در این دوره با اینکه احتمال میرود هنر بصری در شاخههای مختلف رواج پیدا میکند، آثار کمی از این دوره برای بررسی به جا مانده و بیشترین منبع تصویری نقاشیهای روی سفالینه هاست. به علت تحریم استفاده از فلزات گرانبها در دوره اسلامی، ساخت ظروف سفالی رونق یافت. نقشهای سفالها عمدتاً ویژگیهای نگارههای این عهد را بازتاب میدهند و در مورد خطوط از خط کوفی بر سفالینهها سود بردهاند.ز منظر دیداری در این مکتب هم چنان ترکیب بندیهای ساده هم چون مکتب عباسی حفظ شده ولی تأثیراتی که از نقاشی عهد ساسانی (و پیش از اسلام) و سلایق نقاشی آسیای میانه بر این مکتب حاکم شده وجه عمده تمایز آن با مکتب عباسی است. نقاشیهای روی سفال معمولا یک یا دو پیکر انسانی در برابر یک منظره هستند که به صورت موجز و خلاصه شده و نمادین بر روی ظروف کشیده شدهاند. در برخی موارد پیوند موضوعات ادبیات بر روی سفال قابل مشاهده است و احتمال میرود شاهنامه نیز در این دوره مصور شده باشد اما هیچ نمونه ای قابل دسترس نیست. تنها و اولین نمونه کتاب تصویرسازی شده مکشوف در این دوره، ورقه و گلشاه منظومه عاشقانه اثر عیوقی است. تصاویر داخل کتاب به صورت افقی هستند و معمولا دارای زمینههای رنگی تخت به رنگ قرمز، آبی، سبز و یا صورتی هستند. صورتهای شخصیتهای داستان شبیه نمونههای سفالین است و در کنار پیکرهها یک تک درخت و یا گیاهی به صورت موجز دیده میشود که تجسمی خلاصه شده از طبیعت است. ترکیب بندیهای تصاویر به صورت متقارن هستند و شباهت زیادی به حجاریهای دوره ساسانی دارند. تصویرگر و شاید خوشنویس این منظومه هنرمندی ایرانی موسوم به مومن محمد خویی بوده که احتملا در قرن هفتم هجری در آذربایجان فعالیت داشتهاست. ورقه و گلشاه قدیمیترین اثری است که در آن میتوان پیوند نقاشی و ادبیات را بازشناخت.