به گزارش روابط عمومی مرکز تجسمی حوزه هنری به نقل از ایسنا، محجوبی، معمار و طراح پارکهای معروف تهران و از چهرههای هنر نقاشی ایران است که خلق مناظر طبیعی، سبز و آرام مهمترین ویژگی نقاشیهای اوست. اگرچه خودش میگوید این نقاشیهای آرام در واقع اعتراض به «انسان» است. او مهمترین عناصر آثارش را «اسب» به عنوان سمبل انرژی و «درخت» به عنوان سمبل زندگی عنوان میکند و معتقد است که انسانها، زمین و طبیعت را به نابودی کشاندهاند.
این هنرمند که این روزها در قرنطینه خانگی به سر میبرد و همچنان مشغول خلق اثر است، اجازه داد تا بعد از ظهر یکی از همین روزها، با رعایت کلیه نکات بهداشتی به ملاقاتش برویم و او از نگاه متفاوتش به ویروس کرونا و نگرانیهایش از آینده تهران برایمان سخن بگوید.
محجوبی را که حالا بعد از ۷۰ سال فعالیت حرفهای در جهانِ هنر به روایت زیباییهای طبیعت و اعتراض به رد پاهای زشت انسانها و ماشینها، میشناسند، درباره حال و هوای این روزهای خود میگوید: همیشه عادت داشتهام که خاطراتم را بنویسم و به همین خاطر نیز مجموعه خاطرات کاملی از دوران پهلوی و همچنین ۷۰ سال مشاهداتم از شهر تهران و تغییراتی که در این سالها کرده است و ملاقاتهایی که با شاعران و هنرمندان داشتهام، در اختیار دارم.
او ادامه داد: در همین راستا امیر سقراطی(هنرمند نقاش)، از روی این خاطرات دستنوشته عکس گرفت و آنها را به صورت مکتوب درآورد که قرار بود منتشر و با برگزاری نمایشگاهی از مجموعه آثارم، رونمایی شود که متاسفانه به دلیل شیوع ویروس کرونا این اتفاق نیفتاد. در واقع در حال حاضر این کتاب در انتظار چاپ است و ما نیز منتظریم تا ویروس کرونا برود و بتوانیم این کار را انجام دهیم.
محجوبی که یکی از مهمترین کارهایش در دوران قرنطینه خانگی، خلق اثر است و خودش را بیشتر به نقاشی کردن مشغول میکند، در این زمینه توضیح میدهد که در حال حاضر به صورت همزمان دو نقاشی را پیش میبرد که یکی از این نقاشیها در ابعادی کوچکتر در اتاق کار او است و دیگری در اتاق کار او و در مقابل پنجرهای رو به حیاط قرار دارد.
او میگوید که «به طور کلی آثار را در پنج مرحله خلق میکنم. آخرین مرحله همان طبیعتی است که در همه آثارم میبینید و در آن آرامش و اکسیژن وجود دارد و همه چیز در روال طبیعی خود است. در کارهایم از همان ابتدا تا به امروز که ویرورس کرونا جهان را در برگرفته است، همواره به انسان و بلاهایی که بر سر طبیعت آورده است، اعتراض کردهام. انسان حق ندارد زمین را اینچنین نابود کند.»
او همچنین در بخش دیگری از صحبتهای خود در پاسخ به این پرسش که چرا با وجود وعدههای دادهشده هنوز اقدامی برای صدور مجوز برای خانه ـ موزه او صادر نشده است، میگوید: این موضوع به غفلت شهرداری برمیگردد. من و هنرمندان دیگر اصلا احتیاج نداریم که کوچهای به نام ما زده شود یا به ما مجوز موزه بدهند، اما این وظیفه شهرداریها است که به هنرمندان اهمیت بدهند و از فرصتها استفاده کنند. بارها از شهرداری و شورای شهر برای بازدید آمدند، اما فقط برای بازدید میآیند و هیچ اقدامی انجام نمیشود. متاسفانه این مساله را قبول ندارند که باید هنرمندان را تکریم کنند. من در این خانه ۴۵ سال کار فرهنگی انجام دادهام و این خانه پر از خاطره است و میتواند محیط فرهنگی بسیار خوبی برای جامعه باشد.
او در ادامه این صحبتهای خود، به اتاقش میرود و همزمان میگوید: موضوع فقط مجموعه آثار من نیست، بلکه من از بسیاری دیگر از هنرمندان معاصر خوب کشورمان نیز مجموعه آثاری دارم که بسیار ارزشمند هستند.
به گفته خودش تعداد این آثار آنقدر زیاد است که فقط در یک اتاق جا نمیشوند و به همین خاطر به سراغ در دیگری میرود و ما با راهرویی مواجه میشویم که دیوار آن پر است از آثار هنرمندان معاصری همچون ژازه طباطبایی، مسعود عربشاهی، احمد محمدپور،محمدعلی ترقی جاه، کامران عدل و ... .
در این میان همین صحبتها است که یادآور میشود سالها پیش تعدادی از آثارش را برای موزه هنرهای معاصر رشت کار گذاشته بود. او با بیان اینکه «برخی دیگر از هنرمندانی که به شهر رشت تعلق دارند نیز آثاری را به این موزهای که هنوز راهاندازی نشده است، اهدا کردهاند»، یادآور میشود که براساس شنیدهها موزه هنرهای معاصر رشت قرار است در ماههای آینده راهاندازی شود.
در نهایت صحبتهایمان با این هنرمند پیشکسوت با نگرانیهای جدی و مداوم او از آینده تهرانی که به گفته خودش بهزودی به خفه کشانده میشود و آرزوی او برای رفتن ویروس کرونا به پایان میرسد.