«حسن توفیق»، در ابتدا با راهنمایی و همکاری «داوری» و سپس به صورت مستقل شروع به خلق آثار جاودان و ماندگار «توفیق» میکند. استعدادش در این زمینه از همان ۱۶ – ۱۷سالگی هویداست. نقشهای سادهتر، اما خطوط منعطفتر، همراه با نوعی تمایل به تداوم و تثبیت شخصیتهای خاصی که ویژگیهای تیپیک دارند، او را به سوی روش خاص «توفیق» میبرد. در این مسیر، البته نخستین معلمان کاریکاتوریست در مجلات قبلی، از «ملانصرالدین» تا «ناهید» و «توفیق» در دوره اول، بر سبک او اثر دارند… ورودی نشریات طنز فرانسوی و بهخصوص مجله طنز و کاریکاتوری «پانچ» از انگلستان، ایدههای تازهای به این محصل نوجوان و سپس دانشجوی جوان دانشکده حقوق میدهد. گزینش سوژهها در جلسههای شاد و آزاد تحریریه «توفیق»، محیط گشادهتر و سوژههای متنوعتری را در اختیار او قرار میدهد.
یکی از امتیازهای «توفیق»، همین عرصههای آزاد و تبادل افکار بود. جلسات تحریریه در حالی برگزار میشد که طیفهای متنوع فکری حضور داشتند، گروهی از نویسندگان و شاعران و طنزپردازان چپ و ملی و مستقل با یکدیگر بحت و تبادل نظر میکردند و در پایان برآیند نظرات، جمع و اجرا میشد. در زمانی که سوژههای اغلب و بلکه تمام جراید سفارشی و دستور سردبیر بود، «توفیق» راه دشوار و دموکراتیک، اما پرثمرتری را برگزید. مثلا در «باباشمل»، مهندس گنجهای شخصا سوژهای را به داوری توضیح و سفارش میداد و او هم تولید میکرد. در «چلنگر» افراشته، شعری میسرود و بیوک احمری مصورش میکرد، اما در محیط شورایی «توفیق»، همین «داوری» یا «حسن توفیق»، طی فرایندی نقادانه و اشتراکی به یک کار یا سوژه یا تصویر کارتونی میرسیدند و خلق چنین کاریکاتوری، در واقع تراکم فعالیت یک مجموعه بود و نه یک فرد.
فریده توفیق در اینباره توضیح جالب و مفیدی داده است: «اکثر سوژههای توفیق و کارتونهای آن، محصول جلسات توفیق بود. جلسات توفیق در روزهای مخصوص هفته و ساعات معین تشکیل میشد. در فاصله بین دو جلسه خلاصه اخبار مهم مطبوعات، رادیو، تلویزیون ها، تصنیفها، آگهیها و شایعات، به وسیله عضو مسئول استخراج و به تعداد افراد جلسات تکثیر میگردید و در کنار آن فرمهایی مخصوص نوشتن سوژههای کارتون و مداد و مدادپاککن برای هر عضو جلسه قرار داده میشد. برای اعضای جلسه شنلهای مخصوص سرمهای رنگ و کلاههایی شبیه کلاه توفیق، و برای رئیس جلسه کلاه پشمدار در نظر گرفته شده بود، جلسه که تشکیل میشد، رابطه اتاق جلسه با خارج قطع میگردید و در سکوت مطلق همه بر اساس اخبار روز مستخرجه و تکثیرشده، درباره سوژه فکر میکردند و مینوشتند، ساعات جلسه به دو قسمت تقسیم شده بود. مدتی برای فکر کردن به سوژه و مدتی برای خواندن سوژهها و اصلاح و قبول و یا رد سوژهها، اعضای جلسات با چای پذیرایی میشدند،
بعد از اتمام وقت فکر کردن، رئیس جلسه شروع خواندن سوژهها را اعلام میکرد و به ترتیب سوژهها خوانده میشد و اگر نظر اصلاحی بود، اصلاحاتی در سوژه به عمل میآمد. در غیر این صورت رأی گرفته میشد که یا رد و یا قبول میشد؛ اگر قبول میشد، رئیس جلسه مُهرِ قبولی روی سوژه میزد. سوژهها ممکن بود سوژههای قابل قبولی باشند ولی اگر امکان چاپ آن نبود، علامت تند سیاسی، تند مذهبی یا جنسیت زده میشد و برای بایگانی به استودیو توفیق ارسال میگردید. سوژههایی که در جلسات برای صفحات اول و آخر نامزد شده بودند، برای تصویب نهایی یا رد بهنظر «نماینده یا نمایندگان عوام» انتخابی توفیق میرسید که در رد یا قبول آنها حق «وتو» داشتند. سوژههای مصوبه در اختیار استودیو توفیق و کارتونیستها قرار میگرفت». برخی محققان، این شیوه را نوعی پوپولیسم قلمداد کرده و تلویحا آن را رو در روی کاریکاتورهای خواص و روشنفکرانه قرار دادهاند.»
«توفیق» نقش بسیار مهمی در اعتلا و تثبیت کاریکاتور در میان مخاطبان نشریههای فکاهی داشت. کامبیز درمبخش، توضحیات مفید و جالبی در این باره داده است که چکیدهای از نکات مهم آن را در اینجا میآوریم: «… حاجی بابا، باباشمل، چلنگر، آهنگر (بعدها کشکیات هم به این مجموعه اضافه شد)، مجله کاریکاتور نیز فعال بود… اما در بین همه اینها، توفیق بود که نشریه مردمی محسوب میشد. کاریکاتور در ایران با اسم توفیق محبوبیت پیدا کرد. در توفیق وقتی سوژهای تصویب میشد، یک طراحی اولیه زده میشد، سپس یکی از بچهها به خیابان استامبول که آن موقع دفتر توفیق در آنجا بود، میرفت و سه چهار نفر از عابرین را میآورد به دفتر مجله و نظر آنها را تک به تک درباره جلد میپرسیدند. سوژه را برای آنها میخواندند و طرح اولیه را نیز نشان میدادند و میگفتند این یعنی چه؟ اگر از ده نفر، هشت نفر میتوانستند موضوع را دریافت کنند، آن سوژه تصویب نهایی و جلد میشد. ولی اگر از ده نفر، هفت نفر نمیفهمیدند، سوژه رد میشد و دوباره از اول جلسه میگذاشتیم و سوژه دیگری انتخاب میشد. چون میگفتند که چرا هفت نفر از ده نفر، یک موضوع را متوجه نمیشوند. این را من فقط در توفیق دیدم و در هیج کجای دیگر ندیدم. برای همین میگویم توفیق برای مردم منتشر میشد. آنها کسانی را که به دفتر میآوردند هر بار فرق میکرد و هیچ کدام هیچ سنخیتی با هم نداشتند. یکی کارمند بود. یکی کارگر، یکی دستفروش، یکی تحصیل کرده. میخواستند نظرات غالب را داشته باشند.
… آن کارهایی که آن زمان کردم، پایهگذار کاریکاتور امروز ایران شد. «بدون شرح»ها و طرحهای دیگری که در توفیق کشیده بودم، آرام آرام راه خودش را به عنوان کارهای جدید باز کرد. من هم کار معمولی میکشیدم، هم کار «بدون شرح» و هم کارهای جدید. اینها در توفیق جواب داد».(رضوی،۱۳۹۵: ۴۶۵)
توفیق، از مشهورترین نشریات طنز ایران است. این نشریه در سه دوره انتشاراتی خود و در طول ۵۰ سال فعالیت(۱۳۰۱-۱۳۵۱ ) توانست با استفاده از زبان طنز، کاریکاتورهای زنده و نقد مهمترین مسائل سیاسی ـ اجتماعی، در قالب هفتهنامه، ماهنامه و سالنامه، مخاطبان بسیاری را در میان طبقات مختلف اجتماعی فراهم آورد:
مجله توفیق
دوره اول (۱۳۰۱-۱۳۱۷)
هفتهنامه توفیق به صاحب امتیازی حسین توفیق، از آبان ۱۳۰۱ در تهران آغاز به انتشار کرد.(صدر هاشمی،۱۳۶۲: ۱۴۴)
در این دوره توفیق هر دوشنبه به شکل هفتهنامه در ۴ صفحه منتشر میشد. شماره نخست توفیق در شرایطی منتشر شد که جامعه ایران هنوز گرفتار سردرگمی و التهاب برآمده از کودتای رضاخان (۱۲۹۹ش) بود. این شماره با سرمقالهای از حسین توفیق آغاز شد که در آن، هدف از انتشار نشریه را «پشتیبانی از عناصر صالح و پاک، برای روشن نمودن فکر طبقه سوم و دفاع از حقوق آنان» عنوان میکرد. مطالب توفیق عبارت بود از: اشعار فکاهی و اخلاقی؛ رویدادهای داخلی و خارجی، تحت عنوان یک مشت خبر؛ مقالات گوناگون؛ و اعلانات مختلف.(صدر هاشمی،۱۳۶۲: ۱۴۷)
توفیق از سال پنجم، «امتیاز کاریکاتوری» را نیز به دست آورد. از این زمان، در هر شماره، کاریکاتوری بزرگ در آن به چاپ میرسید. در سالهای نخست انتشار توفیق، اشعار فکاهی آن، آمیخته با نوعی نقد ملایم اجتماعی ـ سیاسی بود، اما کوتاهزمانی بعد و از ۱۳۰۴ش، اندکاندک، مطالب و اشعار توفیق درظاهر به سبب خودکامگی رضاشاه، از مضامین فکاهی ـ انتقادی دور، و به موضوعات ادبی نزدیک شد. صدر هاشمی نیز با عبارت «حسین توفیق… روزنامه خود را از صورت فکاهی خارج و آن را وسیله ترویج ادبیات قرار داد»، بدین موضوع تصریح میکند. این وضع از سال یازدهم (۱۳۱۰ش) وضوح بیشتری در نشریه پیدا کرد و تا سال شانزدهم (۱۳۱۷ش) ادامه یافت. در طول این مدت، توفیق محل نشر سرودههای شاعران معاصر، مانند پروین اعتصامی، ملکالشعرا بهار، علیاکبر دهخدا، رهیمعیری، محمدحسین شهریار، امیری فیروزکوهی و حمیدی شیرازی شد.(صدر هاشمی،۱۳۶۲: ۱۴۸)
از آغاز سال ۱۳۱۷ش، بار دیگر مضامین فکاهی در نشریه توفیق جلوه یافت و «نکات اخلاقی» و «مسائل اجتماعی و خانوادگی» با زبان طنز ظاهر شد. حالت انتخاب این شیوه را نتیجه خواست «اداره راهنمای نامهنگاری»، نهاد رسمی سانسور رضا شاهی، و مسؤول آن، علی دشتی میداند. به دنبال این امر، حسین توفیق با گردآوردن نویسندگان نشریه فکاهی امید(صدر هاشمی،۱۳۶۲: ۲۷۷-۲۸۱) که به تازگی توقیف شده بود، هیأت تحریریه جدیدی شکل داد و نخستین شماره را با مضامین فکاهی نو و با کمک ابوالقاسم حالت منتشر ساخت. حکومت رضاشاه این اندازه طنز را هم تحمل نکرد و توفیق را که دومین روزنامه پرتیراژ کشور شده بود، احتمال تهدیدی برای خود پنداشت. بنابراین، آن را توقیف و سال بعد (۱۳۱۸ش) حسین توفیق را دستگیر کرد. (حالت،۱۳۷۰: ۵۸)
با درگذشت حسین توفیق در ۲۹ بهمن ماه همین سال، دوره اول انتشار توفیق به پایان رسید. در این دوره بسیاری از روزنامهنگاران با توفیق همکاری داشتند.
دوره دوم (۱۳۱۸-۱۳۳۲)
این دوره بلافاصله با مدیریت و صاحب امتیازی محمدعلی توفیق، فرزند حسین توفیق، آغاز به کار کرد. وی با کمک دوستان پدرش، انتشار نشریه را با همان سبک و سیاق و البته محتاطانهتر، به مدت یک سال و نیم دیگر ادامه داد. در پی خروج رضاشاه از ایران در شهریور ۱۳۲۰ و دگرگون شدن وضعیت سیاسی کشور، روزنامه توفیق وارد دورهای جدید شد که دستکم ۱۲ سال به طول انجامید. در این دوره ایران شاهد حوادث سیاسیِ مهم و مؤثر بود که کوتاه شدن سایه استبداد رضاشاهی، رشد گروههای سیاسی، اشغال ایران توسط نیروهای روس و انگلیس، مسأله آذربایجان، نهضت ملی نفت و سرانجام کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، از آن جمله بود. این حوادث، نوعی آزادی نسبی را بر ایران حاکم ساخت و توفیق را برانگیخت تا به عنوان یک نشریه فکاهی ـ سیاسی، نسبت به حوادث جامعه بیاعتنا نباشد. هیأت تحریریه توفیق متأثر از فضای سیاسی جدید جامعه، به شیوهای افراطی، و البته بدون وابستگی به گروههای سیاسی روی آورد.(ساتن،۱۳۶۳: ۲۵۳)
آنها در نخستین گام، بیپروا به درج مطالبی تند برضد حکومت رضاشاه و نیروهای اشغالگر روس و انگلیس پرداختند. چاپ کاریکاتوری برضد نیروهای اشغالگر در سالنامه بیستمین سال چاپ توفیق در ۲ آبان ۱۳۲۰ سبب شد تا تحت فشار آنان، توفیق در دوره دوم، نخستین توقیف را تجربه کند؛ هرچند محبوبیت زیاد این نشریه سبب گردید که به زودی از آن رفع توقیف شود. در ۱۹ آذر ۱۳۲۱، محمدعلی توفیق در محل کارش، بانک ملی بازار، دستگیر شد. اتهام وی شرکت در«کار آشوبطلبان» بود. درظاهر وی به مشارکت در حوادث ۱۷ آذر ۱۳۲۱ تهران متهم شده بود. دوستان و نزدیکان توفیق تلاش بسیاری برای رهایی او انجام دادند. در این زمان روزنامه توفیق مانند تمام نشریات ایران، به مدت یک ماهونیم توقیف بود و محمدعلی توفیق هم در حبس به سر میبرد. ساتن معتقد است که توفیق در ۱۳۲۲ش نیز به مدت دو هفته توقیف شده بود. در ۲۷ آذر ۱۳۲۵، کاریکاتوری از سقوط پیشهوری در توفیق منتشر شد که حکایت از تغییر موضع نشریه میکرد. در پایان بهمنماه همین سال بار دیگر این نشریه به مدت یک هفته توقیف شد. از این سال به بعد، جامعه ایران اندکاندک شاهد قدرت یافتن اندیشه ملیگرایی و گسترش و قوت گرفتن گروههای ملی بود و این اندیشه در نهضت ملی کردن صنعت نفت ایران به اوج رسید. در این سالها، توفیق خود را به صف ملیون نزدیک ساخت و به نقد رفتار سیاسی دولتها، مانند دولت رزمآرا پرداخت که نتیجه آن توقیف نشریه در آذر ۱۳۳۱ بود؛ چنان که مجبور شد به مدت دو ماه با نام بابا آدم منتشر شود.(صلاحی،۱۳۷۲: ۶۶)
با تشکیل دولت دکتر مصدق و اوجگیری نهضت ملی کردن صنعت نفت، توفیق کاملاً خود را با مواضع دولت هماهنگ ساخت و به دفاع از عملکرد مصدق پرداخت و با زبان شعر و کاریکاتور، درباره موضوع نفت و ملی شدن آن برای مردم آگاهیهای سودمند داد. ملی شدن صنعت نفت، با پایان سیامین سال انتشار این نشریه مصادف شد. بدین لحاظ توفیق در آخرین شماره این سال (۲۳ آبان ۱۳۳۱)، چنین سرود:
بسیرنج بردم در این سال سی
که بیرون کنم وارث دارسی
اشارات بیپروا و طنزآمیز توفیق به دربار و عوامل آن، از این زمان شدت یافت، اما با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، وضع به طورکامل دگرگون شد. دفتر توفیق را آتش زدند، و منزل مدیر آن، محمدعلی توفیق را غارت کردند و او را «به اتهام درج مقالات مبتذل» در قلعه فلک الافلاک زندانی ساختند و از آنجا به خارک تبعید کردند.
محمدعلی توفیق پس از آزادی دیگر نتوانست به انتشار نشریه خود ادامه دهد و بدینترتیب دوره دوم انتشار توفیق به پایان رسید. همکاران توفیق در این دوره تنوع و تعدد بیشتری داشتند. از جمله آنها میتوان از این شخصیتها یاد کرد: سردبیران: ابوالقاسم حالت، پرویز خطیبی، محمدامین محمدی و حسین توفیق (خواهرزادهی حسین توفیق، مؤسس نشریه)؛ طنزپردازان: عباس فرات، محمدعلی افراشته، ابوالقاسم حالت، نواب صفا، فریدون مشیری، باستانیپاریزی، ملکحجازی(قلزم) و کریم امامی؛ کاریکاتوریستها: حسن توفیق، جعفر تجارتچی، پرویز خطیبی و اردشیر محصص.(صلاحی،۱۳۷۲: ۴۸)
دوره سوم (۱۳۳۶-۱۳۵۰)
پس از یک وقفه چهار سال و نیمه که در طی آن فقط کاریکاتورهای دولتی در مطبوعات چاپ و منتشر میشد، در ۲۵ اسفند ۱۳۳۶، مجله توفیق با نام جدید «فکاهی» به سردبیری حسن توفیق منتشر شد. مدتی بعد وزارت کشور با موافقت محمدعلی توفیق، امتیاز این نشریه را به نام حسن توفیق کرد و بدینترتیب، این نشریه به نام سابق خود بازگشت.(لطیفی،۱۳۶۹: ۱۴)
توفیق در این دوره، نسبت به دورههای قبل با طنز و نقد بیشتری از دولت و مجلس سخن گفت و برای تحقق این مقصود، نخست با انتقاد از کردار و رفتار شخص صدراعظم وقت، و گروه نمایندگان دو مجلسِ شورا و سنا، و مدیران کل وزارتخانهها و سپس با تأکید بر سه موضوع نفت، فرهنگ و روغن نباتی با استفاده از شخصیتهای آفریده خود مانند «کاکا توفیق»(یک مرد تیزبین، صریحاللهجه و سرسخت) و «ملت»(مردی با لباس دهقانی، ساده، زودباور و تماشاگر)، به نقدهای طنزآمیز میپرداخت. (برزین،۱۳۴۴: ۸۲)
توفیق با این روش توانست در انعکاس وقایع سیاسی ـ اجتماعیِ این دوران مانندِ اعتصاب معلمان، وقایع دانشگاه و مرگ تختی، بسیار موفق جلوه نماید.(لطیفی،۱۳۶۹: ۱۵)
مندرجات دوره سوم توفیق، شامل این مطالب بود: کاریکاتور، سرمقاله، اخبار، اشعار، جدول، اخبار شهرستانها، قصه برای کودکان، نامه و آگهی که همگی به زبان طنز بیان میشد.(برزین،۱۳۴۴: ۸۳)
از مهمترین فعالیتهای غیرمطبوعاتی دستاندرکاران توفیق، تشکیل«حزب خران»، در مقابل احزاب فرمایشی مانند حزب «مردم» و «ایران نوین» بود.(صلاحی،۱۳۷۲: ۷۰)
سازمان اداری توفیق شامل«هیأت تحریریه»(مانند برادران توفیق ــ حسن، حسین و عباس ــ ، اسدالله شهریاری، ابوالقاسم حالت، صمد بهرنگی، کیومرث صابری، ملک حجازی، پرویز شاپور، مرتضى فرجیان و عمران صلاحی) و «هیأت تصویریه» یا کاریکاتوریستها (مانندِ حسن توفیق، غلامعلی لطیفی، بهمن رضایی، کامبیز درمبخش، ایرج زارع و ناصر پاکشیر) بود.(صلاحی،۱۳۷۲: ۷۶)
در این دوره، توفیق مانندِ دورههای پیشین، با اقبال عمومی روبهرو شد، چنانکه تیراژ آنرا ۳۰ هزار، و مخاطبانش را چند میلیون برآورد کردهاند. اقبال مردم و نیز زبان تیز و طنزآمیز نشریه که روزبهروز برندهتر میگردید، سبب شد که توفیق بار دیگر در معرض تهدید قرار گیرد. ابتدا هفتهنامه فکاهی کاریکاتور را که گفته میشد وابستگی دولتی داشت مقابل آن علم کردند، ولی از این کار سودی نبردند. بعد از آن، شماره ۴۵ سال ۴۹ توسط وزارت اطلاعات توقیف شد، اما با وساطت هویدا، نخستوزیر وقت، خیلی زود به دایره انتشار بازگشت. در مرداد ۱۳۵۰، شماره پانزدهم توفیق «به علتِ اهانت به نخست وزیر» توقیف شد. نقشه اصلی دولت هویدا آن بود که با استمرار تعطیلی توفیق به مدت یک سال، طبق قانون، انتشار آن را برای همیشه متوقف کند. از اینرو چاپخانه توفیق را هم بستند. هرچند مسئولان نشریه با چاپ چند شماره به طور مخفیانه، کوشیدند تا در برابر دولت مقاومت کنند، اما توفیق نیافتند. سرانجام وزارت اطلاعات در مهر ۱۳۵۱، با استناد به قانون یاد شده، توفیق را برای همیشه توقیف کرد.(میلانی، ۱۳۸۵: ۳۳۳)
منابع :
برزین، مسعود.(۱۳۴۴)”سیری در مطبوعات ایران” تهران؛ راستین، چاپ اول.
حالت، ابوالقاسم.(۱۳۷۹)” ۵۷ سال با ابوالقاسم حالت(زندگینامه خودنوشت)”تهران؛ سوره مهر، چاپ اول.
رضوی، سیدمسعود.(۱۳۹۵)”تاریخ توفیق، سرگذشت طنز در مطبوعات ایران”، تهران: سوفیا، چاپ اول.
ساتن، الول.(۱۳۶۳)”«نشریات منتشره در بین سالهای ۱۳۲۰-۱۳۲۶»” ترجمهی یعقوب آژند، ادبیات نوین ایران، تهران، چاپ اول.
صدرهاشمى، محمد.(۱۳۶۳)” تاریخ جراید و مجلات ایران” جلد اول، اصفهان؛ کمال، چاپ اول.
صدرهاشمی، محمد.(۱۳۶۳)”تاریخ جراید و مجلات ایران” جلد دوم، اصفهان، کمال، چاپ اول.
صلاحی، عمران.(۱۳۷۲)”معرفی یک نشریه” سالنامهی گل آقا، تهران، گلآقا. چاپ سوم.
لطیفی، غلامعلی.(۱۳۶۹)”تأملی در سیر ۳۷ سال؛ه مطبوعات طنز” دنیای سخن، شماره آبان، ص۱۷- ۱۲ .
میلانی،عباس.(۱۳۸۵)”معمای هویدا” تهران؛ اختران، چاپ هفدهم. - / ایبنا