور و دمشق جان ما

کابل، هم زبان ما، هلهله چون زنان مکن


شام و عراق رام شد، خواب یمن تمام شد

سکه دین به نام شد، گیس مکش، فغان مکن


فارس، شکوه یافته، سوی فلک شتافته

قلب اتم شکافته، خشم من امتحان مکن!

ارسال نظر