طنز، شوخی مبتنی بر اندیشه است

طنز، شوخی مبتنی بر اندیشه است
گفتگو با اسماعیل امینی
سه‌شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۵:۱۲
کد خبر :  ۱۱۰۱۹۳

 

 

تأثیر طنز در جامعه چیست؟ به‌خصوص در حالی که کرونا آرامش روان را از زندگی‌ها ربوده است.

 

بیماری، سختی و مرگ، بخشی از روال طبیعت است. گاهی این اتفاق‌ها در ابعاد شدیدتر رخ می‌دهد مانند حوادث غیرمترقبه مثل سیل و زلزله که شرایط حاد می‌شود. در چنین شرایطی آیا می‌توانیم با خودِ شرایط شوخی کنیم؟ طبعاً خیر! این شرایط جای شوخی ندارد. هستند انسان‌هایی که بی‌اطلاع از کارکرد هنر و رسانه، متوجه این مهم نمی‌شوند و با همه چیز شوخی می‌کنند. این عیب را داریم که برای مثال افرادی با بیمارانی که در آمریکا جان خود را از دست داده‌اند شوخی می‌کنند. باید توجه داشت این یک موضوع انسانی است و با موضوع انسانی نمی‌توان شوخی کرد. جان دادنِ انسان در ایران یا کشورهای دیگر، اتفاق غمگینی است؛ اما آیا با هیچ‌چیز این بیماری نمی‌شود شوخی کرد؟ وقتی شوخی مربوط به کرامت انسان و مسائل بنیادی نیست، می‌تواند انجام شود. در همین شرایط بیماری و مشکلات مردم، عده‌ای سوءاستفاده می‌کنند؛ برای مثال ماسک را پنهان می‌کنند یا مواد شوینده را با قیمت بالا می‌فروشند یا اینکه در مناسبات فردی آدمی که وسواس دارد این بیماری را بهانه کرده است و بیش از پیش به خانواده خود سخت می‌گیرد یا عکس آن، هستند افرادی که به نکات بهداشتی بی‌اعتنایی می‌کنند و هیچ‌چیز را جدی نمی‌گیرند، با این موارد می‌توان شوخی کرد.

دیدگاه دیگر این است که کلاً شوخی‌ها و بگو بخندهای خود را قطع کنیم، چرا که در شرایط سختی قرار داریم. به نظرم این کار هم درست نیست، زیرا ما نمی‌توانیم جلوی سختی‌ها تسلیم شویم و ماتم بگیریم. حتی کادر درمانی که در شرایط سخت خانوادگی و حرفه‌ای قرار گرفته و بیشتر در معرض خطر بودند، شادی خود را ابراز کردند، بعضی خواندند و برخی روی همان ماسک‌های پزشکی کاریکاتور کشیدند. این رفتار اشکالی ندارد. انسان دوست دارد سختی‌ها را به وسیله هنر ملایم کند، به شکلی که به شرایط قابل تحمل تبدیل شود. برای مثال در سال‌های جبهه و جنگ بچه‌ها در شب عملیات، در زمان خطر و یک قدمی مرگ، شوخی می‌کردند و می‌خندیدند. به نظر من این هیچ اشکالی ندارد.

طنزنویسی مانند هر نوع نوشتن، حتی شاید بیش از بقیه با محدودیت‌های زیادی مواجه است آیا این محدودیت دلیلی می‌شود برای خلق کارهای جذاب و نوآورانه یا روی طنزپردازان اثر تخریبی دارد؟

 

محدودیت چند شکل دارد؛ یکی حاصل اعمال سلیقه‌های سیاسی و بدون تردید ویرانگر است. سیاستمداران برای خود عالمی دارند که ارزش‌ها و خط قرمزهایی دارد، عالمی که خنده‌دار هم هست. من ۴۰ سال طنز نوشتم، در این سال‌ها ناگهان ابلاغ می‌کنند و می‌گویند که درباره قیمت مرغ چیزی ننویسید. همان کسی که دیروز دشمن بود، امروز تبدیل به دوستی می‌شود و اسطوره دیروز، دشمن امروز می‌شود. یک روز شوخی کردن با احمدی‌نژاد مانند شوخی کردن با مقدسات است و روزی از زمین و آسمان روی احمدی‌نژاد می‌ریزند. آن عالم را درک نمی‌کنم. ارزش‌ها، ضدارزش‌ها و دوستی‌ها و دشمنی‌های سیاست همه مضحک است. بخش دیگری مربوط به تربیت ماست که متأسفانه تحت تأثیر سیاست قرار گرفته است. فکر می‌کنیم اگر کسی با ما شوخی می‌کند، به معنی دشمنی با ماست. اگر کسی با شهر، طرز صحبت کردن، لباس و غذای من شوخی کرد، این نشانه دشمنی است. نه! معمولاً دوست‌ها با هم شوخی می‌کنند و سربه‌سر هم می‌گذارند. همین مسئله برای صنف‌ها هم مطرح است، گاهی می‌پرسند چرا با پزشکان یا معلمان شوخی کردید؟ این خوب نیست و این تربیتِ عالم استبداد و مربوط به سیاست است، در این دیدگاه سیاستمدار مقدس و خط قرمز است، نباید درباره سیاستمداران حرف بزنید چراکه هرچه می‌گویند درست و بجا است. در طنزها و شوخی‌های کهن مانند آثار عبید زاکانی، سعدی و عطار، با همه اصناف و طبقات و شهرها شوخی کردند و به کسی هم برنخورده است. این محدودیتی که داریم از محدودیتی که سیاستمداران تحمیل می‌کنند هم ویرانگرتر است، چرا که وقتی می‌خواهید بنویسید، اگر موضوع درباره راننده تاکسی یا استاد دانشگاه باشد، ممکن است به هر صنفی بربخورد این نوع نگاه کردن به طنز اصلاً خوب نیست.

 

طنز نوشتن سبک‌های مختلفی دارد، برخی از طنزها تلخ است و مخاطب را به فکر وامی‌دارد، حتی موجب یادگیری می‌شود، در مقابل برخی از طنزها کوتاه‌مدت هستند، شادی زودگذر نتیجه خواندن آنهاست. به نظر شما آیا هر دو مدل برای جامعه لازم است؟ یا سبک خاصی را می‌پسندید؟

 

سبک‌های مختلف، میان مردم به «طنز» شهرت پیدا کرده‌ است، ما باید به آنها شوخی بگوییم؛ طنز یکی از شاخه‌های شوخی است، آیا ما به شوخی‌های ملایم و معمولی که پشت سرش تفکر عمیقی وجود ندارد نیاز نداریم؟ در زندگی روزمره چیزهایی می‌گوییم و می‌خندیم؛ به‌خصوص آنهایی که مربوط به خصلت آدم‌ها است. یکی خسیس است و دیگری زودجوش، یکی وسواسی است، مگر ما با این چیزها شوخی نمی‌کنیم؟ مشکلی نیست که اگر تفکری پشت این شوخی‌ها نباشد؛ اما طنز یعنی شوخی‌های مبتنی بر اندیشه! طنز لزوماً تلخ نیستند، اما مبتنی بر اندیشه و ممکن است شیرین باشد و به فکر هم فرو ببرد. این‌طور نیست که طنز همیشه باید تلخ و سیاه باشد. بعضی از طنزهای عمیق، جدی و متفکرانه هستند و حرف شیرینی دارند. به نظرم این‌طور طنزها بیشتر مورد نیاز است.

 

شما سال‌هاست که طنز می‌نویسید و شرایط مختلف اجتماعی و سیاسی را دیده‌اید، برخی از طنزنویسان با توجه به علاقه برای ادامه کار و زندگی گلایه می‌کنند که نوشتن سخت شده است. آیا می‌توان از طنزنویس توقع داشت که هیچ وقت قلمش سست نشود و کوتاه نیاید؟

 

وضعیت آنقدرها هم بد نیست، آنهایی که خوب طنز می‌نویسند همیشه راهشان را پیدا می‌کنند، مانند عمران صلاحی و استاد منوچهر احترامی و کیومرث صابری که راهشان را پیدا کردند و حرفشان را زدند. اینکه ما بخواهیم با طنزمان، توجه قشر خاصی از جامعه را جلب کنیم هم مهم است. به نظرم مخاطب طنز هنری و فرهیخته، آدم‌های ظریف و نکته‌سنج هستند که نیاز به توضیح زیاد ندارند. خوشبختانه غالبا افرادی که سخت می‌گیرند چنین ویژگی ندارند و چندان نکته‌سنج نیستند، مانند کسانی که وقتی جوکی برای آنها تعریف می‌کنید، مانند دیوار بدون عکس العمل هستند. برای همین است که بیشتر طنزها بدون مشکل چاپ می‌شود.

آیدین پورخامنه  ایران‌پلاس

ارسال نظر