در این دوره فن چهرهسازی کمکم رواج پیدا کرد که آن را نیز به کمالالدین نسبت میدهند چهرههایی از فرمانروایان آن زمان مثل سلطان حسین و شبیک خان از او باقی ماندهاست
مکتب هرات
اواخر سده هشتم
تیمور گورکانی به ایران حمله کرد و جانشینش شاهرخ، مرکز حکومتش را شهر
هرات برگزید. در کارگاه درباری شاهرخ، بایسنقرمیرزا دستاوردهای گذشته نگارگران شیراز، تبریز و حتی نقاشی چینی باهم ترکیب شد و مکتب هرات را به وجود آورد. سبک نگارگری در دوره
بایسنقر میرزا به سبکی رسمی و ثابت تبدیل شد که نمونه کامل آن را میتوان در
شاهنامه بایسنقری مشاهده کرد. هنرمندانی مثل
جعفر تبریزی، قوام الدین،
میرخلیل و
خواجه غیاث الدین در دوره بایسنقر میرزا بودند. هرات بعد از مرگ شاهرخ تا دوره پادشاهی حسین بایقرا داری اغتشاشات زیادی بود اما با این حال آثاری مستقل از هنرمندان در این دوره به دست آمدهاست که میتوان به آثاری از
مولانا ولی الله و منصور اشاره داشت. با بروی تخت نشستن سلطان حسین بایقرا و یکی از وزیران او به نام
میر علیشیر نوایی، ایران یکی از باشکوهترین دورههای خود را در هنر تجربه کرد. انواع هنرها رونقی تازه گرفتند و هنرمندان ارج نهاده شدند. میرعلیشیر نوایی با حمایت سلطان حسین، محفلی از فرهیختگان را تشکیل داد که بدون درنظر گرفتن جایگاه اجتماعی، گرد هم میآمدند و ایدهها و آثارشان را با هم به اشتراک میگذاشتند. از افراد این محفل میتوان به
واعظ کاشفی،
کمالالدین بهزاد و
سلطانعلی مشهدی اشاره کرد. در این دوره در کنار استادان قدیمی که سبک باینسقری را ادامه میدادند، هنرمندان نخبه و جوان تربیت شدند که تجربههای جدیدی را وارد نگارگری ایرانی میکردند. برای نمونه حاجی محمد هروی معروف به
محمد سیاه قلم آثاری همراه با طنز و
گروتسکی ایرانی ایجاد میکرد و یا کمال الدین بهزاد که در تصاویرش نگاهی معطوف به انسان داشت و زندگی روزمره مردم را وارد آثار نگارگری درباری کرد.
در این دوره فن چهرهسازی کمکم رواج پیدا کرد که آن را نیز به کمالالدین نسبت میدهند چهرههایی از فرمانروایان آن زمان مثل سلطان حسین و شبیک خان از او باقی ماندهاست. این شیوه که به از زمان ورود جنتیل بلینی که به دعوت یکی از سلاطین عثمانی به استانبول آمدهبود در بین هنرمندان تیموری نیز رواج پیدا کرد. مکتب هرات دارای جریانات مختلف هنری و تنوعات بالایی است اما معمولا آثار دوره سلطان حسین و کمالالدین بهزاد به عنوان مکتب کمالالدین بهزاد نیز شناخته میشود. به طور کلی میتوان گفت در مکتب هرات رنگها غنی تر شدند و تصاویر دارای ترکیب بندیهای پیچیده تری مثل دایره و متقاطع شد. فعالیت و جزئیات انسانها بیشتر موردتوجه قرار گرفتند و سنت کارگاهی به جریانی ثابت در نگارگری ایرانی تبدیل شد. مکتب هرات و بخصوص سبک کمالالدین بهزاد به قدری گسترده و قوی بود که بر دورههای بعدی خود مثل مکتب تبریز دوم تاثیر مستقیم داشت.
پس از روی کار آمدن حکومت شیبانیان در هرات، محمد خان شیبانی پایتخت را به بخارا برد و به این ترتیب هنرمندان مکتب هرات به بخارا کوچ کردند و مکتبی با نام مکتب بخارا شکل گرفت که دنبالهرو مکتب هرات بود. مهمترین هنرمند مکتب بخارا محمود مذهب بود که شیوه کمالالدین بهزاد را ادامه میداد. خصوصیات مکتب بخارا عبارت بودند از غنی بودن رنگها، جزئیات زیاد در حین شکلهای ساده، پیکرهای کوتاه و ساختمانهای از روبرو. نقاشیهای بخارا معمولا مستقل از کتاب تصویرسازی میشدند و یعدها به کتاب الحاق میگردیدند. زمینه حاشیه تصاویر را معمولا با تشعیر پر میکردند.