عناصر تزئینی که در نگارگری ایرانی به ارث رسیده، قدمت و پیشینه دیرینهتری در هنرهای ایران دارند. چنانچه در دوره پیشا تاریخی اولین آثاری که بتوان نام نقاشی بر آنها نهاد، در غار دوشه لرستان به صورتی چکیده به تصویر کشیده میشد و یا در حجاریهای دورهی هخامنشیان حالتی آرمانی و غیرواقع گرا وجود دارد که در نگارگریهای ایرانی-اسلامی هم امتداد پیدا میکند. با اینکه مستندات کمی از نقاشیدیواری در ایران در دسترس است، اما میدانیم نقاشی دیواری تلفیق شده با گچبری، از عصراشکانیان در ایران متداول شد و در دوره ساسانی در مکانهایی مثل کوه دخواجه، و پنکنت سمرقند در آسیای میانه به اوج خود رسید. داستان پردازی، تنوع رنگها و حالت نمایش فیگورها در نقاشیهای دیواری، به خوبی در تصاویر نگارگری سدههای بعد قابل ردیابی است. مانی که نگارگری اشکانی بود و بر اسلوبهای نقاشی ایرانی در دوره خودش به خوبی تسلط داشت، به ترکستان شرقی که ترکان اویغوری حکومت میکردند مهاجرت و معروفترین اثر خود، یعنی کتاب ارژنگ را تصویرسازی کرد. در کتاب ارژنگ، عناصر ایرانی با عناصر بومی چینی دوره تانگ تلفیق و سبک خالصی به وجود آمد که بنا بر عقیده برخی پژوهشگران، نقاشی مانوی پایه و اساس نگارگری ایرانی-اسلامی را به وجود آوردهاست. تمثال صورت و حالت نشسته فیگورها به صورت لوتوس و وقار و آرامش انسانها را میتوان تاثیر گرفته از هنر بودایی و چینی دانست و از طرفی رنگهای طلایی و زرفام، لباسهای پر نقش و نگار و پس زمینه تخت و یکرنگ و هالههای طلایی دور سر از ویژگیهای بارز نقاشی ایرانی بودند که در نقاشی مانی دیده میشد. بعدها این عناصر در دوره اوایل اسلام و دوره سلجوقی ظاهر میشوند. با ورود اسلام، کشور ایران تا مدتها به دست امویان و عباسیان اداره شد. در نقاشیهای دیواری کاخ جوسق الخاقانی در دوره عباسی میتوان رد نقاشی ایرانی را مشاهده کرد. با توجه به شواهد، نقاشی دیواری، هنری رایجتر و مهمتر در ایران حتی پس از اسلام به حساب میآمده و با استیلای مغولان این هنر کمرنگتر شد اما همان عناصر تزئینی به نگارگری و کتاب آرایی انتقال یافتند. با روی کار آمدن سلسلههای ایرانی سامانیان، غزنویان، و آلبویه استقلال از دست رفتهٔ ایرانیان تا حدودی به آنها بازگشت. بر روی سفالهای مینایی کشف شده در دوره سلجوقی و سامانیان در نیشابور و ری، همان موضوعات گرفت و گیر که در دوره ساسانی کار میشد با سبک ایرانی دیده میشود. طومارهای ارژنگ، نقوش تزئینی بروی سفالهرا و نقاشی دیواری کاخها، نقش به سزایی بر رواج و انتقال هنر ایرانی به هنر اسلامی و به خصوص نگارگری داشتند.
بر اساس اسناد سه دورهٔ متمایز ولی پیوسته برای تاریخ نقاشی قدیم ایرانی در نظر گرفته میشود: