بعد از مرگ آخرین ایلخان مغولی٬ابوسعید بین خاندانهای مغولی جنگ قدرت درگرفت و سرانجام خاندان جلایریان قدرت را به دست گرفتند و قدرت خود را در تبریز و بغداد تثبیت کردند. در این دوره کتابآرایی مورد توجه زیادی قرار گرفت وآثار دوره ایلخانی جمع آوری و نگه داری شدند. با وجود تنشهای بسیار در این دوره٬ بسیاری از هنرمندها به خصوص در دوره سلطان احمد جلایر مورد حمایت قرار گرفتند و حتی بسیاری از پادشاهان شعر میگفتند و نقاشی میکشیدند با اینکه هنرمندان راه مکتب ایلخانی را ادامه دادند اما روندی تجربی را نیز به جلو بردند. نتیجه ممتاز این دوره٬ دیوان خواجوی کرمانی است که یکی از نسخههای آن امضای هنرمندی به نام جنید بغدادی را در خود دارد. این امضا قدیمیترین امضای یک نقاش ایرانی است که کشف شدهاست. در نقاشیهای جنید و عموما مکتب جلایری٬ فضاها به طور کامل فراخ و گسترده شدند و نقاشیها یک صفحه کامل را به خود اختصاص میدهند. پیکرهها در تصویر لاغر و بلند هستند و فضاهای معماری برای اولین بار به صورت همزمان هم داخل و هم خارج را نمایش میدهد. در این دوره کتب با خط نستعلیق جدید نوشته میشوند و نسبت به دوره ایلخانی رنگها سرزندهتر هستند و مسئله ارتباط انسان و طبیعت حل شدهاست.در مجموع آثار دوره ایلخانیان و جلایریان را میتوان به سه دسته اساسی تقسیم کرد. دسته اول آثار خالص ایرانی است و اگر هم تاثیری از هنرهای دیگر گرفته باشد با بن مایه ایرانی تلفیق شده. دسته دوم نقاشیهایی است که هنر ایرانی با هنر چینی تلفیق شده و تسلط هنر چینی در آن ملموس تر است و دسته سوم نقاشیهایی هستند که عناصر چینی به وفور در آن یافت میشود و تقریبا بیگانه هستند. آثار دوره جلایری در دسته اول قرار دارند و عناصر چینی تقریبا در کارها دیده نمیشود.